۵ نتیجه برای کاوسی
مسعود کاوسی، محمود کلباسی،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۷۸ )
چکیده
استان گیلان از عمدهترین مناطق تولید برنج در سطح کشور است که استفاده از ارقام پرمحصول برنج در آن هر روز رونق بیشتری مییابد. با این وجود مطالعات اندکی در مورد وضعیت پتاسیم در مزارع برنج آن صورت گرفته و حتی تاکنون عصارهگیر مناسبی برای استخراج پتاسیم قابل جذب معرفی نگردیده است. لذا این تحقیق با هدف ارزیابی ۱۵ روش عصارهگیری به منظور تعیین عصارهگیر یا عصارهگیرهای مناسب جهت تعیین پتاسیم قابل دسترسی خاک و سطح بحرانی پتاسیم برای برنج رقم سپیدرود در تعدادی از خاکهای استان گیلان به اجرا درآمد. این آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و به صورت فاکتوریل شامل ۲۳ نمونه خاک و دو سطح صفر و ۳۰۰ میلیگرم پتاسیم در کیلوگرم خاک انجام گرفت. نتایج نشان داد که استفاده از کود پتاسیم در اکثر خاکها باعث افزایش عملکرد دانه، کاه و غلظت پتاسیم در گیاه و نیز افزایش جذب پتاسیم توسط گیاه شده است. بررسی روابط همبستگی گویای این حقیقت بود که روشهای عصارهگیری با استات منیزیوم، اسید سولفوریک، مورگان و کلرید کلسیم یک صدم مولار همبستگی بالایی با غلظت پتاسیم در کاه (به ترتیب ۸۳/۰، ۷۸/۰، ۸/۰ و ۷۸/۰) و غلظت پتاسیم در کل گیاه (به ترتیب ۷۹/۰، ۷۶/۰، ۷۵/۰ و ۷۳/۰) داشته است. همچنین ضریب همبستگی بین روشهای مذکور و مقدار جذب پتاسیم توسط کاه برنج (به ترتیب ۸۳/۰، ۸۲/۰، ۷۸/۰ و ۷۶/۰) و پتاسیم جذب شده توسط کل گیاه (به ترتیب ۷۹/۰، ۸۳/۰، ۷۴/۰ و ۷۱/۰) نیز بالا بوده که نشان میدهد این روشها مناسب میباشند. سطح بحرانی پتاسیم در روشهای مختلف عصارهگیری متفاوت بود. سطح بحرانی پتاسیم برای ۹۰ درصد عملکرد نسبی دانه با روش استات منیزیوم ۳۸، روش مورگان ۷۴، روش کلووانا ۷۲، روش تگزاس ۱۶۰، اسید سولفوریک ۱۱۱، روش کلرید کلسیم یک صدم مولار ۳۶، روش استات آمونیوم بدون غرقاب ۱۱۲ و روش استات آمونیوم پس از دو هفته غرقاب ۱۰۰ میلیگرم در کیلوگرم خاک بود. تقریباً ۷۵ درصد خاکها از نظر پتاسیم قابل استفاده برای گیاه پایینتر از سطح بحرانی بودهاند.
مسعود کاوسی، محمدجعفر ملکوتی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( پاييز ۱۳۸۵ )
چکیده
یکی از عناصر غذایی که نقش مهمی در افزایش عملکرد و کیفیت برنج دارد، پتاسیم است. اطلاع از حد بحرانی این عنصر در خاک و پاسخهای گیاهی به کاربرد مقادیر مختلف آن میتواند کمک مؤثری در توصیه بهینه کودی این عنصر غذایی باشد. بنابراین در این تحقیق حد بحرانی پتاسیم خاک برای گیاه برنج رقم خزر و مدل مناسب پیشبینی عملکرد دانه به منظور تعیین کود پتاسیمی مورد نیاز در ۲۱ مزرعه از شالیزارهای استان گیلان تعیین شد. در شالیزارهای انتخاب شده، عملیات آماده سازی زمین، کرتبندی قطعات آزمایشی به ابعاد ۵×۴ متر انجام گردید. قبل از نشاکاری، ازت و فسفر بر اساس آزمون خاک و به ترتیب از منابع اوره و سوپر فسفات تریپل اضافه گردید. پتاسیم به میزان ۰، ۱۰۰، ۲۰۰، ۳۰۰، ۴۰۰ و۵۰۰ کیلوگرم اکسید پتاسیم از منبع کلرید پتاسیم به خاک اضافه گردید. سپس نشاهای سالم و یکنواخت برنج رقم خزر به تعداد ۳ تا ۵ عدد در هر کپه و به فواصل ۲۵×۲۵ سانتیمتر در مزرعه کاشته شد. در پایان فصل رشد، بوتههای برنج از سطح ۵ مترمربع کفبر گردیدند و دانه، کاه و کلش به طور جداگانه توزین گردید. وزن دانه براساس ۱۴ درصد رطوبت محاسبه و کلیه تجزیه و تحلیلهای آماری مورد نیاز بر روی آن انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد که تأثیر مقادیر مختلف کلرید پتاسیم در سطح ۵ % و اثر نوع خاک در سطح ۱% بر میزان عملکرد دانه معنیدار گردید. میانگین افزایش عملکرد در اراضی که به مصرف کلرید پتاسیم پاسخ مثبت نشان دادند برابر ۹۸۲ کیلوگرم شلتوک در هکتار بوده است. نتایج همچنین نشان داد در شالیزارهایی که پتاسیم قابل استفاده آنها کمتر از ۱۰۰ میلیگرم در کیلوگرم بود، عکسالعمل نسبت به کاربرد کلرید پتاسیم زیاد، در شالیزارهایی که پتاسیم آنها بین ۱۰۰ و ۱۶۰ میلیگرم در کیلوگرم بود، عکسالعمل آنها تقریباً کمتر و در شالیزارهایی که پتاسیم خاکهای شالیزاری بیشتر از ۱۶۰ میلیگرم در کیلوگرم بود، عکسالعمل پایین بود. حد بحرانی پتاسیم خاک برای برنج رقم خزر در این بررسی براساس ۹۰ درصد عملکرد نسبی ۱۱۰ میلیگرم در کیلوگرم خاک به دست آمد. در معادله نهایی پیشبینی عملکرد نسبی برنج، رابطه پتاسیم قابل استفاده خاک، پتاسیم آب آبیاری و مقدار کلرید پتاسیم مصرفی با عملکرد مثبت ولی رابطه عملکرد با مقدار فسفر قابل استفاده خاک منفی بود.
حمیدرضا علی عباسی، مسعود اصفهانی، بابک ربیعی، مسعود کاوسی،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۵ )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر مقادیر و نوبتبندی کود نیتروژن بر عملکرد دانه و اجزای عملکرد برنج (Oryza sativa L.) رقم خزر، آزمایشی در سال ۱۳۸۲ در یک خاک شالیزاری با بافت سبک در استان گیلان، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. در این آزمایش شش تیمار شامل: شاهد(بدون استفاده از کود نیتروژن)، تیمار دوم(۴۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان نشاکاری)، تیمار سوم (۸۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان نشاکاری و پنجهزنی)، تیمار چهارم(۸۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان نشاکاری، پنجهزنی و آغاز رشد زایشی)، تیمار پنجم(۱۲۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان نشاکاری و پنجهزنی) و تیمار ششم(۱۲۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان نشاکاری، پنجهزنی و آغاز رشد زایشی) مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بالاترین تعداد پنجههای بارور در تیمارهای پنجم و ششم با مصرف ۱۲۰ کیلوگرم نیتروژن در دو و سه نوبت(به ترتیب ۲۳۶ و ۲۴۸ عدد در متر مربع) بهدست آمد. بالاترین درصد دانههای پر (۸/۸۴ درصد)، وزن هزار دانه(۱/۲۶ گرم) و عملکرد دانه(۸۳/۴ تن در هکتار) به تیمار ششم تعلق داشت، ولی از نظر عملکرد و وزن هزار دانه، تیمارهای چهارم و ششم با سه نوبت کوددهی اختلاف معنیداری با یکدیگر نداشتند. این موضوع میتواند از تأثیر مصرف نوبت سوم کود نیتروژن در آغاز رشد زایشی و افزایش غلظت نیتروژن برگ پرچم(۶/۳۳ و ۲/۳۱ گرم نیتروژن برکیلوگرم وزن خشک برگ)، درجه سبزینگی(۹/۳۹ و ۴/۳۹) و مساحت بالاتر برگ پرچم(۵/۴۵ و ۸/۴۴ سانتیمتر مربع) در طی دوره پرشدن دانه در این تیمارها ناشی شده باشد. تجزیه رگرسیونی نیز نشان داد که سبزینگی برگ پرچم در ۵ روز بعد از گلدهی و مساحت برگ پرچم به ترتیب حدود ۷۵ و ۷۸ درصد از تغییرات عملکرد دانه را توجیه میکنند. در نتیجه، در این مناطق مصرف سه نوبت ۸۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار برای رقم برنج خزر پیشنهاد میشود، زیرا با این روش میتوان به عملکرد مشابهی با مصرف ۱۲۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار دست یافت.
محمد ربیعی، مجید مجیدیان، مسعود کاوسی، محمدرضا علیزاده،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر خاکورزی، شیوه کاشت و سطوح کود نیتروژن بر عملکرد دانه و کارایی مصرف نیتروژن در زراعت کلزا، آزمایشی بهصورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه پژوهشی مؤسسه تحقیقات برنج کشور در شهرستان رشت طی دو سال زراعی ۹۷-۱۳۹۵ اجرا شد. در این آزمایش، سه شیوه خاکورزی شامل خاکورزی متداول، کم خاکورزی و بدون خاکورزی بهعنوان کرتهای اصلی و دو شیوه کاشت شامل کشت مستقیم و کشت نشایی و چهار مقدار کود نیتروژن خالص بهمیزان صفر، ۱۰۰، ۲۰۰ و ۳۰۰ کیلوگرم در هکتار از منبع اوره بهصورت فاکتوریل در کرتهای فرعی درنظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که تیمار ۱۰۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار بیشترین کارایی زراعی نیتروژن (۱۷/۶۸ کیلوگرم بر کیلوگرم)، کارایی مصرف نیتروژن (۳۲/۴۰ کیلوگرم بر کیلوگرم)، بازیافت ظاهری نیتروژن (۷۱/۸۵ درصد)، شاخص برداشت نیتروژن (۷۵/۴۸ درصد) و کارایی فیزیولوژیک نیتروژن (۴۷/۹۸ کیلوگرم بر کیلوگرم) را دارا بود. با افزایش مصرف نیتروژن، کلیه صفات مربوط به کارایی نیتروژن کاهش یافت و در تیمار۳۰۰ کیلوگرم نیتروژن در کمترین مقدار خود بودند. اثر متقابل خاکورزی در نیتروژن نشان داد که تیمار کم خاکورزی در ۲۰۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار با میانگین ۴۱۴۴ کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد دانه را دارا بود. با توجه به نتایج بهدست آمده، تیمار کم خاکورزی در ۲۰۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار بهدلیل افزایش عملکرد دانه و روغن و تیمار کم خاکورزی در ۱۰۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار بهعلت کارایی بالای مصرف نیتروژن، صرفهجویی در مصرف انرژی و رعایت مسائل زیستمحیطی برای کشت کلزا در اراضی شالیزاری استان گیلان مناسب بهنظر میرسند.
مجید کوپاهی، سیدحامد سادات باریکانی، محمد کاوسی کلاشمی، محمدرضا ساسولی،
دوره ۱۳، شماره ۴۸ - ( تابستان ۱۳۸۸ )
چکیده
ریسک و عدم حتمیت نقش مهمی در تعیین اهداف کشاورزان و چگونگی تصمیم گیری آنها دارد ؛ به گونه ای که ریسک بر استفاده بهینه از نهاده ها و کارایی تولید تأثیر می گذارد. از مهم ترین عوامل مؤثر بر ریسک تولید محصولا ت کشاورزی ، استفاده از نهاده های تولید، به ویژه نهاده های جدید می باشد. از این جهت لازم است اطلاعاتی در مورد ریسک و عدم حتمیت نهاد ه ها به دست آورد تا بدین طریق بتوان پیشنهاداتی در مورد کاهش ریسک در فرایند تولید محصولات کشاورزی ارائه نمود . بر این اساس مقاله حاضر به بررسی اثر مصرف نهاده ها ۱۳۸۴ با استفاده از تا بع تولید درجه دوم میپردازد. تابع میانگین تولید - بر ریسک تولید محصول برنج در استان گیلان در سال زراعی ۱۳۸۵ نشان دهنده بازدهی ثابت نسبت به مقیاس در تولید محصول برنج در استان گیلان است. هم چنین تابع ریسک تولید محصول برنج نشان داد که افز ایش سطح زیر کشت و مصرف کود شیمیایی باعث افزایش ریسک تولید محصول برنج در این استان می گردد . لذا برنامه یکپارچه سازی اراضی کشت برنج و سیاست پرداخت یارانه به نهاده کود شیمیایی باید با آگاهی کامل تری از شریط حاکم بر بهر ه برداران کشاورز صورت گیرد