۹ نتیجه برای نوروزی
پیمان نوروزی، دگوان کای، محمد علی ملبوبی، بهمن یزدی صمدی،
دوره ۷، شماره ۳ - ( پاييز ۱۳۸۲ )
چکیده
ژنهای OF۲ ( نوعی اکسالات اکسیداز) و VAP که در مسیر پیام رسانی مقاومت به نماتد سیستی در چغندرقند هستند، قبلاً به ترتیب به کمک نشانگر مولکولی AFLP و سیستم دو هیبریدی در ناقل باکتریایی همسانه شدهاند. برای آزمون قابلیت این ژنها در ایجاد مقاومت در چغندرقند، ژنها به ناقلین گیاهی قابل بیان منتقل گردیدند. برای این منظور، ژن OF۲ پس از جدا سازی، درون T-DNA ناقل دوگانه pAM۱۹۴ در پاییندست پروموتر ذاتی CaMV۳۵S و نیز درون T-DNA ناقل دوگانه pBin۱۲۱ تغییر یافته در پاییندست پروموتر القایی ژن Hs۱pro-۱ (ژن مسؤل ایجاد مقاومت به نماتد سیستی) قرار گرفت. ژن VAP نیز پس از جدا سازی از همسانه اولیه، در T-DNA پلاسمید pAM۱۹۴ در پاییندست پروموتر ذاتی CaMV۳۵S قرار گرفت. بدین ترتیب، سه سازه جدید که بیان کننده ژنهایی از مسیر پیام رسانی مقاومت به نماتد چغندرقند بودند ساخته شد. سپس این سه پلاسمید به آگروباکتریوم ریزوژنز سویه AR۱۵۸۳۴ جداگانه منتقل شدند و پس از آن، جداکشت دمبرگ گیاه چغندرقند با آگروباکتری تلقیح شد. ریشههای مویین حاصل از تراریختی، پس از تأیید اولیه با روش رنگآمیزی GUS و یا PCR، به منظور بررسی مقاومت با لارو نماتد تلقیح شدند. نتایج اولیه وجود مقاومت نسبی در برابر لارو نماتد را در شماری از ریشههای مویین نشان داد. این مقاومت را میتوان به اثر ژنهایOF۲ و VAP نسبت داد.
مهرو مجتبایی زمانی، شیلا نوروزی،
دوره ۷، شماره ۳ - ( پاييز ۱۳۹۶ )
چکیده
بهمنظور ارزیابی کشت مخلوط جو با باقلا و انتخاب مناسبترین آرایش کاشت در شرایط آبوهوایی رامهرمز، این پژوهش در سال زراعی ۹۵ - ۱۳۹۴ بهصورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با ۸ تیمار و سه تکرار در مزرعه اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل کشت خالص جو با فواصل بین ردیف ۲۰ سانتیمتر، کشت خالص باقلا با فواصل بین ردیف ۴۰ سانتیمتر، ۵۰% جو + ۵۰% باقلا، ۷۵% جو + ۲۵% باقلا، ۲۵% جو + ۷۵% باقلا با فواصل بین ردیف ۳۰ سانتیمتر و ۵۰% جو + ۵۰% باقلا، ۷۵% جو + ۲۵% باقلا، ۲۵% جو + ۷۵% باقلا با فواصل بین ردیف ۲۰ سانتیمتر بود. در تمامی الگوهای کشت مخلوط، مقادیر ضریب ازدحام نسبی و نسبت رقابتی جو بیشتر از باقلا بود و ضریب غالبیت در گیاه جو مثبت و در باقلا منفی بود. مجموع عملکرد دو گیاه جو و باقلا، مقدار نسبت برابری زمین و مقادیر ضرایب ازدحام نسبی در فواصل ردیف کاشت ۳۰ سانتیمتر بیشتر از ۲۰ سانتیمتر بود و برتری این آرایش کاشت در مخلوط جو و باقلا را نسبت به فواصل ردیف ۲۰ سانتیمتر نشان داد. حداکثر نسبت برابری زمین از مخلوط ۲۵% جو+ ۷۵% باقلا با فواصل ردیف کاشت ۳۰ سانتیمتر (۱۱/۱) بهدست آمد. در الگوی مذکور، مقدار شاخص افت واقعی عملکرد مثبت و مقادیر سودمندی کشت مخلوط و شاخص مزیت مالی نیز از سایر الگوها بزرگتر بود که برتری این الگوی کشت و سودمندی این مخلوط نسبت به کشت خالص را نشان داد.
فاطمه دیلم کتولی، الهام فغانی، دکتر حسین عجم نوروزی،
دوره ۸، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۷ )
چکیده
شوری از مهمترین فاکتورهای غیر زیستی محدود کننده رشد و عملکرد گیاهان محسوب میشود. این پژوهش با هدف ارزیابی اثر همزیستی مایکوریزا بر مکانیسمهای فیزیولوژیکی گوجهفرنگی در پاسخ به تنش شوری انجام شد. سه رقم گوجهفرنگی در دو سطح حضور و عدم حضور قارچ مایکوریزا و در سه سطح تیمار شوری (آب غیر شور (شاهد)، تنش ملایم (چهار دسیزیمنس بر مترمربع) و تنش شدید (هفت دسیزیمنس بر مترمربع) بهصورت فاکتوریل، در قالب بلوک کامل تصادفی در حوضچههای لایسیمتری در گلخانه کشت شدند. بهمنظور مطالعه صفات فیزیولوژیکی و درصد همزیستی در ابتدای گلدهی نمونهگیری صورت گرفت. ضمن اینکه پس از رسیدگی فیزیولوژیکی، عملکرد تعیین شد. نتایج نشان داد همزیستی با مایکوریزا بر بیوماس گوجهفرنگی در تیمار آبیاری با آب غیر شور، افزایش معنیدار داشت. درصد کلونیزاسیون ریشهها در شوری شدید، افزایش معنیدار یافت. در رقم (Primo Rio) همزیست با قارچ، بیشترین سطح برگ، سطح ریشه و حجم ریشه مشاهده شد که از نظر آماری معنیدار بودند. میزان آنتوسیانین و فلاونوئید در تیمار شوری شدید بدون مایکوریزا افزایش معنیداری داشتند که حاکی از تأثیر مثبت تنش شوری در افزایش غلظت آنها بوده است. بهطورکلی میتوان نتیجه گرفت که همزیستی مایکوریزایی با تأثیر مثبت بر سطح برگ بهعنوان منبع فتوسنتز کننده و با توسعه سطح ریشه و حجم ریشه، با افزایش میزان جذب نقش بهسزایی در تعدیل تنش شوری خواهد داشت. در نهایت Grande op و Primo Rio بهترتیب رقم حساس و متحمل برای مزارع شور شناخته میشود.
مرتضی معماری، محمد رضا داداشی، فاطمه شیخ، حسین عجم نوروزی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده
در این بررسی ژنوتیپهای مختلف باقلا تحت شرایط تنش خشکی از نظر ترکیبات بیوشیمیایی و شاخصهای تحمل به تنش مورد ارزیابی قرار گرفتند. ۲۱ ژنوتیپ باقلا در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دو محیط آبیاری نرمال و تنش خشکی طی سالهای زراعی ۱۳۹۷-۱۳۹۵ در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گرگان مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس عملکرد دانه در شرایط آبیاری نرمال و تنش خشکی برخی شاخصها نظیر؛ شاخص تحمل به تنش (STI)، حساسیت به تنش (SSI)، تحمل (TOL)، میانگین بهرهوری (MP)، میانگین هندسی (GMP)، شاخص عملکرد (YI) و شاخص پایداری عملکرد (YSI) برای کلیه ژنوتیپها محاسبه شد. طبق نتایج تجزیه واریانس تأثیر تنش خشکی بر کلیه صفات معنیدار بود. در شرایط تنش خشکی میزان تانن پوست ۳۱/۵ درصد، تانن آندوسپرم ۱۹/۷ درصد و نشاسته ۱/۹۶ درصد نسبت به شرایط نرمال بیشتر بود. بر اساس برشدهی اثر متقابل تنش و ژنوتیپ در محیط نرمال ژنوتیپهای G-faba-۶۶، G-faba-۶۵، G-faba-۶۲، G-faba-۲۹۴، G-faba-۲۹۲، G-faba-۵۲۳، G-faba-۵۲۵ و G-faba-۲۰ و در تنش خشکی ژنوتیپهایG-faba-۶۷، G-faba-۶۶، G-faba-۷۵، G-faba-۷۲، G-faba-۶۵ و G-faba-۶۲ بیشترین عملکرد دانه را داشتند. بر اساس شاخصهای تحمل به تنش و میزان ترکیبات بیوشییایی تحمل به تنش ژنوتیپ G-faba-۶۵ نسبت به سایر ژنوتیپها بالاتر بود.
آزاده صفادوست، محمدرضا مصدقی، علی اکبر محبوبی، عباس نوروزی، قاسم اسدیان،
دوره ۱۱، شماره ۴۱ - ( پاييز ۱۳۸۶ )
چکیده
افزایش فرسایش و تراکم خاک به واسطه کشت مداوم محصولات ردیفی و خاکورزی فشرده از دلایلی است که سبب نگرانی و توجه بیشتر به روشهای خاکورزی حفاظتی شده است. هدف از این تحقیق، بررسی آثار کوتاهمدت (یکساله) مدیریتهای متفاوت بر ویژگیهای فیزیکی یک خاک لوم شنی تحت کشت ذرت بود. تیمارها شامل سه سیستم خاکورزی (بیخاکورزی، NT؛ خاکورزی با گاو آهن قلمی،CP و خاکورزی با گاوآهن برگرداندار، MP) و سه سطح کود گاوی کاملاً پوسیده (صفر،۳۰ و۶۰ تن در هکتار) بودند. آزمایش در قالب طرح کرتهای خرد شده انجام گرفت. سه تکرار از تیمارها به صورت بلوکهای کامل تصادفی به کار رفت. هنگامی که ۱۰۰ درصد پرچمهای ذرت ظاهر شدند، ضریب آبگذری اشباع (Ks)، تخلخل کل (TP)، تخلخل درشت (Macro–P)، تخلخل ریز (Micro–P) خاک و میانگین وزنی قطر خاکدانهها (MWD) در لایههای مختلف خاک تا عمق ۵/۲۲ سانتیمتر اندازهگیری شد. خاکورزی و کود دامی دارای اثرات معنی دار بر Log[Ks]، TP، Macro-P و Micro-P بودند. سست و مخلوط شدن کامل خاک سطحی در روش MP، حجم و پیوستگی منافذ را افزایش داد و در نتیجه سبب افزایش Ks، TP، Macro-P و Micro-P نسبت به روش NT شد. افزایش Macro–P در سیستم CP احتمالاً سبب افزایش Ks نسبت به MP گردید. سیستمهای کمخاکورزی MWD را افزایش داده و افزایش کود آلی باعث افزایش MWD در تمامی تیمارهای خاکورزی گردید. نتایج این تحقیق نشان دهنده اثرات مثبت کاربرد کود آلی (در دوره کوتاهمدت) بر ویژگیهای منافذ و پایداری ساختمان خاک تحت خاکورزی با گاوآهن برگردندار و گاوآهن قلمی در این منطقه بود.
آتنا شادمهر، پیمان نوروزی، قاسمعلی گروسی، نسرین یاوری،
دوره ۱۱، شماره ۴۲ - ( زمستان ۱۳۸۶ )
چکیده
در این پژوهش پس از بهینه سازی روش سترون کردن سطحی سیست و لارو نماتد مولد سیست چغندرقند ( Heterodera schachtii )، امکان به کارگیری نماتد در گیاهچههای بذری چغندر قند جهت تبدیل لارو به سیست در کشت آزمایشگاهی بررسی گردید. بدین منظور ابتدا سیستها از خاک آلوده استخراج و در محلول کلرید روی ۵/۰ گرم در لیتر قرار گرفته و تفریخ تخمها صورت گرفت. سپس جهت تهیه لاروهای سترون نماتد از تیمارهای مختلف سترون کردن استفاده گردید. با مقایسه میانگین دادهها به روش دانکن برای تعداد لاروهای زنده و سترون، مشخص شد که تیمارهای اتانل ۷۰ درصد به مدت یک دقیقه به اضافه هیپوکلریت سدیم ۵ درصد به مدت ۵ دقیقه و نیز هیپوکلریت سدیم ۱/۰ درصد به مدت ۲۰ دقیقه به ترتیب به عنوان بهترین تیمارهای سترون کردن سیستهای جدا سازی شده از خاک و لاروهای خارج شده از سیستهای غیر سترون میباشند. در مرحله بعد، به منظور بررسی تبدیل لارو به سیست در شرایط درون شیشه از دو رقم چغندر قند حساس به نماتد به نامهای ۱۹۱ و ۷۲۳۳ استفاده شد. جهت تهیه بستر مناسب ریشه زایی و مایه زنی ریشهها با لاروهای سترون شده از محیط کشت PGoB با غلظتهای مختلف هورمونی استفاده گردید. مشاهده سیستهای تشکیل شده روی ریشه، پس از رنگآمیزی توسط استرئو میکروسکوپ انجام و شمارش نهایی سیستها ۴۰ روز پس از مایه زنی گیاهچهها صورت گرفت. روی هر گیاهچه از دو رقم مذکور ۵ تا ۱۲ سیست تشکیل گردید. در نتیجه به نظر میرسد این روش بتواند در ارزیابی ژرم پلاسم چغندر قند جهت غربال ژنوتیپهای مقاوم به نماتد در شرایط کنترل شده کشت آزمایشگاهی استفاده شود.
شعله کیانی، نادعلی باباییان جلودار، غلامعلی رنجبر، سید کمال کاظمی تبار، محمد نوروزی،
دوره ۱۳، شماره ۴۷ - ( (ب)-بهار ۱۳۸۸ )
چکیده
به منظور مطالعه نحوه عمل ژن در ارقام برنج از لحاظ کیفیت پخت برای صفاتی نظیر درجه حرارت ژلاتینه شدن، غلظت ژل و میزان آمیلوز، چهار رقم برنج با سطوح متفاوتی از صفات، مورد مطالعه قرار گرفتند. ده جمعیت والدین، F۱، RF۱، BC۱، RBC۱، BC۲، RBC۲، F۲ و RF۲ با استفاده از روش تجزیه میانگین نسلها و در شرایط آزمایشگاه برای دو تلاقی سنگ طارم×گرده و IRRI۲×IR۲۲۹ مورد ارزیابی قرار گرفتند. معنیدار شدن یکی از آثار متقابل یعنی [i]، [j]۱، [j]۲، [l]۱، [l]۲، [l] در برای صفات مورد بررسی نشان داد که علاوه بر عمل ژن افزایشی- غالبیت، اثر متقابل غیر آللی دو ژنی نیز وجود دارد به جز برای صفت درجه حرارت ژلاتینه شدن در تلاقی سنگ طارم×گرده. در حالت دو ژنی، اپیستازی از نوع مضاعف برای صفت غلظت ژل در تلاقی IRRI۲×IR۲۲۹ مشاهده گردید. آثار سیتوپلاسمی و اثر متقابل سیتوپلاسی/ هستهای برای صفات غلظت ژل و میزان آمیلوز، در هر دو تلاقی معنیدار بودند. توارثپذیری عمومی و خصوصی به ترتیب در دامنه ۷۷/۰ تا ۹۹/۰و ۰۵/۰ تا ۹۳/۰ برای کلیه صفات برآورد گردیدند. در تجزیه آماری اجزای واریانس، برای تمام صفات و تلاقیها واریانس افزایشی معنیدار بود. معنیدار شدن اجزای و (کوواریانس افزایشی× غالبیت) به طور غیر مستقیم نشاندهنده وجود اثر غالبیت ژنهاست. انجام دورگگیری و گزینش در نسلهای تفکیک بالاتر برای صفات غلظت ژل و میزان آمیلوز و اعمال گزینش در نسلهای اولیه برای صفت درجه حرارت ژلاتینه شدن در برنامه اصلاحی این صفات موثر است.
لیلا آهنگر، غلامعلی رنجبر، محمد نوروزی،
دوره ۱۳، شماره ۴۷ - ( (ب)-بهار ۱۳۸۸ )
چکیده
شش صفت مورفولوژیکی برنج طی یک تلاقی دای آلل ۵ × ۵ یکطرفه با استفاده از یک طرح بلوکهای کامل تصادفی در سال ۱۳۸۶ در نسل F۱ در ایستگاه تحقیقات برنج کشور ـ آمل مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس برای صفات ارتفاع بوته، زاویه برگ پرچم، طول برگ پرچم، عرض برگ پرچم، طول اولین میانگره و طول خوشه حاکی از وجود تفاوتهای ژنتیکی معنیدار بین ارقام و هیبریدهای مورد مطالعه بود. معنیدار بودن میانگین مربعات ترکیبپذیری عمومی (GCA) و ترکیبپذیری خصوصی (SCA) وجود اثرات افزایشی و غیرافزایشی را در کنترل صفات مربوطه نشان داد. همچنین معنیدار شدن نسبت میانگین مربعات در تمامی صفات، نشاندهنده اهمیت بیشتر اثر افزایشی نسبت به اثر غیر افزایشی ژنهای کنترل کننده صفات مورد مطالعه بود. قابلیت وراثتپذیری خصوصی بالای این صفات بیانگر وجود نقش عمده برای اثر افزایشی ژنها در کنترل ژنتیکی خصوصیات مورد مطالعه میباشد بنابراین بازدهی گزینش برای این صفات زیاد خواهد بود. در مجموع والدین ندا و IR۶۲۸۷۱-۱۷۵-۱-۱۰ بهطور مشترک بهترین والد از نظر ترکیبپذیری عمومی در جهت کاهش ارتفاع، طول برگ پرچم و طول میانگره و افزایش عرض برگ پرچم بودند و تلاقیهای ندا × بینام و ندا × دشت بهترین دورگ از نظر SCA بهترتیب برای افزایش طول خوشه و کاهش ارتفاع بودند.
شیرزاد محمد نژاد کیاسری، مهرداد صفایی، شبانعلی نوروزی، سیدحسن احمدیان، اسدالله متاجی،
دوره ۱۳، شماره ۴۸ - ( تابستان ۱۳۸۸ )
چکیده
تعیین نوع گونه مناسب، مهم ترین عامل موفقیت فعا لیت های جنگل کاری در شر ایط سخت و نامساعد است . از کم هز ینه ترین و کوتاه تر ین روش های معر فی گونه های سازگار در سطح یک منطقه نیز، شناسا یی گیاهانی است که به صورت طبیعی رو یش می یابند . هدف از این در منطقه حوزه تحقیق بررسی تأثیر قرق کردن و انجام عملیات آبخوان داری در افزایش طبیعی نهال های(Juniperus excelasa Bieb) ارس پشتکوه مازندران بوده است . این مطالعه در سطح ایستگاه تحقیقات آبخوان داری پشتکوه و عرصه شاهد در بخش غر بی ا ین ایستگاه صورت در نوارهایی به عرض ٥٠ متر و به فواصل ٢٠٠ متر (Ratio estimation) پذیرفته است. در انجام تحقیق از روش آماربرداری برآورد نسبت از یکدیکر استفاده شده است . سطح عرصه های مورد آماربرداری در ایستگاه تحقیقات آبخوا ن داری و عرصه شاهد ٦٠٠ هکتار بوده و آماربرداری با شدت ١٦ درصد انجام گردید . بررسی آماری این تحق یق مؤید وجود اختلاف معنی دار در بین متوسط فراوان ی درختان و نهال های ارس در هکتار ایستگاه آبخوا ن داری و عرصه شاهد با سطح احتمال ٩٩ درصد بوده است. ایستگاه آبخوان داری عل ی رغم آن که ٠) داشته است، عرصه را به نحوی برای ادامه حیات / ٠) نسبت به منطقه شاهد ( ٦٦٦ / تعداد کمتری از درختان ارس در سطح هکتار ( ١٠٤ نهال های ارس فراهم نموده است که در زمان بررسی، متوسط فراوا نی نهال های ارس در هکتار عرصه ایستگاه آبخوان داری بیش از هشت ٨) متوسط نهال های ارس در هکتار ع رصه خارج ایستگاه آبخوان داری بوده است . با توجه به این که ارس تنها گونه درختی است / برابر ( ٣٤ که در سطح ایستگاه تحق یقات آبخوان داری به صورت طبیعی رویش یافته ، انجام عملیات جنگل کاری و با اولویت استفاده از گونه مذکور در سطح منطقه توصیه م یگردد.