جستجو در مقالات منتشر شده


۲۱۰ نتیجه برای آب

رضا امین پور، سیدفرهاد موسوی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۷۶ )
چکیده

زیره سبز یکی از گیاهان داروئی ارزشمند است که در مناطق خشک و نیمه خشک ایران کشت می‌شود و تحقیقات چندانی در رابطه با جنبه‌های مختلف به زراعی آن صورت نگرفته است. برای تعیین اثرات دفعات آبیاری بر مراحل نمو، عملکرد و اجزاء عملکرد دانه زیره سبز، آزمایشی در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در چهار تکرار در سال زراعی ۷۳-۱۳۷۲ در مزرعه تحقیقاتی – آموزشی شرودان از توابع فلاورجان انجام شد.تیمارهای آبیاری عبارت بودند از: ۱ I - آبیاری پس از کاشت، ۲ I- آبیاری پس از کاشت و در موقع استقرار کامل گیاه، ۳ I -آبیاری پس از کاشت، در موقع استقرار کامل گیاه و در مرحله آغاز گرده‌افشانی و ۴ I- آبیاری پس از کاشت، در زمان استقرار کامل گیاه، در مرحله آغاز گرده‌افشانی و در مرحله شروع پر شدن دانه. از بررسی زمان وقوع مراحل نمو این گیاه در تیمارهای مختلف چنین نتیجه‌گیری شد که زمان سبز شدن تا گرده‌افشاتی تحت تأثیر دفعات آبیاری نمی‌باشد، ولی فاصله زمانی گرده‌افشانی تا آغاز دانه‌بندی، در تیمارهای ۱ I و ۲ I که آب کمتری را دریافت نمودند، حدود ۵ روز کوتاهتر از تیمارهای دیگر بوده و فاصله زمانی گرده‌افشانی تا رسیدگی فیزیولوژیک در تیمار ۴ ۱۲ ، I روز و در تیمار ۳  ۵ ،Iروز بیشتر از دو تیمار دیگر گردید. عملکرد دانه زیره در تیمارهای ۱ I و ۲ I حدود ۶۰ درصد تیمار ۴ I  بوده و تفاوت معنی‌داری بین تیمارهای ۳ I و ۴ I حاصل نگردید. عملکرد دانه در تیمارهای۳ I و ۴ I به ترتیب حدود ۱۷۴۲ و ۱۸۰۰ کیلوگرم در هکتار شد. تعداد چتر در گیاه که مهمترین جزء عملکرد دانه بود در تیمارهای ۳ I و۴ I بیشتر از دو تیمار دیگر شد و برعکس تعداد دانه در چتر و وزن هزار دانه کمتر از تیمارهای۱ I و ۲ I گردید.


محمود رضا تدین، علی جعفر قربانی‌نژاد،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده

به منظور بررسی تأثیر آبیاری تکمیلی و مقادیر مختلف کمپوست جامد شهری بر رشد و عملکرد دو رقم نخود تحت شرایط دیم، آزمایشی مزرعه‌ا‌ی در خرم آباد در سال ۸۸-۱۳۸۷ به اجرا درآمد. آزمایش به صورت کرت‌های دوبار خرد شده در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. چهار سطح آبیاری به عنوان عامل اصلی شامل: شرایط دیم به عنوان شاهد، آبیاری تکمیلی در مرحله گل‌دهی، پرشدن دانه و گل‌دهی + پرشدن دانه، سه سطح کمپوست جامد شهری به عنوان عامل فرعی شامل: صفر، ۱۰ و ۱۵ تن در هکتار و دو رقم نخود گریت و فیلیپ به عنوان عامل فرعی فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که بیشترین تعداد شاخه فرعی (۰۸/۱۴)، تعداد غلاف در بوته (۳۷/۳۲)، ارتفاع بوته (۵۲/۳۷ سانتی‌متر)، وزن هزار دانه (۵/۲۸۲ گرم)، عملکرد دانه (۱۴۷۵ کیلوگرم در هکتار) و عملکرد بیولوژیک (۴۱۵۵ کیلوگرم در هکتار) از تیمار آبیاری تکمیلی در مراحل گلدهی + پر شدن دانه به دست آمد. رقم گریت در تیمارهای آبیاری تکمیلی عملکرد بیشتری داشته و در تمام مراحل بیشترین عملکرد دانه از تیمار ۱۵ تن کمپوست در هکتار به دست آمد. نتیجه‌گیری آزمایش این بود که کاربرد آبیاری تکمیلی به همراه ۱۵ تن در هکتار کمپوست جامد شهری و رقم مناسب می‌تواند منجر به عملکرد بیشتر ارقام نخود تحت شرایط دیم شود.
لیلا برمه، نوراله معلمی، سید محمدحسن مرتضوی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده

به منظور کاهش اتلاف آب تعرقی و افزایش کارایی مصرف آب درختان زیتون در اهواز، اثر ضدتعرقی کائولین در سه سطح (صفر، ۵/۲% و ۵%) بر چهار رقم زیتون (میشن، کنسروالیا، کایلت و بلیدی) در یک دوره چهار ماهه با سه تکرار مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد کائولین اثر معنی‌داری بر مقاومت روزنه‌ای صبح و ظهر، محتوای نسبی آب برگ و پتانسیل آب گیاه دارد. بیشترین و کمترین مقاومت روزنه‌ای صبح به ترتیب مربوط به تیمار شاهد با رقم کایلت و تیمار شاهد با رقم بلیدی بود. در ظهر نیز بیشترین مقاومت روزنه‌ای با غلظت ۵% کائولین در رقم کنسروالیا و کمترین مقاومت روزنه‌ای ظهر در سطح ۵/۲% کائولین در رقم بلیدی به دست آمد. بیشترین پتانسیل آب گیاه در غلظت ۵/۲% کائولین و کمترین آن در شاهد مشاهده گردید. سطح ۵/۲% کائولین در رقم کایلت بیشترین محتوای نسبی آب برگ و شاهد در رقم میشن کمترین محتوای آب را به خود اختصاص دادند. مطابق با نتایج به دست آمده، کائولین اثر معنی‌داری بر محتوای کلروفیل برگ نداشت، اما پرولین را کاهش داد و بدین ترتیب نقش مثبت خود را در کاهش تنش آبی گیاه با افزایش محتوای نسبی آب برگ و افزایش کارایی آن به اثبات رساند.
محمدرضا یزدانی، سیدفرهاد موسوی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۷۶ )
چکیده

آب مورد نیاز اراضی شالیکاری استان گیلان توسط یک شبکه وسیع آبیاری شامل سد مخزنی سپیدرود، سد انحرافی تاریک، شبکه فومنات، سد انحرافی سنگر و کانال‌های سمت چپ و راست سد سنگر تأمین می‌شود. به دلیل جمع شدن رسوبات در مخزن سد سپیدرود، حجم آن به شدت کاهش یافته است. برای حل این مسئله، عملیات رسوب‌زدایی در نیمه دوم هر سال،‌ در مخزن آن انجام می‌شود. رسوبات حاصل از فرسایش در حوزه سد سپیدرود که با سیلابهای بهاره وارد مخزن سد شده و بخشی از آنها خارج می‌شوند و همچنین رسوبات ته‌نشین شده در رودخانه در اثر عملیات رسوب‌زدایی، شبکه آبیاری را مورد تهدید قرار می‌دهد. در این تحقیق با هدف بررسی چگونگی تأثیر رسوب در شبکه آبیاری سپیدرود، اطلاعات ایستگاه رسوب سنجی سد سپیدرود تجزیه و تحلیل شده و از سدهای انحرافی تاریک و سنگر، ابتدا و انتهای حوضچه‌های رسوبگیر سد سنگر، مسیر کانال‌های BP۴ و SP۳ تا کانال‌های مزرعه و زهکشهای آنها نمونه‌برداری رسوب توسط نمونه‌بردار دستی انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد که در دبی‌های کم رودخانه سپیدرود، رسوب در رودخانه و مخزن سد تاریک تجمع می‌یابد اما در دبی‌های زیاد فرسایش‌پذیر می‌باشد. متوسط بازده حوضچه‌های رسوبگیر سمت چپ و راست سد سنگر ۳/۱۵ و ۲/۱۱ درصد به دست آمد. زیر شبکه فومنات نیاز به تأسیسات رسوبگیری دارد. تأسیسات موجود در شبکه در معرض تهدید رسوب قرار داشته و کانال‌های درجه ۱ و ۲ وضع بهتری (از لحاظ رسوب) نسبت به کانال‌های درجه ۳ و ۴ دارند.


امین حیاتی، محمود رمرودی، محمد گلوی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۰ )
چکیده

  بررسی امکان کاهش مصرف آب در کشت‌های رایج مناطق مختلف از اولویت‌های مهم تحقیقاتی به منظور افزایش کارآیی مصرف آب در بخش کشاورزی می‌باشد . به منظور بررسی تأثیر زمان مصرف کود پتاسیم و دور آبیاری بر عملکرد دانه و میزان جذب نیتروژن در ارزن دم‌روباهی، آزمایشی در سال زراعی ۱۳۸۸ در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی یاسوج، به صورت کرت‌های خرد‌شده در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با ۳ تکرار انجام شد. دور آبیاری شامل فواصل آبیاری ۷، ۱۴ و۲۱ روز در کرت‌های اصلی و زمان کاربرد کود پتاسم در مراحل کاشت، پنجه‌زنی، ساقه‌دهی و گل‌دهی در کرت‌های فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که تأثیر دور آبیاری بر وزن هزار دانه، عملکرد دانه و بیولوژیک، تعداد دانه در خوشه، شاخص برداشت، میزان پروتئین دانه و محتوای کلروفیل a ، b و کل برگ معنی‌دار بود. با افزایش فواصل آبیاری، مقادیر مربوط به صفات مورد بررسی کاهش، ولی درصد پروتئین دانه افزایش یافت. وزن هزار دانه، عملکرد دانه و بیولوژیک، شاخص برداشت و میزان پروتئین تحت تأثیر زمان کاربرد کود پتاسیم معنی‌دار شد. بیشترین عملکرد دانه از برهمکنش تیمار فاصله آبیاری ۷ روز با کاربرد پتاسیم در مرحله ساقه‌دهی حاصل شد. بیشترین میزان پروتئین دانه به تیمار کاربرد پتاسیم در مرحله گل‌دهی تعلق داشت. به طور کلی، با افزایش فواصل آبیاری و ایجاد تنش خشکی ناشی از آن، میزان رشد و اجزای عملکرد به شدت کاهش یافت. کاربرد کود پتاسیم در مراحل اولیه رشد تأثیر معنی‌دار افزایشی بر عملکرد و اجزای آن داشت، در حالی که در مراحل زایشی سبب افزایش کیفیت دانه گردید.


تیمور سهرابی، رضا اصیل منش،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۷۷ )
چکیده

طراحی و اجرای یک سیستم آبیاری ممکن است به درستی و یا به طور نامناسب انجام پذیرد بنابراین مطالعه و ارزیابی سیستم آبیاری برای مدیریت روشن می‌سازد که آیا بهره‌برداری از سیستم کنونی را ادامه دهد یا آنرا بهبود بخشد. هدف اصلی این مطالعه تعیین عوامل ارزیابی سیستم آبیاری بارانی از نوع عقربه‌ای بود که معمولاً در عملکرد سیستم آبیاری مؤثر هستند. سپس بر اساس نتایج حاصله، راه حلی برای بهبود مصرف آب آبیاری و مسایل طراحی ارائه گردید. برای نیل به اهداف مذکور مشخصات خاک، گیاه و پارامترهای طراحی تعیین شد. ابتدا برای آبیاری ذرت، در زمینی با خاک لوم سیلتی در مزرعه ۵۰۰ هکتاری وزارت کشاورزی (در شمال شرقی مشکین آباد کرج) سیستم آبیاری بارانی عقربه‌ای طراحی گردید و با وضعیت موجود این سیستم مورد ارزیابی قرار گرفت. برای ارزیابی در چهار ردیف شعاعی، قوطیهای نمونه‌برداری به فواصل ۶ متری قرار داده شد. سپس کلیه عوامل ارزیابی نظیر بازده کاربرد پتانسیل، بازده کاربرد واقعی و توزیع یکنواختی با تجزیه و تحلیل داده‌های صحرایی، محاسبه شد. متوسط عوامل ارزیابی مذکور در طول فصل زراعی برای سیستم آبیاری بارانی سنترپیوت به ترتیب ۷۹، ۸/۷۵ و ۸۴ درصد تعیین گردید. تجزیه و تحلیل عوامل ارزیابی نشان داد که سیستم آبیاری از کارایی مناسبی برخوردار نیست. ضمناً مقادیر نسبتاً کم توزیع یکنواختی و بازده کاربرد پتانسیل به علت ناسازگاری شرایط کارکرد و طراحی سیستم بوده است. اختلاف بین بازده‌های کاربرد واقعی و پتانسیل، مبین مشکلات مدیریتی در بهره‌برداری از سیستم را می‌باشد.
سیدفرهاد موسوی، محمد نکویی مهر، محمد مهدوی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۷۷ )
چکیده

با توجه به اهمیت هیدروگراف واحد در پیش‌بینی سیلاب رودخانه‌ها و به دلیل آن که استخراج هیدروگراف واحد در یک حوضه مستلزم داشتن هیدروگراف سیلاب و هیتوگراف ریزش باران همزمان آن می‌باشد، متخصصین هیدرولوژی برای مناطقی که فاقد چنین داده‌های هیدروکلیماتولوژی هستند استفاده از روشهای هیدروگراف واحد مصنوعی را معقول دانسته‌اند. از این رو تحقیقاتی در حوضه آبخیز سد زاینده‌رود (زیر حوضه پلاسجان) انجام گرفت تا قابلیت کارایی هیدروگراف‌های واحد مصنوعی (اشنایدر، SCS و مثلثی) در ارزیابیهای هیدرولوژیک آزمون گردد. برای این منظور، هیدروگراف‌های واحد طبیعی و مصنوعی فوق‌الذکر با استفاده از مجموعه داده‌های مورفولوژیکی، باران سنجی و هیدرومتری حوضه و توسل به تجزیه و تحلیل هیدرولوژیک تعیین شد و سه روش ساخت هیدروگراف واحد مصنوعی نسبت به هیدروگراف‌های واحد طبیعی (مشاهده‌ای) حوضه مورد مقایسه و بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که روشهای مثلثی و SCS تطابق بهتری نسبت به روش اشنایدر در ساخت شکل هیدروگراف واحد و تبعیت از آهنگ تغییرات هیدروگراف واحد معرف حوضه دارند،‌ لیکن در اکثر موارد میزان حداکثر دبی لحظه‌ای را نسبت به مقدار مشاهده شده بیشتر نشان می‌دهند. لذا توصیه می‌شود در این حوضه آبخیز مقدار عدد ثابت در فرمول برآورد حداکثر دبی لحظه‌ای در این روشها از ۰۸۳/۲ به ۷۴/۱ کاهش یابد. اگرچه روش اشنایدر در برآورد دبی حداکثر لحظه‌ای نسبت به روشهای SCS و مثلثی از نوسان بیشتری برخوردار می‌باشد، اما دارای دبی اوج محاسبه شده نزدیک‌تر به مقادیر مشاهده شده است. به طور کلی پس از اصلاح فرمول برآورد حداکثر دبی لحظه‌ای در روشهای SCS و مثلثی، می‌توان گفت که برای ساخت هیدروگراف واحد مصنوعی در این حوضه، روشهای مثلثی، SCS و اشنایدر از اولویت اول تا سوم برخوردارند.
داور خلیلی، ابوالقاسم یوسفی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۷۷ )
چکیده

کاربرد روش تحلیل منطقه‌ای، در برآورد دبی جریان به شکل تابعی از خصوصیات آماری حوضه آبخیز در طراحی سازه‌های آبی و یا مدیریت منابع آب، همواره از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. بدین منظور، در این تحقیق مناسب‌ترین مدل تخمین دبی‌های میانگین و حداکثر روزانه با استفاده از پارامترهای فیزیوگرافیک، برای حوضه آبخیز اترک بررسی و ارائه گردیده است. این پارامترها شامل مساحت حوضه،‌ طول آبراهه اصلی، ارتفاع میانگین حوضه، شیب حوضه و شیب آبراهه اصلی می‌باشند. پس از بررسی همبستگی بین پارامترها و تأثیر آنها در تولید دبی حداکثر روزانه، سه مدل تخمین دبی حداکثر روزانه به صورت توابعی از پارامترهای فیزیوگرافیک انتخاب گردید. مدل شماره ۱ دبی حداکثر روزانه را به صورت تابعی از مساحت حوضه و مدل شماره ۲ به صورت تابعی از مساحت حوضه و ارتفاع حوضه و مدل شماره ۳ به صورت تابعی از مساحت حوضه، شیب متوسط آبراهه اصلی مشخص نمود. آزمونهای انجام گرفته بیانگر قابلیت خوب هر سه مدل در تخمین دبی حداکثر روزانه بود. البته این نتیجه‌گیری فقط بیانگر آن است که هر سه مدل در محدوده قابل قبولی از عهده آزمونهای آماری برمی‌آیند. این خود می‌تواند سبب ایجاد خطا در برآورد دبی جریانهای میانگین و حداکثر روزانه باشد. به منظور حداقل کردن خطای محاسباتی، در یک آزمون دیگر هر سه مدل مجدداً مورد بررسی قرار گرفت. انتخاب بهترین مدل، بر اساس مقایسه دبی میانگین روزانه حاصله از مدل‌ها با دبی میانگین روزانه مشاهده شده صورت گرفت. در نتیجه مدل شماره ۱ انتخاب گردید. توصیه‌های لازم جهت به‌کارگیری این مدل در حوضه‌های مشابه فاقد آمار انجام گردید. دستاورد اصلی این تحقیق در به‌کارگیری روش تحلیل منطقه‌ای آن بوده که صرفاً به نتایج خوب آزمون آماری در تناسب همبستگی داده‌ها بسنده نکرده است. انتخاب نهایی مدل منوط به قابلیت آن در تخمین آمار مشاهده‌ای است.
بهروز مصطفی زاده، ‌ سیدفرهاد موسوی، محمدحسین شریف‌بیان‌الحق،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۷۷ )
چکیده

به منظور بررسی اثر شیب زمین، دبی قطره‌چکان، حجم آب آبیاری و بافت خاک روی جبهه رطوبتی و خیس‌شدگی سطحی خاک از یک منبع نقطه‌ای، مطالعات صحرایی بر روی سه خاک با نفوذپذیری متفاوت، سه دبی قطره‌چکان (۴، ۸ و ۱۲ لیتر بر ساعت)، چهار شیب سطحی زمین (صفر، ۲، ۵ و ۱۰ درصد) و پنج حجم آب آبیاری (۱۰، ۲۰، ۳۰، ۴۰ و ۵۰ لیتر) در سه تکرار انجام گردید. نتایج حاصل نشان داد که با افزایش دبی قطره‌چکان سطح خیس شده افزایش می‌یابد. تغییرات سطح خیس شده با افزایش دبی قطره‌چکان در مزارع آزمایشی مسطح و مزارع آزمایشی شیب‌دار با بافت خاک سبک کاهش یافت. در مزارع آزمایشی شیب‌دار با بافت خاک سنگین، در شیبهای بالای ۵ درصد تغییرات سطح خیس شده با افزایش دبی افزایش یافت، ولی در شیبهای زیر ۵ درصد تا حدودی از روند صعودی افزایش سطح خیس شده با افزایش دبی کاسته شد. با توجه به این که با افزایش دبی، سطح خیس شده افزایش می‌یابد، در یک حجم مساوی آب آبیاری، در دبی‌های پایین، عمق جبهه خیس شده بیشتر بود، ولی در مجموع حجم خیس شده جبهه رطوبتی با افزایش دبی بیشتر گردید. حجم آب آبیاری تأثیر مستقیمی بر حجم جبهه رطوبتی نشان داد و با افزایش حجم آب آبیاری حجم جبهه خیس شده افزایش یافت. تأثیر حجم آب آبیاری بر حجم خیس شده خاک بیشتر از تأثیر دبی قطره‌چکان بر این حجم به دست آمد. به طور کلی در خاکهای با بافت سنگین نسبت به خاکهای با بافت سبک، سطح خیس شده افزایش یافت و جبهه رطوبتی از عمق کمتری برخوردار بود. با افزایش شیب زمین، سطح خیس شده و انحراف جبهه رطوبتی در جهت شیب افزایش یافت،‌که این افزایش تحت تأثیر نفوذپذیری خاک، دبی قطره‌چکان و حجم آب آبیاری قرار داشت.
سعید موری، یحیی امام، هدایت اله کریم‌زاده سورشجانی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۱ )
چکیده

به منظور ارزیابی واکنش ژنوتیپ های گندم به تنش خشکی انتهای فصل و شناسایی ژنوتیپ های متحمل و حساس، ۲۰ ژنوتیپ در دو محیط تنش و بدون تنش، طی یک آزمایش مزرعه ای در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز، به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی و در چهار تکرار، در سال زراعی ۸۹-۱۳۸۸ مورد مقایسه قرار گرفتند. آبیاری به عنوان عامل اصلی (آبیاری معمول و قطع آبیاری در مرحله گل دهی) و ژنوتیپ های گندم (شامل۲۰ ژنوتیپ) به عنوان عامل فرعی انتخاب شدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تفاوت معنی داری بین ژنوتیپ ها از نظر کلیه صفات مورد بررسی در هر دو تیمار آبیاری وجود داشت، که بیانگر وجود تنوع ژنتیکی بین ژنوتیپ های مورد مطالعه و امکان گزینش ژنوتیپ ها برای تحمل به خشکی است. مقایسه میانگین های صفات مورد مطالعه نشان داد که ژنوتیپ های درخشان و ۶- ۷۳- M به ترتیب با ۷/۸۹۴ و ۱/۴۴۲ گرم در مترمربع بیشترین عملکرد دانه را در شرایط آبیاری معمول و تنش خشکی به خود اختصاص دادند. کمترین عملکرد دانه از ژنوتیپ سوراپلاتا به ترتیب با ۴/۳۶۲ و ۷/۱۴۹ گرم در مترمربع در شرایط آبیاری معمول و تنش خشکی به دست آمد. به علاوه، نتایج نشان داد که محتوای کلروفیل برگ پرچم در شرایط تنش خشکی افزایش یافت و بیشترین افزایش آن (۰۲/۶۵%) در ژنوتیپ یاواروس دیده شد. محتوای نسبی آب برگ پرچم در شرایط تنش خشکی کاهش یافت و بیشترین کاهش (۰۶/۳۱%) مربوط به ژنوتیپ شیراز بود. شاخص محتوای نسبی آب برگ پرچم همبستگی مثبت و بسیار معنی داری با عملکرد دانه نشان داد. بنابراین، محتوای نسبی آب برگ پرچم می تواند به عنوان شاخصی مناسب برای گزینش ژنوتیپ‌های گندم در شرایط تنش خشکی آخر فصل مورد استفاده قرار گیرد.
سیدفرهاد موسوی، بهروز مصطفی زاده، شکراله آبسالان،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۷۷ )
چکیده

این تحقیق برای دستیابی به عملکرد مدیریت فعلی آبیاری نواری در استان کهگیلویه و بویراحمد در مزارع گندم، یونجه و چغندر قند، در دو شهر بویراحمد و گچساران انجام گرفته است. مزارع آزمایشی شامل ۵ مزرعه گندم، ۸ مزرعه یونجه و ۵ مزرعه چغندر قند بود که در مراحل مختلف رشد مورد آزمایش واقع شدند. این بررسی بر روی نوارهای مرسوم از نظر ابعاد، شیب و برای مدیریتهای رایج بین زارعین در اراضی مذکور انجام شد. روابط عوامل کمبود رطوبت مجاز، میزان کمبود رطوبت خاک قبل از آبیاری و عمق آب نفوذ یافته نشان داد که در اکثر موارد کم آبیاری و یا آبیاری تنشی انجام گرفته است. این نحوه آبیاری بر روی تأمین کمبود رطوبت مورد نیاز گیاهان تأثیر مثبت داشت. در آبیاریهای اول تا سوم مزارع، طیف بازده کاربرد آبیاری به ترتیب ۸/۴۰ تا ۱۰۰، ۲/۵۲ تا ۱۰۰ و ۶/۶۱ تا ۱۰۰ درصد اندازه‌گیری شد. نمودارهای پیشروی، پسروی و پسروی ایده‌آل تأثیر شیب و طول نوار بر زمان قطع جریان ورودی و یکنواختی توزیع آب در نوار را نشان داد. رسم نیمرخ نفوذ آب به نوار میزان کم آبیاری را معین کرد. بررسی نتایج نشان داد که ضعف مدیریت آبیاری عمدتاً ناشی از سه عامل عدم آگاهی زارعین از وضعیت رطوبتی خاک و تشخیص زمان مناسب آبیاری، عدم تناسب میزان آب موجود یا استحصال شده با آب مورد نیاز برای سطوح زیر کشت و ضعف برنامه‌ریزی آبیاری می‌باشد که منجر به اتلاف آب و کاهش عملکرد آبیاری می‌گردد.
حمیدرضا میری، وحید نیاکان، علیرضا باقری،
دوره ۲، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده

برنج یکی از گیاهان زراعی با مصرف زیاد آب می‌باشد و به‌کارگیری روش‌هایی به منظور افزایش راندمان مصرف آب در تولید آن اهمیت زیادی دارد. به این منظور، آزمایشی با استفاده از طرح کرت‌های خرد شده و کشت مستقیم برنج در سال ۱۳۸۶ در شهرستان کازرون در استان فارس انجام شد. تیمارها شامل پنج رژیم آبیاری (غرقابی در کل فصل رشد، تناوبی در کل فصل رشد، غرقابی تا مرحله پنجه‌زنی، غرقابی تا مرحله ساقه رفتن و غرقابی تا مرحله گل‌دهی) به عنوان فاکتور اصلی و سه رقم برنج (فجر، شفق و محلی چمپا) به عنوان فاکتور فرعی بودند. نتایج نشان داد که رقم فجر با عملکرد ۴۵۳۸ و رقم محلی چمپا با عملکرد ۱۷۳۴ کیلوگرم در هکتار به‌ترتیب بیشترین و کمترین دانه را تولید کردند. استفاده از تیمار آبیاری تناوبی باعث کاهش ارتفاع بوته، عملکرد بیولوژیک، تعداد دانه و وزن دانه شد. عملکرد دانه در تیمارهای آبیاری تناوبی، غرقابی تا مرحله پنجه‌زنی، غرقابی تا مرحله ساقه رفتن و غرقابی تا مرحله گل‌دهی به‌ترتیب ۳۰، ۲۶، ۲۶ و ۴ درصد در مقایسه با آبیاری غرقابی در کل فصل کاهش یافت. درحالی‌که بهره‌وری مصرف آب در این تیمارها به‌ترتیب ۹۲، ۶۰، صفر و ۲۲ درصد بیشتر از آبیاری غرقابی بود. در تمام تیمارهای آبیاری تناوبی، میزان آب مصرفی کمتر از آبیاری غرقابی بود. بهره‌وری مصرف آب در این تیمارها با وجود کاهش عملکرد، بهبود یافت. بیشترین بهره‌وری مصرف آب در تیمار آبیاری تناوبی در کل فصل رشد دیده شد. بنابراین، با توجه به نتایج به‌دست آمده، می‌توان اظهار داشت که آبیاری غرقابی تا مرحله گل‌دهی یا ساقه رفتن، برای تولید عملکرد دانه قابل قبول و بهبود بهره‌وری مصرف آب در زراعت برنج می‌تواند به‌جای آبیاری غرقابی در کل فصل رشد در پژوهش‌های آینده مورد توجه قرار گیرد.
هرمز عبادی، بیژن مرادی،
دوره ۲، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده

به منظور مقایسه تأثیر دفعات کودآبیاری کود نیتروژنه بر عملکرد کمی و کیفی میوه پرتقال، رقم تامسون ناول، پژوهشی مزرعه‌ای در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در پنج تیمار و چهار تکرار به مدت سه سال اجرا گردید. تیمارها عبارت بودند از یک تیمار چال-کود (آبیاری با سیستم قطره‌ای) و چهار تیمار کودآبیاری کود نیتروژنه (۲، ۴، ۶ و ۸ دفعه در فصل رشد). مقدار کاربرد کود در همه تیمارها براساس تجزیه خاک و برگ تعیین و اعمال شد. در تیمار چال‌کود، کود اوره در دو نوبت (نیمه دوم اسفند و اردیبهشت) و بقیه کودها در یک مرحله (نیمه دوم اسفند) استفاده شدند. در تیمارهای کودآبیاری، فقط کود اوره از طریق تانک کود استفاده شد و بقیه کودها یک بار در سال (نیمه دوم اسفند) به درختان داده شد. مقدار و زمان آبیاری برای همه تیمارها یکسان بود. صفات اندازه‌گیری شده در هر واحد آزمایشی شامل وزن کل میوه‌ها، وزن تک میوه، ضخامت پوست، قطر و طول میوه، اسیدیته و مواد جامد محلول میوه بود. مقایسه میانگین‌ها نشان داد که عملکرد درختان در تیمارهای ۶ و ۸ بار کودآبیاری به میزان ۶/۵ تا ۱/۳۲ درصد بیشتر از تیمارهای دیگر بود. ولی فقط اختلاف ۸ با ۲ و ۴ بار کود آبیاری معنی دار بود. تیمارها از نظر وزن و ضخامت پوست میوه تفاوتی نداشتند. قطر میوه در ۶ بار کودآبیاری بیش از سایر تیمارها بود و تفاوت معنی‌دار با ۲ بار کودآبیاری داشت. کیفیت آب میوه در مقایسه دورهای کودآبیاری و چال‌کود، تفاوت معنی‌دار نداشت، ولی اختلافاتی بین تیمارهای کودآبیاری مشاهده شد. در مجموع می‌توان ۶ بار کودآبیاری نیتروژن در سال را برای پرتقال رقم تامسون ناول در شرایط مشابه محل این پژوهش توصیه کرد.
سمانه محمدی، سید عبدالرضا کاظمینی، رضا حمیدی،
دوره ۲، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده

به منظور ارزیابی اثر کم‌آبیاری در مراحل مختلف رشد بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه دو رقم گلرنگ، پژوهشی مزرعه‌ای در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در سال‌های ۸۸-۱۳۸۷ و ۸۹-۱۳۸۸ اجرا گردید. تیمارهای آزمایش شامل رقم در دو سطح (سینا و محلی اصفهان) به عنوان عامل اصلی، رژیم آبیاری در چهار سطح (۴۰، ۶۰، ۸۰ و ۱۰۰ درصد ظرفیت زراعی) به عنوان عامل فرعی و زمان اعمال کم‌آبیاری در دو سطح (مراحل رشد رویشی و زایشی) به عنوان عامل فرعی فرعی بود. نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین عملکرد دانه به‌ترتیب در رقم سینا (۳۰۸۵ کیلوگرم در هکتار) و محلی اصفهان (۲۷۵۷ کیلوگرم در هکتار) به‌دست آمد. تغییر زمان اعمال کم‌آبیاری از مرحله رشد رویشی به زایشی، عملکرد دانه را به میزان ۳/۱۴% افزایش داد. بیشینه و کمینه عملکرد دانه به ترتیب با اعمال کم‌آبیاری در مراحل رشد زایشی و رویشی حاصل گردید. براساس نتایج تحقیق، عملکرد بهینه دانه (۵۱۰۰ کیلوگرم در هکتار)، با رژیم آبیاری ۸۰% ظرفیت زراعی در مرحله رشد زایشی رقم سینا به‌دست آمد. به‌طورکلی، با کاهش میزان آب در هر مرحله از رشد، عملکرد دانه کاهش یافت، که این کاهش در رقم سینا در مراحل رشد رویشی و زایشی، به‌ترتیب از ۱۰۰ به ۸۰ و از ۸۰ به ۶۰ درصد ظرفیت زراعی، و در رقم محلی اصفهان در هر دو مرحله رشد، از ۱۰۰ به ۸۰ درصد، معنی‌دار بود.
علیرضا توکلی،
دوره ۲، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده

به منظور بررسی اثر زمان و میزان ‌آبیاری محدود بر عملکرد دانه و اجزای عملکرد ارقام گندم دیم، پژوهشی به‌صورت کرت‌های دو بار خرد شده بر پایه طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار و به‌مدت دو سال زراعی (۸۳-۱۳۸۱) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دیم، مراغه به اجرا درآمد. تیمارها شامل سه تاریخ کاشت (زود، به‌موقع و دیر)، سه میزان آبیاری (دیم، تک‌آبیاری به‌میزان ۵۰ میلی‌متر در زمان کاشت و تک‌آبیاری به‌میزان ۱۰۰ میلی‌متر در زمان کاشت) و پنج رقم گندم (سه لاین تحت شماره، آذر ۲ و دبل‌کراس شاهی) بودند. نتایج نشان داد که برهمکنش تاریخ کاشت، تک‌آبیاری و ارقام گندم بر عملکرد دانه، تعداد دانه در سنبله و شاخص بهره‌وری کل آب کاربردی در سطح احتمال ۱% معنی‌دار بود. تک‌آبیاری در تاریخ کاشت معمولی (به‌موقع) سبب افزایش عملکرد دانه، کاه و کلش، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و بهره‌وری آب گردید. میزان افزایش عملکرد دانه و بهره‌وری کل آب کاربردی به‌ترتیب ۱۳۱ و ۸/۸۴ درصد بود. تک‌آبیاری دیر هنگام اثر چندانی بر شاخص‌های مورد ارزیابی نداشت و دارای بهره‌وری کمتری نیز بود. با توجه به عکس‌العمل متفاوت ارقام گندم نسبت به تاریخ کاشت و تک‌آبیاری، نتایج نشان داد که انجام تک‌آبیاری به‌موقع می‌تواند سبب بهبود عملکرد، اجزای عملکرد و شاخص بهره‌وری آب شود. اثربخشی تک‌آبیاری را می‌توان در تمام ارقام نسبت به شرایط دیم ملاحظه کرد. هر چند که این اثربخشی بر عملکرد و اجزای آن قابل مشاهده است، اما ضرورت دارد زمان انجام آبیاری به‌درستی انتخاب شود.
سیدفرهاد موسوی، جعفر جمشیدنژاد عنبرانی، سیدسعید اسلامیان ، ناصر رستم،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۷۸ )
چکیده

تخمین مقدار سیلابها، روشی برای جلوگیری از خسارات ناشی از وقوع آنها می‌باشد. این تخمین پایه و اساس طراحی انواع ابنیه هیدرولیکی، سرریز سدها، طرحهای آبخیزداری و کنترل و مهار سیلاب است. به وسیله روشهایی نظیر کریگر، جارویس – مایر، سیپرس کریک و استدلالی (منطقی) مقدار دبی حداکثر سیلاب محاسبه می‌شود. روش استدلالی – احتمالی نیز روش دیگری برای تخمین مقدار اوج سیلاب است که به صورت زیر بیان می‌شود:

Q(y) = F.C(y). I(tc,y).A

که در آن Q = حداکثر دبی سیلاب (متر مکعب بر ثانیه)، y = دوره برگشت (سال)، C = ضریب رواناب با دوره برگشتA ،  y= مساحت حوضه (کیلومتر مربع)، I = شدت بارندگی (میلیمتر بر ساعت) برای دوره برگشت معین و مدتی معادل زمان تمرکز حوضه و F = ضریب تبدیل واحدها که در صورت کاربرد واحدهای فوق برابر ۲۷۸/۰ می‌باشد. تخمین ضریب رواناب، (C(y، یکی از مشکلات این روش است. این ضریب تاکنون به طور تجربی تعیین شده و مقدار آن از جداولی که در مراجع مختلف وجود دارد به دست می‌آید. در تحقیق حاضر از برنامه کامپیوتری TR برای تجزیه و تحلیل آمار حداقل ۱۰ سال ۱۸ ایستگاه آبسنجی و ۶ ایستگاه ثبات بارندگی استفاده شده است. این تحقیق در قسمتی از حوضه آبریز دریای مازندران (بخش مرکزی و شرقی حوضه آبریز شماره یک ایران)، در حوضه رودخانه‌هایی نظیر اترک، تجن، چالوس، سرداب‌رود، سیاه‌رود، گرگان‌رود، صفارود، کسیلیان، بابل‌رود و نکا انجام گردید. ضرایب رواناب با دوره برگشت ۲، ۵، ۱۰، ۲۵، ۵۰ و ۱۰۰ سال این زیر حوضه‌ها محاسبه و سپس منحنیهای هم ضریب رواناب در محدوده طول جغرافیایی ۵۱ درجه و ۱۳ دقیقه تا ۵۵ درجه و ۲۳ دقیقه و نیز عرض جغرافیایی ۳۶ درجه و ۳۲ دقیقه تا ۳۷ درجه و ۱۳ دقیقه با استفاده از نرم‌افزار سورفر رسم گردید. نتایج نشان داد که : ۱) مقادیر ضرایب رواناب به دست آمده کمتر از مقادیر داده شده در جداول تجربی است، ۲) با افزایش دوره برگشت، ضریب رواناب افزایش می‌یابد و ۳) کاربرد مقادیر به دست آمده ضرایب رواناب در سه حوضه آبریز منطقه نشان داد که با استفاده از منحنیهای هم ضریب رواناب می‌توان دبی‌های حداکثر لحظه‌ای را با دقت بهتری تخمین زد.


ستار چاوشی بروجنی، سیدسعید اسلامیان،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۷۸ )
چکیده

مطالعه تناوب سیلاب در مناطق خشک به دلیل تعداد کم ایستگاه‌های هیدرومتری، کمبود آمار و وجود داده‌های پراکنده ناشی از وقوع جریانهای نادر، بسیار مشکل می‌باشد. تحلیل منطقه‌ای سیلاب یکی از روشهای مناسب جهت غلبه بر چنین مشکلاتی می‌باشد. در این تحقیق یکی از روشهای تحلیل منطقه‌ای سیلاب به نام روش هیبرید مورد بررسی قرار گرفته است. منطقه مورد مطالعه شامل ۱۷ حوضه همگن واقع در استانهای اصفهان و چهارمحال و بختیاری می‌باشد. نخست با استفاده از رگرسیون چندگانه بین دبی سیلاب با دوره‌های مختلف بازگشت، به عنوان عامل وابسته و خصوصیات فیزیکی و اقلیمی حوضه، به عنوان عوامل مستقل، مهم‌ترین عوامل فیزیکی و اقلیمی مرتبط با سیلاب که عبارت از سطح و ارتفاع متوسط حوضه بودند تعیین گردید. مدل‌های تناوب سیل هیبرید مرتبط با این دو عامل تعیین و با مدل‌های رگرسیون چندگانه در این منطقه مقایسه گردید. مقایسه مقادیر نسبی خطای مدل‌های هیبرید و رگرسیون نشان می‌دهد که در دوره‌های بازگشت کوتاه، دقت مدل هیبرید بیشتر از روش رگرسیون بوده ولی در دوره‌های بازگشت بالا، دقت مدل رگرسیون بیشتر از روش هیبرید می‌باشد.
تیمور سهرابی، یوسفعلی خوش خواهش،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۷۸ )
چکیده

هدف از این تحقیق تعیین بازده کاربرد آب و بررسی علل پایین بودن و تعیین عوامل موثر در افزایش آن می‌باشد. در این تحقیق مزارع برنج بر اساس اقلیم، مشخصات خاک، اندازه مزرعه و مدیریت کشاورزان انتخاب شدند و با استفاده از اندازه‌گیریهای صحرایی، بازده کاربرد آب در شالیزارهای استان گیلان، که تحت پوشش شبکه‌های آبیاری مدرن و سنتی در سه منطقه فومن، رشت – مرکزی و لاهیجان می‌باشد، برآورد گردید. در مزارع انتخابی علاوه بر تعیین بازده کاربرد آب در طول فصل آبیاری، تاثیر اندازه مزرعه، دبی و مدیریت آبیاری در بازده مذکور نیز مورد توجه قرار گرفت. مزارع تحت بررسی دارای خاک سنگین بود و میزان نفوذ عمقی کمتر از سه میلیمتر در روز اندازه‌گیری شد. بازده کاربرد آب در دو حالت بدون استفاده مجدد از رواناب و با استفاده مجدد از رواناب بررسی گردید. در حالت اول متوسط بازده کاربرد آب در مناطق فومن، رشت و لاهیجان به ترتیب برابر ۲/۵۱، ۰/۴۹ و ۴/۴۹ درصد و مقادیر حداکثر آنها به ترتیب ۶/۵۲، ۷/۵۰ و ۷/۵۰ و حداقل مقدار آنها به ترتیب ۷/۴۹، ۳/۴۷ و ۰/۴۸ درصد به دست آمد. در حالت دوم متوسط بازده کاربرد آب در مناطق فوق به ترتیب برابر ۴/۷۳، ۳/۷۳ و ۴/۷۲ درصد و مقادیر حداکثر به ترتیب ۳/۷۴، ۳/۷۴ و ۲/۷۳ درصد و حداقل مقدار آنها به ترتیب ۴/۷۲، ۱/۷۲ و ۵/۷۱ درصد به دست آمد. نسبت پایاب در مناطق سه گانه فوق به ترتیب ۳۰، ۳۳ و ۳۱ درصد برآورد شد. در طول دوره رشد برنج (از نشاکاری تا برداشت) مقدار آب آبیاری متوسط برای منطقه ۱۱۳۰ میلیمتر (۱۱۳۰۰m۳/ha ) و مقدار تبخیر و تعرق برنج به طور متوسط ۵۶۱ میلیمتر به دست آمد.
جواد پوررضا، هاشم نصراللهی، عبدالحسین سمیع، مهدی محمدعلی پور، اکبر اسدیان،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۷۸ )
چکیده

به منظور مطالعه اثر کل مواد جامد محلول (TDS) آب مناطق مختلف استان اصفهان بر عملکرد جوجه‌های گوشتی، پس از بررسی بر روی منابع آبی موجود استان و دسته‌بندی اطلاعات حاصل از تکرار آزمایشهای فیزیکی – شیمیایی و میکروبیولوژیک، ۶ تیمار در سطوح متفاوت TDS (کمتر از ۱۰۰۰، ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰، ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰، ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰، ۴۰۰۰ تا ۵۰۰۰ و بیشتر از ۵۰۰۰ قسمت در میلیون) انتخاب گردید. آزمایشهای اصلی در یک طرح کاملاً تصادفی با استفاده از تعداد ۲۸۸ جوجه در فاصله ۷ تا ۵۶ روزگی، با یکنواخت کردن عوامل محیطی و ژنتیکی و با استفاده از تیمارهای انتخابی در یک سالن دارای شرایط یکسان، در ۳ تکرار انجام شد.

 نتایج نشان داد که TDS آب بیشترین اثر را بر روی میزان درصد تلفات جوجه‌ها در یک دوره دارد، به نحوی که بالاترین سطح TDS باعث ۲/۵۶ درصد تلفات گردید. این اثر در سنین ۲۱-۷ روزگی بیشتر نمودار بود. در کل دوره میزان مصرف آب همبستگی مثبت و معنی‌دار (۷۴/۰+ = r) با TDS آب نشان داد (۰۵/۰>P). همبستگی TDS آب با رطوبت بستر نیز معنی‌دار (۰۵/۰>P) و مثبت بود (۶۵/۰+ = r). اختلاف وزن نهایی فقط بین گروه شاهد و TDS بالاتر از ۵۰۰۰ قسمت در میلیون معنی‌دار بود (۰۵/۰>P). مصرف غذا متاثر از سطوح مختلف TDS بود و نتایج مشابهی را نسبت به وزن بدن نشان داد. اثر میزان TDS بالای آب بر روی کاهش چربی محوطه بطنی جوجه‌های ماده و وزن خاکستر استخوان ران جوجه‌های نر معنی‌دار بود (۰۵/۰>P). نتیجه این که در توسعه مرغداریهای صنعتی کیفیت آب مصرفی باید به عنوان یک عامل مهم مورد توجه قرار گیرد. بنابراین توصیه می‌شود آب دارای کیفیت خوب (حداقل TDS کمتر از  ۳۰۰۰ppm) استفاده شود و در غیر این‌صورت از دستگاه‌های مناسب برای بهسازی ترکیب فیزیکی و شیمیایی آب مصرفی استفاده گردد.


زهرا ظفرپور، علیرضا یدوی، اشکبوس دهداری ، حمیدرضا بلوچی،
دوره ۳، شماره ۷ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده

  این آزمایش به منظور بررسی تأثیر تنش خشکی بر پرولین، قندهای محلول، محتوای نسبی آب برگ، غلظت یون­های سدیم و پتاسیم برگ، نشت الکترولیت‌ها از برگ­ها و عملکرد دانه در ارقام بهاره کلزا در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه یاسوج طی بهار سال ۱۳۸۹ انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. در این آزمایش، ژنوتیپ­های کلزا شامل شش ژنوتیپ ( CR۳۱۸۹ ، CR۳۲۵۰ ، Kosa ، Kroko ، Marnoo و Regent ) و تیمار آبیاری در سه سطح (آبیاری پس از ۱۰، ۴۰ و ۷۰ درصد تخلیه رطوبتی خاک) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که برهمکنش اثر آبیاری و ژنوتیپ بر تمامی صفات مورد ارزیابی، بجز غلظت پتاسیم، معنی­دار بود. مقایسه میانگین تیمارها نشان داد که در تمامی ژنوتیپ­ها، میزان پرولین، قندهای محلول، غلظت یون سدیم و نشت الکترولیت‌ها از برگ­ها در اثر تنش خشکی افزایش یافت، ولی میزان پتاسیم و محتوای نسبی آب برگ کاهش یافت. در میان ژنوتیپ­ها ، در هر سه سطح آبیاری، بیشترین عملکرد دانه (به ترتیب ۸۶/۰، ۵۸/۰ و ۳۴/۰ گرم در بوته) مربوط به ژنوتیپ Kosa بود که از میزان نشت الکترولیت و غلظت سدیم برگ کمتری برخوردار بود و همچنین میزان پرولین، پتاسیم و محتوای نسبی آب برگ بیشتری داشت. ژنوتیپ Regent کمترین مقدار پتاسیم، پرولین، محتوای نسبی آب برگ و عملکرد دانه و بیشترین نشت الکترولیت و محتوای سدیم را دارا بود. کمترین عملکرد دانه در سطح آبیاری ۱۰%، در ژنوتیپ CR۳۲۵۰ (۴۷/۰ گرم در بوته) و در سطوح آبیاری ۴۰% و ۷۰% در ژنوتیپ Regent (به ترتیب با میانگین‌های ۳۳/۰ و ۱۹/۰ گرم در بوته) مشاهده شد. در مجموع، بر اساس نتایج حاصله، در بین ژنوتیپ­های مورد مطالعه، ارقام Kosa و Regent به ترتیب متحمل و حساس به تنش خشکی شناخته شدند.

 



صفحه ۱ از ۱۱    
اولین
قبلی
۱
...
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به Isfahan University of Technology - مجله تولید و فرآوری محصولات زراعی و باغی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق