۵۸ نتیجه برای جلالی
سیدفرهاد موسوی، احمد محمدزاده، احمد جلالیان، حسین صمدی بروجنی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( دو فصلنامه ۱۳۷۶ )
چکیده
یکی از مشکلات اساسی ذخیره و بهرهبرداری از آبهای سطحی برای مصارف شرب، کنترل سیل، برقابی و کشاورزی، مسئله رسوبگذاری در مخازن سدها و سر آمدن عمر مفید آنهاست. عمر مفید یک سد معادل مدت زمانی است که حدود ۸۰ درصد حجم اولیه مخزن آن از رسوب پر شود. عمر مفید تابعی از مقدار رسوبات وارده، وزن مخصوص مواد رسوبی و بازده (راندمان) تلهاندازی مخزن سد میباشد. بازده تلهاندازی رسوب به خصوصیات ذرات رسوب، عمر مفید مخزن، شکل مخزن، روش بهرهبرداری از مخزن و نسبت ظرفیت ذخیره به میزان جریان ورودی بستگی دارد. هدف از این تحقیق، محاسبه بازده تلهاندازی رسوب در تعدادی از سدهای خاکی کوچک و تعیین روابط حاکم بر عناصر مؤثر در آن در منطقه استان چهارمحال و بختیاری بوده است. بدین منظور، تعداد ۱۴ سد خاکی کوچک در اطراف شهرکرد و بروجن، با ارتفاع کمتر از ۱۵ متر و ظرفیت کمتر از یک میلیون متر مکعب انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. چون هیچگونه اندازهگیری میزان رسوب وارده به این مخازن وجود نداشت، برای برآورد مقدار رسوب وارده به سدها از مدل تجربی MPSIAC استفاده شد. این مدل، ۹ عامل مؤثر در فرسایش و رسوبدهی حوزهها شامل زمینشناسی سطحی، خاک، آب و هوا، رواناب، پستی و بلندی، پوشش زمین، کاربری زمین، فرسایش سطحی و فرسایش رودخانهای را در نظر میگیرد. عوامل نهگانه در حوزه بالا دست سدها بررسی شده و میزان رسوب وارده به مخازن در طی یک سال تخمین زده شده است. با نقشهبرداری از مخازن سدها و مقایسه نقشههای حجم – ارتفاع اولیه و ثانویه، مقدار رسوب تهنشین شده در طی کل دوران بهرهبرداری از سدها به دست آمد. بازده تلهاندازی رسوب در هر مخزن محاسبه شد. نتایج حاصل نشان میدهد بازده تلهاندازی رسوب در سدهای مورد مطالعه از ۴/۱۰ تا ۹/۶۸ درصد متغیر است. منحنیهای جدیدی برای پیشبینی تلهاندازی رسوب در سدهای کوچک رسم شده است.
پیمان جعفری، امیرهوشنگ جلالی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( بهار ۱۳۹۱ )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر تنش خشکی و تراکم بوته بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت رقم KSc ۳۰۱، پژوهشی دو ساله (۱۳۸۷-۱۳۸۶) در مرکز تحقیقات کشاورزی ورامین با استفاده از طرح آزمایشی کرتهای خرد شده نواری در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در ۳ تکرار انجام شد. در این طرح چهارسطح تنش رطوبتی (قبل از گلدهی، هنگام گلدهی و در مرحله پر شدن دانهها و بدون تنش ) فاکتور عمودی و سه سطح تراکم گیاهی (۶۰، ۷۵ و ۹۰ هزار بوته در هکتار) فاکتور افقی را تشکیل میدادند. تأثیر تنش رطوبتی و تراکم بر عملکرد و اجزای آن از نظر آماری معنیدار بود. تنش رطوبتی در مرحله گلدهی عملکرد دانه را ۴۲% نسبت به تیمار شاهد کاهش داد. تنش رطوبتی قبل از گلدهی و هنگام پر شدن دانهها اگرچه به طور معنیدار نسبت به تیمار شاهد عملکرد پایینتری داشتند، اما بین این دو تیمار تفاوت معنیداری مشاهده نگردید. تراکم ۷۵ هزار بوته در هکتار بهترین تراکم از نظر عملکرد دانه تشخیص داده شد. برهمکنش تنش رطوبتی و تراکم بوته نیز در سطح ۱% آماری معنیدار بود. بیشترین و کمترین مقدار عملکرد دانه به ترتیب مربوط به تیمار بدون تنش و تراکم ۷۵ هزار بوته (۹۱۰۰ کیلوگرم در هکتار) و تیمار تنش در مرحله گلدهی و تراکم ۹۰ هزار بوته در هکتار(۳۷۰۰ کیلوگرم در هکتار) بود. تنش رطوبتی در مرحله گلدهی و تراکمهای کمتر و بالاتر از ۷۵ هزار بوته در هکتار باعث کاهش معنیدار شاخص برداشت گردید. نتایج این پژوهش نشان داد با استفاده از تراکم ۷۵ هزار بوته در هکتار و اجتناب از تنش رطوبتی به ویژه در مرحله گلدهی میتوان عملکردهای مناسبی را از هیبرید KSc ۳۰۱ انتظار داشت.
پیمان جعفری، امیرهوشنگ جلالی،
دوره ۲، شماره ۵ - ( پاییز ۱۳۹۱ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین مناسبترین فواصل کاشت (بوته و پشته) در روش کشت رایج خربزه در منطقه ورامین برای دستیابی به عملکرد زیاد و میوههای بازارپسند برنامهریزی گردیده است. آزمایش بهصورت طرح آماری نواری خرد شده با ۳ تکرار در دو سال در مرکز تحقیقات کشاورزی ورامین انجام شد. عامل اصلی (عمودی) شامل چهار فاصله بوته روی ردیف (۲۰، ۴۰، ۶۰ و ۸۰ سانتیمتر) بود که عمود بر هر بلوک بهصورت تصادفی اعمال شد. عامل افقی شامل دو فاصله بین ردیف (عرض پشته) ۵/۱ و ۳ متر بود که بهصورت نواری در سرتاسر بلوکها پیاده گردید. عامل فرعی نیز دو رقم خربزه زرد ایوانکی و خاتونی مشهد بود. نتایج دو ساله حاصل از تجزیه آماری صفات مورد بررسی نشان میدهد که ارقام مورد بررسی از نظر عملکرد و همچنین درصد مواد جامد محلول در میوه اختلاف معنیدار داشته و رقم زرد ایوانکی با داشتن عملکردی معادل ۷/۳۸ تن در هکتار و مواد جامد محلول ۶۸/۹ درصد نسبت به رقم خاتونی برتری داشته است. بیشترین عملکرد میوه، درصد مواد جامد محلول و متوسط وزن میوه برای رقم ایوانکی در الگوی کشت ۸/۰×۳ متر حاصل شد. اما برای رقم خاتونی، میتوان فاصله بوتهها را تا ۶۰ سانتیمتر کاهش داد. بنابراین الگوی کشت ۶/۰×۳ متر برای این رقم قابل توصیه است. در مجموع، رقم ایوانکی از نظر ویژگیهای کمی و کیفی عملکرد نسبت به رقم خاتونی برتری داشت.
مجید جعفر آقایی ، امیرهوشنگ جلالی،
دوره ۲، شماره ۵ - ( پاییز ۱۳۹۱ )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر سطوح مختلف شوری بر عملکرد سه رقم پنبه، آزمایشی به مدت دو سال (۸۸-۱۳۸۷) بهصورت کرتهای یک-بار خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی رودشت اصفهان اجرا شد. برای تهیه سطوح شوری مورد نظر، از مخلوط آب چاه، آب رودخانه زایندهرود و آب زهکش استفاده گردید. کرتهای اصلی شامل سطوح شوری (۴، ۷، ۱۰ و ۱۳ دسیزیمنس بر متر) و کرتهای فرعی شامل سه رقم پنبه (B۵۵۷، تابلادیلا و دلتاپاین ۱۶به عنوان شاهد) بودند. نتایج نشان داد که با افزایش سطح شوری، عملکرد هر سه رقم پنبه کاهش یافت. بیشترین مقدار عملکرد (۴۶۰۲ کیلوگرم وش در هکتار) مربوط به رقم دلتاپاین ۱۶ بود که در شوری ۴ دسیزیمنس بر متر بهدست آمد. با افزایش سطح شوری از ۴ به ۷، ۱۰ و ۱۳ دسیزیمنس بر متر، درصد کاهش شاخص بهرهوری آب آبیاری ارقام تابلادیلا، دلتاپاین ۱۶ و B۵۵۷ بهترتیب برابر بود با (۵/۲۵، ۷/۶۳ و ۱۷۵)، (۶/۲۲، ۵۸ و ۱۸۹) و (۲۶، ۵/۶۵ و ۱۹۶). در همه سطوح شوری، شاخص بهرهوری آب آبیاری در رقم تابلادیلا بیشترین مقدار را داشت (۴۲۴/۰، ۳۳۸/۰، ۲۵۹/۰ و ۱۵۴/۰ کیلوگرم بر مترمکعب بهترتیب در سطوح شوری ۴، ۷، ۱۰ و ۱۳ دسیزیمنس بر متر). بهطورکلی، نتایج این پژوهش نشان داد که در سطوح شوری ۴ و ۷ دسیزیمنس بر متر، رقم دلتاپاین ۱۶، به دلیل عملکرد بیشتر، قابل توصیه است. اما در شوری۱۰ دسیزیمنس بر متر، رقم تابلادیلا بهطور معنیداری عملکرد بیشتری نسبت به دو رقم دیگر داشت. از نقطه نظر مقاومت به شوری، رقم B۵۵۷ قابلیت رقابت با ارقام تابلادیلا و دلتاپاین ۱۶ را نداشت.
مجید جعفرآقایی، امیرهوشنگ جلالی،
دوره ۲، شماره ۶ - ( زمستان ۱۳۹۱ )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر سطوح مختلف آبیاری بر عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم پنبه، مطالعهای بهمدت دو سال (۸۶-۱۳۸۵) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی کبوتر آباد اصفهان صورت پذیرفت. در این آزمایش، از طرح کرتهای یکبار خرد شده در قالب بلوک-های کامل تصادفی با چهار تکرار استفاده گردید. کرتهای اصلی شامل ۶ سطح آبیاری (۱T تا ۶T، براساس تبخیر تجمعی از تشت تبخیر کلاس A در سه دوره رشدی پنبه) و کرتهای فرعی دو رقم پنبه (B۵۵۷ و تابلادیلا) بودند. نتایج آزمایش بیانگر تأثیر معنیدار سطوح آبیاری بر عملکرد بود. تیمار ۶T (آبیاری در سه مرحله چهار برگی تا اوایل گلدهی، گلدهی تا باز شدن غوزهها و از آغاز باز شدن غوزهها تا پایان رشد، بهترتیب براساس ۱۵۰، ۷۰ و ۱۱۰ میلیمتر تبخیر تجمعی از تشت کلاس A) از نظر عملکرد وش و کارایی مصرف آب (بهترتیب ۵۱۱۳ کیلوگرم در هکتار و ۵۲/۰ کیلوگرم بر مترمکعب) نسبت به سایر تیمارها برتری کامل داشت. افزایش وزن و تعداد غوزه در هر بوته از دلایل اصلی برتری معنیدار عملکرد در این تیمار بود. تفاوت معنیداری بین دو رقم آزمایشی و همچنین برهمکنش رقم و تیمارهای آبیاری از نظر صفات مختلف آزمایشی مشاهده نگردید. رقم B۵۵۷ با داشتن ۳۲۳۷ کیلوگرم وش در هکتار نسبت به رقم تابلادیلا با عملکرد ۲۴۸۱ کیلوگرم وش در هکتار بهطور معنیداری عملکرد بیشتری در چین اول تولید کرد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که کمآبیاری در مرحله رشد رویشی پنبه (مرحله چهار برگی تا اوایل گلدهی) نه تنها افزایش عملکرد محصول را به همراه داشت، بلکه منجر به صرفهجویی مقادیر قابل توجهی آب آبیاری شد.
نورایر نومانیان، احمد جلالیان، عبدالرحیم ذوالانوار،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۷۸ )
چکیده
خاکهای گچی که از بارزترین خاکهای مناطق خشک و نیمهخشک میباشند، در استان اصفهان پراکنش زیادی دارند. اراضی گچدار شمال غربی اصفهان، قسمتی از حوضه آبخیز شمالی رودخانه زایندهرود را تشکیل داده، به صورت حوضهای بسته توسط منابع زمین شناختی محصور گردیدهاند. به منظور بررسی منشأ گچ و شناخت منابع زمین شناختی تغذیه کننده کانی گچ در منطقه فوق، ۲۲ قطعه مطالعاتی از کل سطح مواد زمین شناختی حوضه، بر اساس سطح تأثیرگذاری هر کدام در تولید گچ انتخاب گردید. با استفاده از مقاطع طبیعی و مصنوعی در نقاط تعیین شده، نمونههای متعددی از رسوبات لایههای مختلف تمامی نقاط برداشته شد.
مشاهدات صحرایی بیانگر آن بود که: در سازند نایبند و شمشک، بلورهای گچ در اطراف و سطوح جانبی شیلهای متورق به مقادیر زیادی وجود دارد و بلورهای پیریت تنها در شیلهای معدن باما قابل رویت بود. در مواد فرسایش یافته از کنگلومرای قرمز رنگ قاعده کرتاسه، مقادیر قابل توجهی گچ تجمع یافته است. در رگههای هیدروترمال موجود در سازندهای شمشک و نایبند، بلورهای گچ در متن یا داخل حفرات و یا بین رگههای مختلف سنگها دیده میشود. در قسمتهایی از سازند قم (رسوبات تبخیری)، مقادیر متنابهی گچ وجود دارد. مشاهدات صحرایی و نتایج آزمایشهای تفرق اشعه ایکس (XRD) روی پودر سنگها و نمونههای تلخیص شده (توسط سیالههای سنگین) و اندازهگیری سولفور باقیمانده در شیلهای سطحی و همچنین تفاسیر مقاطع نازک و صیقلی سیگها چنان نشان میدهند که اولاً، در شیلها هنوز هم پیریت و سولفورهای دیگر باقی است و ثانیاً، کانی گچ در متن بیشتر سنگهای نمونهبرداری شده وجود دارد. بر اساس نتایج به دست آمده میتوان موارد زیر را به ترتیب اهمیت به عنوان منشأ و عامل اصلی تغذیه کننده گچ در خاکهای اراضی مورد مطالعه معرفی نمود:
الف- رها شدن گچ از آهکهای کرتاسه، مخصوصاً از کنگلومرای قرمز رنگ قاعده کرتاسه به واسطه هوادیدگی و فرسایش.
ب- تشکیل گچ بر اثر اکسیداسیون پیریت و دیگر سولفورهای موجود در شیلها.
ج- رها شدن گچ از کانیهای شیمیایی و تبخیری موجود در مارنها و رسوبات سازند قم به واسطه هوادیدگی و فرسایش.
د- تشکیل گچ بر اثر فرایندهای هیدروترمالی آتشفشانهای اواخر دوران سوم.
کریم عرب سلمانی، امیر هوشنگ جلالی، پیمان جعفری،
دوره ۳، شماره ۷ - ( بهار ۱۳۹۲ )
چکیده
به منظور بررسی روش های مختلف جداسازی بذر طالبی ( Cucumis melo L . var. reticualus ) از بافت های گوشتی اطراف آن (پلاسنتا) و همچنین تأثیر این روشها بر ویژگیهای مختلف جوانهزنی بذر، پژوهشی در سال ۱۳۸۷ در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی ورامین انجام شد. در این پژوهش، که با استفاده از طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار صورت پذیرفت، از سه روش جداسازی بذر همچون تخمیر (به مدت ۲۴ و ۴۸ ساعت)، اسید سولفوریک (۵/۰، ۱، ۲، ۱۲، ۲۴، ۴۹ و ۹۸ درصد) و اسید کلریدریک (۵/۰، ۱، ۲، ۸/۴، ۵/۹، ۱۸ و ۳۸ درصد) استفاده شد. نتایج آزمایش نشان داد که تیمار اسید سولفوریک ۹۸%، ظرف مدت ۵ دقیقه فرایند جداسازی بذر را به خوبی انجام داده و با داشتن سرعت جوانهزنی ۰۵۸/۰ بذر جوانه زده در روز از تیمارهای برتر آزمایش محسوب گردید. در تیمار اسید کلریدریک، به ویژه در غلظتهای زیاد (۱۸ و ۳۸ درصد)، اگرچه جداسازی بذر با سرعت قابل قبولی انجام شد و اثرهای مثبتی نیز بر سرعت و میزان جوانهزنی بذر داشت، اما آزمون هدایت الکتریکی محلول بذر نشان داد که این تیمارها باعث افزایش نشت مواد سلولی شده و همچنین کاهش معنیدار طول ریشهچه و ساقهچه را نیز به دنبال خواهند داشت. تیمارهای تخمیر، بجز طولانی کردن مدت زمان لازم برای جداسازی بذر (۲۴ و ۴۸ ساعت)، اثرهای مثبتی بر جداسازی و ویژگیهای جوانهزنی داشتند. در بین تیمارها، تیمار اسید سولفوریک ۹۸% هم به واسطه جداسازی بذر از قسمتهای گوشتی در زمان کمتر و هم به دلیل اثر مثبت بر ویژگیهای جوانهزنی بر سایر تیمارها برتری داشت.
محمد جلالی، صالح سنجری، مریم السادات موسوی نسب،
دوره ۳، شماره ۷ - ( بهار ۱۳۹۲ )
چکیده
مطالعات نشان میدهد برخی از گیاهان دارویی دارای اثرهای دگرآسیبی میباشند. بنابراین یکی از ابزارهای کاهش مصرف سموم علفکش، استفاده از خاصیت دگرآسیبی موجود در این گونههای گیاهی میباشد. این گیاهان در صورت قرارگیری در تناوب زراعی از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی اثر غلظتهای مختلف عصاره آبی برگ، ساقه، گل و ریشه گیاهان دارویی پونه و رازیانه بر صفات جوانهزنی و رشد ذرت (رقم سینگلکراس ۷۰۴) و نخود (رقم سفید) انجام گرفت. این آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با ۴ تکرار اجرا شد. ابتدا عصاره آبی غلیظ ۶% وزنی- حجمی تهیه و سپس عصارههای رقیق با استفاده از آب مقطر در غلظتهای صفر، ۲۵، ۵۰، ۷۵ و ۱۰۰ درصد بهدست آمد. نتایج نشان داد که گیاهان دارویی پونه و رازیانه دارای اثر دگرآسیبی میباشند و اثر عصاره آبی اندامهای مختلف این گیاهان بر صفات جوانهزنی ذرت و نخود یکسان نیست. غلظت عصارههای آبی، بر صفات جوانهزنی از قبیل درصد و سرعت جوانهزنی، طول ریشهچه و ساقهچه و زمان شروع تا پایان جوانهزنی تأثیرگذار میباشد. بهطوری که با افزایش غلظت، شدت بازدارندگی بیشتری در صفات مورد مطالعه مشاهده گردید. از بین اندامهای مورد مطالعه بهترتیب ساقه، برگ، گل و ریشه و از بین دو گیاه دارویی، رازیانه اثر بازدارندگی شدیدتری بر صفات جوانهزنی ذرت و نخود داشتند.
کریم عرب سلمانی، امیرهوشنگ جلالی، پیمان جعفری،
دوره ۳، شماره ۸ - ( تابستان ۱۳۹۲ )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر اتفون بر کنترل گلهای نر در طالبی، آزمایشی در قالب کرتهای یکبار خرد شده براساس طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، بهمدت دو سال (۸۶-۱۳۸۵)، در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی ورامین صورت گرفت. فاکتور اصلی شامل سه مرحله رشد گیاه (۳ برگی، ۶ برگی و اوایل مرحله رشد زایشی) و فاکتور فرعی شامل چهار سطح اتفون (صفر، ۱۰۰، ۲۰۰ و ۳۰۰ میلیگرم در لیتر) انتخاب شد. زمان ظهور گلهای ماده، تعداد گلهای نر و ماده ۷ و ۱۴ روز پس از کاربرد اتفون، عملکرد کل و نسبت گلهای ماده به نر مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که واکنش گیاه با افزایش غلظت اتفون در مراحل مختلف رشد متفاوت است. با بهکارگیری اتفون با غلظتهای ۱۰۰، ۲۰۰ و ۳۰۰ میلیگرم در لیتر، زمان ظهور گلهای ماده نسبت به تیمار شاهد بهترتیب ۶، ۱۳ و ۱۵ روز به تأخیر افتاد. بیشترین میزان عملکرد (۲۶۴۳۰ کیلوگرم در هکتار) با مصرف ۲۰۰ میلیگرم در لیتر اتفون در مرحله سه برگی بهدست آمد. در این حالت، نسبت گلهای ماده به نر در بیشترین مقدار خود (۵/۸۱ درصد) بود. در غلظت زیاد اتفون (بیش از ۲۰۰ میلیگرم در لیتر) در تمام مراحل رشدی، بهویژه در مرحله رشد زایشی، کاهش عملکرد و کاهش نسبت گلهای ماده به نر رخ داد. نتایج این پژوهش نشان داد که آثار مفید کاربرد اتفون فقط با رعایت زمان مناسب رشد گیاه امکانپذیر است.
احمد رمضانی، امیرهوشنگ جلالی،
دوره ۳، شماره ۹ - ( پاييز ۱۳۹۲ )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر کود نیتروژن و تاریخ انتقال نشاء بر عملکرد، اجزای عملکرد و میزان خوابیدگی ساقه برنج (Oryza sativa L.) پژوهشی با استفاده از آزمایش کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در ایستگاه تحقیقاتی شهید فزوه مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان طی سالهای ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ انجام شد. در این طرح، فاکتور اصلی را چهار سطح کود نیتروژن (شاهد، ۱۲۶، ۱۸۰ و ۲۳۴ کیلوگرم نیتروژن در هکتار) و فاکتور فرعی را سه سطح تاریخ انتقال نشاء (هفته اول خرداد، هفته سوم خرداد و هفته اول تیرماه) تشکیل دادند. نتایج نشان داد که کاربرد ۱۲۶ و ۱۸۰ کیلوگرم در هکتار کود نیتروژن بهترتیب باعث افزایش ۱۳ و ۱۷ درصدی عملکرد نسبت به تیمار شاهد شد. اما تیمار ۲۳۴ کیلوگرم نیتروژن در هکتار بهدلیل میزان خوابیدگی شدید ساقه (۴۵%) عملکردی مشابه با تیمار شاهد (۶۶۷۲ کیلوگرم در هکتار) داشت. بیشترین مقدار راندمان زراعی نیتروژن (۷/۱۷ کیلوگرم دانه تولیدی به ازای هر کیلوگرم کود) در تیمار ۱۸۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار بهدست آمد که تفاوت معنیداری با تیمار ۱۲۶ کیلوگرم نیتروژن در هکتار نداشت. تعداد خوشه در مترمربع در دو تیمار ۱۲۶ و ۱۸۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار بهترتیب نسبت به تیمار شاهد ۱۶ و ۲۴ درصد افزایش داشت. انتقال نشاء به زمین اصلی در هفتههای اول و سوم خرداد بهترتیب عملکردی معادل ۷۳۹۱ و ۷۸۳۱ کیلوگرم در هکتار تولید نمود. اگرچه میزان خوابیدگی ساقه در تیمار هفته اول تیرماه کمتر از دو تاریخ انتقال نشای دیگر بود، اما عملکرد دانه نسبت به هفتههای اول و سوم خرداد بهترتیب ۲۹ و ۳۷ درصد کاهش داشت. براساس نتایج این پژوهش، کاربرد ۱۲۶ کیلوگرم در هکتار نیتروژن و انتقال نشاء در هفته سوم خرداد برای برنج رقم سازندگی در شرایط استان اصفهان قابل توصیه است.
مجید جعفر آقایی، امیرهوشنگ جلالی،
دوره ۳، شماره ۱۰ - ( زمستان ۱۳۹۲ )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر سطوح مختلف شوری بر عملکرد و جوانهزنی ۴۰ رقم و توده محلی پنبه، آزمایشی در دو بخش گلخانهای و مزرعهای در ایستگاه تحقیقات کشاورزی رودشت- اصفهان اجرا شد. در آزمایش گلخانهای با استفاده از یک طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار تأثیرآب با هدایت الکتریکی ۹ دسی زیمنس بر متر، بر سرعت و درصد جوانهزنی ارقام و توده های محلی آزمایش شد. در این آزمایش سه رقم دلتاپاین ۱۶، لامبرایت و B۵۵۷ به همراه توده محلی اژیه اصفهان به دلیل درصد و سرعت جوانهزنی بیشتر، برای مرحله آزمایش مزرعه ای انتخاب شدند. پژوهش مزرعه ای به مدت دو سال و با استفاده از طرح کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک-های کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد. در این پژوهش دو سطح شوری آب شامل ۴ و ۸ دسی زیمنس بر متر به کرتهای اصلی و سه رقم و توده محلی برتر در آزمایش گلخانهای، به کرت های فرعی اختصاص یافتند. نتایج نشان داد که برهمکنش سطوح شوری و رقم بر عملکرد ، اجزای عملکرد و درصد سبز شدن بوته ها معنی دار بود. رقم دلتاپاین ۱۶در دو سطح شوری ۴ و ۸ دسی زیمنس بر متر، به ترتیب با تولید ۳۶۰۲ و ۳۰۸۶ کیلوگرم در هکتار نسبت به سایر ارقام برتری معنیدار داشت. با افزایش شوری از ۴ به ۸ دسی زیمنس بر متر، وزن خشک برگ و ساقه رقم دلتا پاین ۱۶، در مقایسه با رقم های دیگر کمتر کاهش یافت . رقم B۵۵۷ از نظر عملکرد در رتبه دوم بعد از دلتاپاین ۱۶ قرار گرفت.رقم لامبرایت و توده محلی اژیه اصفهان کمترین مقادیر عملکرد در دو سطح شوری مطالعه را داشتند. با توجه به نتایج بهدست آمده، در بین ارقام مطالعه شده، رقم دلتاپاین برای کشت در شرایط زراعی و اقلیمی مشابه قابل توصیه است.
امیرهوشنگ جلالی، پیمان جعفری،
دوره ۴، شماره ۱۱ - ( بهار ۱۳۹۳ )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر استفاده از خاک پوش پلی اتیلنی و کود دامی بر عملکرد و اجزاء عملکرد طالبی، پژوهشی دو ساله (۱۳۸۷-۱۳۸۶) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردستان با استفاده از طرح آزمایشی کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار انجام شد. در این طرح سه سطح خاک پوش شامل خاک پوش پلی اتیلنی شفاف، خاک پوش پلی اتیلنی سیاه و عدم استفاده از خاک پوش، کرتهای اصلی و سه سطح کود دامی شامل ۳۰ تن کود دامی گاوی، ۸ تن کود مرغی و عدم استفاده از کود دامی بهعنوان کرتهای فرعی در نظر گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد بالاترین مقادیر عملکرد قابل فروش در شرایط عدم استفاده از خاک پوش، استفاده از خاک پوش شفاف و استفاده از خاک پوش سیاه بهترتیب با ۳۵۷۰۰، ۴۵۸۰۰ و ۴۳۵۰۰ کیلوگرم در هکتار با استفاده از ۳۰ تن کود دامی گاوی بهدست آمد. درصد مواد جامد محلول در میوه با کاربرد ۸ تن کود مرغی و یا ۳۰ تن کود گاوی نسبت به تیمار شاهد بهترتیب ۸/۱۱ و ۳/۱۲ درصد افزایش نشان داد. دو تیمار استفاده از خاک پوش پلی اتیلنی شفاف و سیاه با استفاده از ۳۰ تن کود گاوی بهترتیب با شاخصهای زودرسی ۵/۴۷ و ۵/۴۶ درصد بالاترین مقادیر شاخصهای زودرسی را به خود اختصاص دادند. نتایج این پژوهش نشان داد استفاده از کود دامی به همراه خاک پوش پلی اتیلنی(شفاف یا تیره) علاوه بر تولید عملکردهای بالاتر میتواند نقش مهمی در زودرسی محصول و در نتیجه درآمد بالاتر کشاورزان داشته باشد.
احمد رمضانی، امیرهوشنگ جلالی،
دوره ۴، شماره ۱۲ - ( تابستان ۱۳۹۳ )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر سن نشا و میزان بذر مصرفی در سینی نشا بر عملکرد و اجزای عملکرد برنج رقم سازندگی، پژوهشی دو ساله (۱۳۸۷-۱۳۸۶) در مرکز تحقیقات کشاورزی اصفهان (ایستگاه تحقیقات شهید فزوه) به صورت آزمایش کرت های خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در ۳ تکرار انجام شد. در این طرح سه سن نشا شامل نشاهای ۲۵، ۳۰ و ۳۵ روزه به عنوان فاکتور اصلی و چهار میزان بذر در سینی نشا شامل ۸۰، ۱۰۰، ۱۲۰ و ۱۴۰ گرم بذر فاکتور فرعی را تشکیل میدادند. نتایج نشان داد انتقال نشا در سنین۳۰ و ۳۵ روز به ترتیب با عملکردهای۶۲۲۰ و ۶۲۴۰ کیلوگرم در هکتار از نظر عملکرد تفاوت معنیداری نداشتند اما هر دو تیمار به طور معنیدار عملکرد بالاتری نسبت به تیمار انتقال نشا در سن ۲۵ روز با عملکردی معادل۵۵۳۰ کیلوگرم در هکتار نشان دادند. افزایش طول خوشه، تعداد دانه در خوشه و وزن هزار دانه از دلایل افزایش عملکرد در تیمار انتقال نشا با سن ۳۰ روز نسبت به نشاهای ۲۵ روزه بودند. ارتفاع نشاهای ۳۰ و ۳۵ روزه به ترتیب ۵ و۶ درصد بیشتر از نشا ۲۵ روزه بود. مصرف ۱۰۰گرم بذر برای هر سینی نشا، با تولید۶۳۸۰ کیلوگرم عملکرد دانه در هکتار بالاترین مقدار عملکرد نسبت به سایر تیمارها را داشت. طول خوشه و تعداد دانه در خوشه با مصرف۱۰۰گرم بذر برای هر سینی نشا، به طور معنیدار نسبت به سایر تیمارها افزایش یافت. نتایج این پژوهش نشان داد نشاهای با سن ۳۰ روز و مصرف ۱۰۰ گرم بذر برای هر سینی نشا، برای بهدست آوردن عملکرد حداکثر برای برنج رقم سازندگی قابل پیشنهاد است.
پیمان جعفری، امیرهوشنگ جلالی،
دوره ۴، شماره ۱۳ - ( پاييز ۱۳۹۳ )
چکیده
در آزمایشی مزرعهای به منظور تعیین مناسبترین روش کاشت دو رقم هندوانه در منطقه ورامین با نامهای چارلستون گری و محبوبی، با سه روش کاشت (کاشت مستقیم بذر، کاشت بذر جوانهدار و نشاکاری)، تحقیقی بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در ۴ تکرار و بهمدت دو سال (۱۳۸۶-۱۳۸۵) در مرکز تحقیقات کشاورزی ورامین اجرا شد. نتایج این تحقیق نشان داد که روشهای کاشت و همچنین ارقام مورد بررسی اثر معنیداری روی کلیه صفات مورد مطالعه از جمله عملکرد کل محصول، عملکرد برداشت اول و متوسط وزن میوهها داشتند. در روش استفاده از نشا، گرچه محصول در حدود ۱۴ روز نسبت به روش کاشت مستقیم بذر زودرستر شد ولی میانگین عملکرد در این روش نسبت به دو روش دیگر بهطور معنیداری کمتر بود. در بین روشهای مختلف کشت، بیشترین میانگین عملکرد به روش کاشت بذر جوانهدار با ۳۰۸۹۰ کیلوگرم در هکتار اختصاص داشت. روش کشت بذر جوانهدار شده بالاترین متوسط وزن میوه را نسبت به دو روش دیگر دارا بود. کشت نشائی بالاترین تعداد میوه در بوته و شاخه جانبی را تولید نمود اما بهدلیل وزن کم میوهها کمترین مقدار عملکرد در هکتار را به خود اختصاص داد. بالاترین غلظت مواد جامد محلول در میوه (۲/۸%) در روش کشت مستقیم بذر بهدست آمد. رقم محبوبی با میانگین عملکرد محصول ۲۸۳۱۰ کیلوگرم درهکتار نسبت به رقم چارلستون گری با میانگین عملکرد ۲۶۲۵۰ کیلوگرم در هکتار برتری معنیدار نشان داد. این رقم از نظر عملکرد برداشت اول و متوسط وزن میوهها نیز نسبت به رقم چارلستون گری برتر بود. با توجه به اثر معنیدار برهمکنش رقم و شیوه کاشت، بیشترین مقدار عملکرد (۳۱۷۵۰ کیلوگرم در هکتار) در این پژوهش مربوط به رقم محبوبی در شیوه کاشت بذر جوانهدار شده بود. نتایج این پژوهش نشان داد، روش کاشت بذر جوانهدار شده میتواند روشی قابل رقابت با سایر روشهای کاشت باشد.
پیمان جعفری، امیر هوشنگ جلالی،
دوره ۴، شماره ۱۳ - ( پاييز ۱۳۹۳ )
چکیده
به منظور مقایسه عملکرد و تجمع نیترات در پنج توده بومی اسفناج ایرانی، پژوهشی در سال ۱۳۸۹ با استفاده از طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان انجام شد. در این آزمایش مزرعهای، تودههای مورد بررسی شامل بذر خاردار ورامین، برگ پهن ورامین، شهرضا، نجف آباد و کاشان بودند. توده بذر خاردار ورامین با عملکردی معادل ۴۷۸۳۰ کیلوگرم در هکتار، حداکثر عملکرد را در میان تودههای اسفناج داشت. تعداد برگ (بیش از ۲۰ برگ) و شاخه جانبی زیادتر (بیش از ۵/۳ عدد) در تودههای بذر خاردار ورامین، برگ پهن ورامین و کاشان از دلایل عملکرد بالاتر این تودهها محسوب میشد. در هر پنج توده آزمایش شده برگهای وسط هر بوته تجمع نیترات به مراتب بیشتری نسبت به برگهای بالا و یا پایین هر بوته داشتند اما تفاوت معنیداری بین مقدار نیترات برگهای پایین و بالای هر بوته وجود نداشت. توده بذر خاردار ورامین با ۱۳۸۰ قسمت در میلیون نیترات براساس وزن تر، بالاترین مقدار نیترات برگ را داشت اما تفاوت معنیداری بین مقدار نیترات این توده با سایر تودهها (بهجز توده کاشان) وجود نداشت. نتایج این پژوهش نشان داد توده بذر خاردار ورامین میتواند با عملکرد و درصد نیترات قابل قبول جایگزین ژنوتیپهای رایج استان اصفهان شود.
احمد رمضانی، امیر هوشنگ جلالی،
دوره ۴، شماره ۱۴ - ( زمستان ۱۳۹۳ )
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر سه روش تهیه بستر نشاء و سه رقم برنج بر عملکرد، اجزاء عملکرد و مقدار آب مصرفی در هر هکتار، پژوهشی در سال ۱۳۸۶ در دو منطقه شامل ایستگاه شهید فزوه (مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان) و زرین شهر، بهصورت آزمایش کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با ۳ تکرار انجام شد. در این طرح سه روش تهیه بستر (روش سنتی، استفاده از غلتک و استفاده از روتیواتور) فاکتور اصلی و سه ژنوتیپ برنج (سازندگی، زایندهرود و لاین ۲) فاکتور فرعی را تشکیل دادند. صفاتی که در این پژوهش اندازهگیری شدند عبارت بودند از: تعداد پنجه بارور، ارتفاع بوته، طول خوشه، عملکرد دانه، اجزای عملکرد و درصد پوکی دانه. در منطقه زرین شهر کاربرد روتیواتور در تمام ارقام استفاده شده نسبت به سایر ادوات (غلتک و روش سنتی) عملکرد بالاتری داشت. بالاترین مقدار عملکرد (۸۷۰۰ کیلوگرم در هکتار) با کاربرد روتیواتور و استفاده از لاین ۲ در منطقه زرین شهر بهدست آمد. درصد ورس ساقه در منطقه زرین شهر، در روش استفاده از غلتک در بین ارقام مختلف، دامنهای از ۱۵ تا ۲۵ درصد داشت درحالیکه این دامنه برای ارقام مختلف در دو روش تهیه بستر سنتی و استفاده از روتیواتور از ۳۵ تا ۴۵ درصد متغیر بود. نتایج این پژوهش نشان داد اگرچه هر دو روش استفاده از روتیواتور و غلتک نسبت به روش سنتی تهیه بستر عملکردهای بالاتری داشتند اما روش استفاده از غلتک شهر بهترتیب با کاهش (۳۱ و ۲۴) و (۳۲ و ۳۳) درصدی آب مصرف شده در دو منطقه فزوه و زرین شهر نقش مؤثرتری در کاهش آب مصرفی در هر هکتار داشت. با توجه به میزان آب مصرفی، بهترتیب استفاده از غلتک و روتیواتور برای تهیه بستر نسبت به روش سنتی برتری دارند.
شمس الله ایوبی، احمد جلالیان، جواد گیوی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۰ )
چکیده
ارزیابی کیفی تناسب اراضی، بررسی برایند عوامل فیزیکی مؤثر بر تولید محصولات زراعی در عرصه اراضی کشاورزی، بدون در نظر گرفتن مقادیر عملکرد و فاکتورهای اجتماعی – اقتصادی است. هدف از این مطالعه تعیین تناسب کیفی اراضی منطقه براآن شمالی واقع در شرق اصفهان، برای کشت آبی گندم، جو، ذرت و برنج بوده است. برای تعریف واحدهای اراضی، مطالعه خاکشناسی نیمهتفصیلی در منطقه صورت گرفته، پنج سری و ۲۵ فاز سری شناسایی گردید. تیپهای بهرهوری رایج در منطقه، شامل کشت آبی گندم، جو، ذرت و برنج با سطح نهاده متوسط مشخص شد. نیازهای فیزیولوژیک هر یک از گیاهان با استفاده از منابع موجود تا حد ممکن تعیین و درجهبندی گردید. مبنای اساسی ارزیابی بر چهارچوب فائو و روش پیشنهادی سایز استوار شده است. ارزیابی کیفی به دو روش محدودیت ساده و پارامتریک (عددی)، در سطح تفصیلی و با مقیاس ۱:۲۰۰۰۰ از طریق مقایسه مشخصات زمین و اقلیم با نیازهای رویشی محصولات مورد مطالعه صورت گرفته است.
نتایج این مطالعات نشان دادکه عوامل محدودکننده تولید محصولات زراعی در منطقه مورد بررسی، علاوه بر متغیرهای اقلیمی برای برخی محصولات، عبارتند از: شوری، زهکشی و شرایط فیزیکی خاک، سنگریزه و مقدار آهک. تناسب فیزیکی اراضی برای تولید برنج، در اغلب واحدهای اراضی بسیار کم است. نتایج ارزیابی فیزیکی به روش پارامتریک (با استفاده از معادله ریشه دوم)، قرابت نزدیکی با نتایج روش محدودیت ساده نشان داد.
امیر هوشنگ جلالی، محمدجعفر بحرانی،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۰ )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر سطوح گوناگون کود نیتروژن و تراکم بوته بر ویژگیهای کمی و کیفی عملکرد دانه در سورگوم دانهای (Sorghum bicolor L. Moench) رقم کیمیا، آزمایشی در تابستان ۱۳۷۷ در مرکز تحقیقات کشاورزی دانشگاه شیراز واقع در کوشکک انجام شد. چهار سطح تراکم ۷/۷، ۱۰، ۴/۱۵ و ۲۰ بوته در متر مربع به عنوان کرتهای اصلی و چهار میزان نیتروژن صفر، ۴۰، ۸۰ و ۱۲۰ کیلوگرم در هکتار به عنوان کرتهای فرعی، در یک طرح آماری کرتهای یک بار خرد شده، در چارچوب بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار بررسی گردید.
میزان ۱۲۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار عملکرد دانه را افزایش داد (۷۲۴۰ کیلوگرم در هکتار)، ولی در اثر افزایش تراکم، بیشترین میزان عملکرد دانه (۵۳۳۶ کیلوگرم در هکتار) در تراکمهای ۴/۱۵ بوته در متر مربع حاصل شد. برهمکنش نیتروژن و تراکم بوته نیز معنیدار بود. افزودن ۸۰ کیلوگرم نیتروژن و بالاترین سطح تراکم بوته، بیشترین مقدار دانه را تولید کرد (۸۷۰۲ کیلوگرم در هکتار). اختلاف عملکرد میان سطوح مختلف نیتروژن و تراکم، به دلیل افزایش شمار دانه در شاخههای اصلی خوشه و افزایش شمار خوشه در متر مربع بود. روند تغییرات آهنگ رشد گیاه نیز با روند تغییرات عملکرد دانه هماهنگی داشت. در همه تیمارها، میزان پروتئین دانه با افزایش نیتروژن افزایش یافت، ولی تراکم بوته تأثیر معنیداری بر میزان پروتئین دانه نداشت. ترکیبات فنلی (تاننها) دانه با افزایش نیتروژن و کاهش تراکم بوته کاهش یافت. میان افزایش نیتروژن و ترکیبات فنلی همبستگی منفی دیده شد.
امیرهوشنگ جلالی ، فرود صالحی،
دوره ۵، شماره ۱۵ - ( بهار ۱۳۹۴ )
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر کود نیتروژن و تقسیط آن بر عملکرد، درصد ماده خشک غده و شاخص برداشت سیب زمینی رقم مارفونا، پژوهشی دو ساله (۱۳۸۸ - ۱۳۸۷) در مرکز تحقیقات کشاورزی اصفهان بهصورت کرتهای یکبار خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در ۳ تکرار انجام شد. تیمارهای اصلی شامل سه سطح کود نیتروژن (۱۰۰، ۲۰۰ و ۳۰۰ کیلوگرم در هکتار) و تیمارهای فرعی شامل سه روش مصرف کود (عدم تقسیط یا مصرف نیتروژن قبل از کشت، تیمار تقسیط کود نیتروژن در دو مرحله ۶ - ۵ برگی و مرحله رشد سریع غدهها و تقسیط کود نیتروژن در سه مرحلهی دو برگی، مرحله ۶ - ۵ برگی و مرحله رشد سریع غدهها) بودند. نتایج نشان داد که بیشینه عملکرد غده معادل ۴۳۲۱۰ کیلوگرم در هکتار با مصرف ۳۰۰ کیلوگرم در هکتار و با سه بار تقسیط کود نیتروژن بهدست آمد، لیکن همین تیمار با ۶/۱۸ درصد ماده خشک، کمترین درصد ماده خشک غده را داشت. شاخص برداشت دامنهای از ۶۵ تا ۷۵ درصد داشت و بیشترین مقادیر آن در تیمار ۳۰۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار با دو و سه بار تقسیط و بهترتیب به مقدار ۷۵ و ۷۳ درصد بهدست آمد. بیشترین مقادیر عملکرد غیر قابل فروش بهترتیب ۳۳۵۰ و۳۲۸۰ کیلوگرم در هکتار از تیمار ۳۰۰ کیلوگرم نیتروژن در سه و دو بار تقسیط حاصل شد. بهطورکلی نتایج این پژوهش نشان داد که در شرایط محیطی این پژوهش مقدار بهینه کود نیتروژن برای تولید حداکثر عملکرد و حداکثر درصد ماده خشک غده متفاوت بوده و برای دستیابی به بیشینه عملکرد غده و بیشترین درصد ماده خشک بهترتیب مصرف ۳۰۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار با سه بار تقسیط و ۲۰۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار و دو بار تقسیط قابل توصیه است.
پیمان جعفری، امیرهوشنگ جلالی،
دوره ۵، شماره ۱۶ - ( تابستان ۱۳۹۴ )
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر سه تیمارکم آبیاری براساس تبخیر از تشتک کلاس A شامل (T۱) آبیاری براساس ۱= ET، (T۲) آبیاری براساس ۷۵/۰ = ET و (T۳) آبیاری براساس ۵۰/۰ = ET ، بر عملکرد، اجزاء عملکرد و عملکرد بذر در سه رقم هندوانه (چارلستون گری، کریمسون سوئیت و شوگر بیبی)، پژوهشی بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در ۴ تکرار بهمدت ۲ سال (۱۳۸۶ - ۱۳۸۵) در مرکز تحقیقات کشاورزی ورامین انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد بر خلاف تیمار T۳، بین دو تیمار T۱ و T۲ از نظر عملکرد و اجزاء عملکرد تفاوت معنیداری وجود نداشت. در میان اجزاء عملکرد، تعداد میوه در هر بوته بیشترین تأثیر منفی را از تنش رطوبتی شدید (T۳) متحمل گردید (۲۰/۱ میوه در هر بوته). ضخامت پوست میوه، درصد مواد جامد محلول در میوه و عملکرد بذر تحت تأثیر تنش رطوبتی قرار نگرفت. مقایسه ضرایب همبستگی فنوتیپی صفات بیانگر همبستگی معنیدار مثبت (سطح احتمال ۱ درصد) بین میانگین وزن و تعداد میوه با عملکرد میوه بود. رقم کریمسون سوئیت بالاترین میزان عملکرد (۲۵۳۳ کیلوگرم در هکتار) را نسبت به دو رقم چارلستون گری و شوگر بیبی تولید نمود. ارقام کریمسون سوئیت و شوگر بیبی بهترتیب با تولید ۷/۳۱۱ و ۲/۲۹۸ کیلوگرم در هکتار بالاترین مقادیرعملکرد بذر را تولید نمودند. رقم کریمسون سوئیت بالاترین درصد مواد جامد محلول در میوه (۳۵/۱) را داشت. ضخامت پوست میوه در رقمهای کریمسون سوئیت، چارلستون گری و شوگر بیبی بهترتیب برابر بود با ۳۵/۱، ۱۳/۱ و ۱۰/۱ سانتیمتر. نتایج پژوهش حاضر نشان داد با وجود تنشهای رطوبتی متوسط (۷۵/۰ET = ) میتوان عملکردهای میوه و بذر مشابه با شرایط بدون تنش رطوبتی داشت.