۱۳ نتیجه برای اسانس
شمیده شعبانزاده، محمود رمرودی، محمد گلوی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۰ )
چکیده
به منظور ارزیابی تأثیر زمان آبیاری و محلولپاشی ریزمغذیها بر عملکرد و ویژگیهای کیفی دانه گیاه دارویی سیاهدانه، آزمایشی در سال زراعی ۱۳۸۸ در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی بجنورد، به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. در این آزمایش، دور آبیاری شامل فواصل آبیاری ۷، ۱۴ و ۲۱ روز به عنوان عامل اصلی و محلولپاشی عناصر ریزمغذی شامل شاهد (عدم محلولپاشی)، روی، بر و آهن به ترتیب با غلظت ۳، ۲ و ۴ در هزار و مخلوط سه عنصر به عنوان عامل فرعی انتخاب شدند. نتایج نشان داد که با افزایش زمان آبیاری وزن هزار دانه، عملکرد دانه و عملکرد اسانس دانه کاهش، ولی درصد اسانس دانه افزایش یافت. عملکرد دانه، وزن هزار دانه، درصد و عملکرد اسانس دانه، غلظت عناصر آهن، روی و بُر در دانه به طور معنیداری تحت تأثیر محلولپاشی عناصر ریزمغذی قرار گرفتند و غلظت عناصر مزبور در دانه در مقایسه با شاهد به طور معنیداری افزایش نشان داد. برهمکنش دور آبیاری و محلولپاشی بر درصد اسانس معنیدار بود. بیشترین عملکرد دانه از کاربرد محلولپاشی مخلوط عناصر ریزمغذی و فاصله آبیاری ۷ روز بهدست آمد. بیشترین درصد اسانس دانه از تیمار فاصله آبیاری ۲۱ روز توأم با محلولپاشی مخلوط عناصر ریزمغذی حاصل شد. بنابراین چنین به نظر میرسد که محلولپاشی عناصر ریزمغذی همراه با دور مناسب آبیاری میتواند در افزایش عملکرد و ویژگیهای کیفی دانه گیاه دارویی سیاهدانه مؤثر باشد.
لطیفه احمدی، مهدی میرزا،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۷۸ )
چکیده
میزان فعالیت بیولوژیک و کاربرد اسانس مریمگلی (Salvia officinalis (Lamiaceae در صنایع دارویی، غذایی و یا بهداشتی بستگی به ترکیبات شیمیایی موجود در آن دارد که خود تحت تأثیر عوامل مختلف میباشد. به منظور مشخص نمودن میزان کمی و نوع ترکیب اسانس در طی مراحل مختلف رشد، اقدام به جمعآوری گیاه شد. اندامهای مختلف گیاه به تفکیک و به روش بخار آب مورد اسانسگیری قرار گرفت، سپس اسانسها به روش دستگاهی (GC/MS) آنالیز گردید. نتایج نشان داد که ترکیبات اسانس در اندامهای مختلف از نظر نوع و مقدار متفاوت است. آلفا و بتا توجون به عنوان دو ترکیب مطرح در اسانس مریمگلی کمترین مقدار را در اندام برگ (در زمان گلدهی) نشان میدهند (۲/۱% و ۳/۰%). تحقیق حاضر نشان داد که میزان کامفر (۹/۲%)، سینئول (۲%)، آلفا و بتا توجون (۴/۶% و ۶/۱%) در اسانس سرشاخه گیاه مورد بررسی کمتر از میزان استاندارد بینالمللی یعنی به ترتیب ۳۳%، ۱۰%، ۱۶% و ۲% است.
بهمن فتاحی، وحیده ناظری، سیامک کلانتری،
دوره ۴، شماره ۱۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
مریم گلی اصفهانی با نام علمی .Boiss Salvia reuterana متعلق به تیره نعناعیان و دارای پراکنش وسیعی در ایران میباشد. این گیاه دارای خواص دارویی متعددی از جمله ضدباکتریایی، ضدنفخ و آنتی اکسیدان میباشد. به منظور اهلی کردن این گیاه با ارزش، بررسی تنوع مورفولوژیک، در بین هفت منطقه طبیعی (آبسرد و دلی چای از استان تهران، آتشگاه البرز، انجیله و کاسوا از قم و شهمیرزاد و چاشم از استان سمنان) از S. reuterana و نیز یک منطقه (منطقه رودبارک از استان مازندران) از Salvia palaestina با استفاده از ۲۹ صفت مورفولوژیک مورد بررسی قرار گرفت. همچنین در این آزمایش تنوع در میزان اسانس نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. بیشترین مقدار ضرایب تنوع فنوتیپی و ژنوتیپی برای صفات طول شاخه گل آذین، طول و عرض برگ، قطر یقه، طول دندانه کاسه، قطر کاسه گل و طول شاخه های فرعی مشاهده شد که نشانگر تنوع بالا در بین رویشگاههای جمع آوری گیاهان میباشد. برخی از صفات مهم از قبیل ارتفاع گیاه همبستگی معنیداری با طول محور گل آذین و طول و قطر کاسه گل، و همچنین بازده اسانس نیز همبستگی معنیدار مثبتی با ارتفاع گیاه و طول شاخه های فرعی نشان داد. نمودار بدست آمده از تجزیه خوشهای بر اساس تمام صفات مورد مطالعه، جمعیتهای مورد بررسی را در فاصله ۱۲ واحد به چهار گروه تقسیم نمود. همچنین بازده اسانس پیکره رویشی از ۲/۰ تا ۳۶/۰ متغییر بود. بیشترین درصد اسانس در گیاهان رویشگاه چاشم گزارش گردید. گیاهان رویشگاه چاشم سمنان دارای ارتفاع بلند، طول و عرض برگ بیشتر و طول شاخههای فرعی و همچنین میزان اسانس بیشتری نسبت به بقیه مناطق بودند.
عطیه اورعی، تکتم اورعی، مهناز کیانی، ابراهیم گنجی مقدم،
دوره ۴، شماره ۱۳ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
با توجه به اهمیت اقتصادی که طول عمر گلهای شاخه بریده دارد، در این آزمایش اثرات نانوذرات نقره، تیوسولفات نقره، هیدروکسی کوئینولین و یک ماده طبیعی شامل تیمول بر عمر پس از برداشت و تعداد باکتریهای ساقه گل رز رقم ’دلس ویتا (Dolce vita’‘)‘ مورد بررسی قرار گرفت. گلهای شاخه بریده به آزمایشگاهی با دمای۱ ± ۲۲ درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی ۵± ۶۰ درصد انتقال یافتند. گلهای شاخه بریده بهصورت تیمار کوتاه مدت با محلولهای نانوذرات نقره (Silver nanoparticle (SNP)) با غلظتهای (۵/۲، ۵ و ۱۰ میلیگرم در لیتر)، تیوسولفات نقره (Silver Thiosulfate (STS)) (۵/۰، ۱ و ۲ میلیمولار)، ۸- هیدروکسی کوئینولین سولفات (Hydroxy quinoline sulfate (HQS)) (۵۰، ۱۰۰و ۲۰۰ میلیگرم در لیتر) و اسانس تیمول (Thymol) (۵۰ ،۱۰۰ و۲۰۰ میلیگرم در لیتر) حاوی ۵ درصد ساکارز تیمار شدند. آزمایش بهصورت طرح کاملاً تصادفی با ۸ تکرار، هر تکرار شامل یک گل انجام شد. با توجه به نتایج، تمامی تیمارها بر طول عمر گلها و کاهش تعداد باکتریهای ساقه اثر مثبتی داشتند بهطوریکه هیچ باکتری در تیمارهای نانوذرات نقره با غلظتهای ۵ و۱۰ میلیگرم در لیتر یافت نشد. بیشترین میانگین طول عمر (۱۹ روز) در تیمار ۵ و ۱۰ میلیگرم در لیتر نانوذرات نقره بهدست آمد. با در نظر گرفتن نتایج و جنبههای اقتصادی و کاربردی مواد مورد آزمایش، تیمار نانوذرات نقره را میتوان در جهت افزایش عمر گلجای رز رقم’ دلس ویتا‘مورد استفاده قرار داد.
هدی آبادیان، مهرداد یارنیا، همتاله پیردشتی ، رحمت عباسی،
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده
بهمنظور بررسی خصوصیات زراعی ریحان در کشت مخلوط با لوبیا چشمبلبلی، آزمایشی بهصورت کرتهای دوبار خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در دو سال زراعی ۱۳۹۰ - ۱۳۸۹ در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری اجرا شد. عوامل مورد مطالعه شامل کنترل و عدم کنترل علفهای هرز، سه سطح کود نیتروژن (صفر، ۵۰ و ۱۰۰کیلوگرم در هکتار) و ترکیبهای مختلف کاشت شامل کشت خالص ریحان و لوبیا چشمبلبلی، کشت مخلوط افزایشی ۲۵، ۵۰ و ۷۵ درصد ریحان بودند. در کنترل علفهای هرز، بالاترین عملکرد لوبیا چشمبلبلی (۷۲/۶۸۴ کیلوگرم در هکتار) و ماده خشک ریحان (۳۷/۴۲۰ کیلوگرم در هکتار) بهترتیب به نسبت افزایشی ۲۵ درصد و ۵۰ درصد ریحان همراه با مصرف ۵۰ و ۱۰۰ کیلوگرم کود نیتروژن در هکتار اختصاص یافت. بالاترین عملکرد اسانس در کنترل و عدم کنترل علفهای هرز ۲۴/۶۹ و ۴۰/۷۰ درصد نسبت به کشت خالص ریحان بهترتیب به کشت مخلوط افزایشی ۵۰ درصد و ۲۵ درصد ریحان همراه با مصرف ۱۰۰ کیلوگرم در هکتار کود نیتروژن اختصاص یافت. همچنین وزن خشک اندام رویشی و عملکرد اسانس ریحان در تیمارهای کشت خالص بهطور معنیداری بیشتر از تیمارهای کشت مخلوط بود. با این وجود، درصد برگ و نسبت برگ و گل به ساقه در گیاه ریحان، در تیمارهای کشت خالص، بهطور معنیداری کمتر از تیمارهای کشت مخلوط بود. در شرایط رقابت با علفهای هرز، گیاه ریحان در ۲۵ درصد نسبت افزایشی همراه با ۱۰۰ کیلوگرم کود نیتروژن در هکتار، بیشترین درصد ساقه (۱۸/۶۲) و بیشترین ماده خشک (۹۵/۱۶۰ کیلوگرم در هکتار) را نسبت به بقیه تیـمارها داشت. ارزیابی حداکثر بهرهوری سیستم (۱۵۱۷) و نسبت برابری زمین (۳۱/۱ = LER) بهمقدار افزایشی۵۰ درصد ریحان در کشت مخلوط با لوبیا چشمبلبلی همراه با ۵۰ کیلوگرم کود نیتروژن در هکتار و کنترل علفهای هرز اختصاص یافت که نشاندهنده برتری کشت مخلوط نسبت به کشت خالص آنها بود.
الهام جهانیفر، محمدجواد نظریدلجو، شهرام آرمیده،
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده
بهبود جذب آب ساقه گلدهنده و کنترل آلودگیهای باکتریایی محلول نگهدارنده گلهای شاخهبریده طی دوره پس از برداشت یکی از مهمترین راهکارهای حفظ کیفیت و افزایش دوام عمر گلجایی گلهای شاخهبریده بهویژه انواع ساقههای برگدار مانند آلسترومریا، بهدلیل سطح تعرق و اتلاف سریعتر آب میباشد. این پژوهش در راستای بررسی تأثیر اسانس گیاه دارویی نعناع فلفلی (۰، ۳۰۰ ،۶۰۰ و ۹۰۰ میلیگرم در لیتر) توأم با ساکارز (۰، ۳ و ۶ درصد) بر جذب آب ساقه گلدهنده، پایداری غشای سلولی، عارضه زرد برگی و کنترل جمعیت میکروبی محلول نگهدارنده گل شاخهبریده آلسترومریا در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با ۳ تکرار انجام پذیرفت. نتایج آزمایش بیانگر تأثیر معنیدار اسانس نعناع فلفلی (۶۰۰ میلیگرم در لیتر) و ساکارز (۶ درصد) بر افزایش جذب آب، پایداری غشای یاختهای و رنگیزههای فتوسنتزی و کاهش آلودگی قارچی و باکتریایی محلول نگهدارنده و کنترل عارضه فیزیولوژیکی زرد شدن زود هنگام برگها و در نتیجه افزایش قابل توجه (۱۴ روز) عمر پس از برداشت نسبت به شاهد گردید. با توجه به نتایج آزمایش، کاربرد اسانس نعناع فلفلی بهدلیل خاصیت ضد میکروبی ترکیبات اسانس مانند منتون و منتول و نیز ساکارز بهدلیل تأمین مواد غذایی، در محلولهای محافظ گل شاخهبریده آلسترومریا توصیه میشود.
سوما عبدی، زینب روئین، جواد عرفانی مقدم، سمیه عزیزنیا،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
میوه توت فرنگی به دلیل رطوبت و فعالیت متابولیکی بالا، ماندگاری پس از برداشت کوتاهی دارد. به منظور افزایش کیفیت و عمر انباری میوه توتفرنگی، اثر غلظتهای مختلف اسانس پوست لیمو و پرتقال به همراه پوشش پکتین در دمای ۲۰ درجه سانتیگراد (عمر قفسهای) به مدت ۶ روز و دمای ۵ درجه سانتیگراد (زمان انبارمانی) به مدت ۱۲ روز مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش با شش تیمار شامل تیمار شاهد (آب مقطر)، پکتین یک درصد، پکتین با اسانس پوست پرتقال و پوست لیمو هر کدام با دو غلظت نیم و یک درصد، در سه تکرار بر پایه طرح کاملاً تصادفی انجام شد. کیفیت میوه به وسیله بازارپسندی، درصد کاهش وزن، میزان آنتوسیانین، میزان ویتامین C، پروتئین و کلروفیل کاسبرگ هر سه روز یکبار اندازهگیری شد. بر اساس نتایج، تیمار پوشش پکتین به همراه اسانس مرکبات منجر به تأخیر در تخریب پروتئین، میزان آنتوسیانین، میزان ویتامینC و کلروفیل کاسبرگ گردید. نتایج نشان داد که پوشش غنی شده پکتین به همراه اسانس لیمو اثر معنیداری روی حفظ کیفیت ظاهری میوه در طی دوره انبارمانی و تأخیر در کاهش وزن میوه نسبت به سایر تیمارها دارد. به علاوه بیشترین میزان ویتامین C و آنتوسیانین برای تیمار پوششی مذکور در دمای ۵ درجه سانتیگراد به مدت ۱۲ روز به دست آمد. همه تیمارهای پوششی به طور معنیداری در هر دو دمای ۵ و ۲۰ درجه سانتیگراد نسبت به تیمار شاهد باعث تاخیر در کاهش وزن شدند. نتایج نشان داد که اضافه کردن غلظتهای بالاتر از اسانس پرتقال (یک درصد) به پوشش پکتینی نتوانست کیفیت میوه را بهبود ببخشد. به علاوه این امر سبب تسریع پوسیدگی میوه نیز شد. بر اساس نتایج، پوشش پکتین به همراه اسانس لیمو یک درصد تیمار مناسبی جهت حفظ کیفیت عمر قفسهای و انبارمانی میوه توتفرنگی رقم پاروس بود. با این حال، جهت کاهش طعم ناشی از کاربرد اسانس مرکبات روی میوه پژوهشهای بیشتری لازم است.
مصطفی امانی ماچیانی، عبدالله جوانمرد، فرید شکاری،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۶ )
چکیده
بهمنظور ارزیابی اثر الگوهای مختلف کشت مخلوط نعناع فلفلی و باقلا، آزمایشی بهصورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با ۹ تیمار و سه تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه مراغه در بهار سال ۱۳۹۴ اجرا شد. تیمارها شامل کشت خالص نعناع فلفلی، کشت خالص باقلا و کشتهای مخلوط با نسبتهای ۱:۱، ۱:۲، ۲:۱، ۲:۳، ۳:۲، ۱:۳ و ۳:۱ (باقلا: نعناع فلفلی) بودند. نتایج نشان داد بیشترین تعداد غلاف در بوته (۴/۵)، تعداد دانه در غلاف (۷/۳) و وزن صد دانه (۴/۱۱۸ گرم) باقلا در نسبت ۲:۳ بهدست آمد. بیشترین عملکرد دانه باقلا در واحد سطح اشغالی به تیمارهای ۲:۳ (۳/۲۶۸ گرم در مترمربع) و ۱:۳ (۲۵۰ گرم در مترمربع) تعلق داشت، ولی بیشترین عملکرد دانه در واحد سطح مخلوط (۸/۱۸۹ گرم در مترمربع) به کشت خالص باقلا و تیمار ۱:۳ (۵/۱۸۷ گرم در مترمربع) مربوط بود. همچنین بیشترین عملکرد خشک نعناع فلفلی در واحد سطح اشغالی (۶۲۹ گرم در مترمربع) در تیمار ۲:۳ (بدون تفاوت معنیدار با تیمارهای ۳:۲ و ۱:۳) بهدست آمد. بالاترین عملکرد خشک نعناع فلفلی در واحد سطح مخلوط در کشت خالص (۳۲۰ گرم در مترمربع) و نسبت ۳:۲ (۳۰۳ گرم در مترمربع) بدون تفاوت معنیدار با الگوهای ۲:۱، ۲:۳ و ۳:۱ مشاهده شد. بیشترین درصد اسانس (۱۵/۲) و عملکرد اسانس نعناع فلفلی (۶۱/۵ گرم در مترمربع) بهترتیب به تیمارهای ۲:۳ و ۳:۲ تعلق داشت. در همه الگوهای کشت به استثنای الگوی ۱:۱ میزان نسبت برابری زمین بیشتر از یک بود، درحالیکه میزان نسبت برابری استاندارد فقط در الگوهای ۲:۳، ۳:۲ و ۱:۳ بالاتر از یک بهدست آمد. بیشترین نسبت برابری زمین استاندارد به الگوی ۲:۳ (۳۱/۱) تعلق داشت. در نتیجه، با توجه به عملکرد دانه باقلا در سطح اشغالی، درصد و عملکرد اسانس نعناع فلفلی و نسبت برابری زمین استاندارد الگوی کاشت ۲:۳ برتر از تیمارهای خالص و مخلوط بود.
علیرضا پیرزاد، سام دویرانی، جلال جلیلیان، اسماعیل رضایی چیانه،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
بهمنظور بررسی نقش کودهای زیستی بر ویژگیهای فیزیولوژیک مؤثر در بهبود عملکرد سیاهدانه و لوبیا در نسبتهای مختلف کشت مخلوط، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال ۱۳۹۵ در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه به اجرا در آمد. تیمارهای آزمایش شامل دو سطح کود (مصرف کود زیستی دارای باکتریهای تأمین کننده نیتروژن، فسفر و پتاسیم) و عدم مصرف کود و پنج نسبت کاشت (۱۰۰:۰۰، ۲۵:۷۵، ۵۰:۵۰، ۷۵:۲۵ و ۰:۱۰۰) لوبیا - سیاهدانه به روش جایگزینی بودند. بیشترین عملکرد دانه و بیولوژیک سیاهدانه (۲۰/۵۴ و ۴۰/۱۱۸ گرم در مترمربع) و لوبیا )۳/۱۳۹ و ۳۷۴ گرم در مترمربع) از تیمار کشت خالص همراه با کاربرد کود زیستی بهدست آمد. درصد روغن سیاهدانه و کلروفیل b سیاهدانه در نسبت کشت ۵۰:۵۰ بهترتیب ۳۴/۱۷ و ۳۶/۱۴ و کلروفیل b و کارتنویید لوبیا در نسبت کشت ۵۰:۵۰ بهترتیب ۷۴/۱۳ و ۳۸/۱۰ درصد نسبت به کشت خالص افزایش نشان داد. بیشترین عملکرد روغن (۴/۱۲ گرم در متربع) و درصد اسانس سیاهدانه (۵۱/۰ درصد) متعلق به تیمار کشت خالص همراه با کاربرد کود زیستی بود. بالاترین نسبت برابری زمین کل (۵۰/۱) از نسبت کشت ۵۰:۵۰ با کاربرد کود زیستی بهدست آمد که معادل ۵۰ درصد افزایش در بهرهوری استفاده از زمین نسبت به کشت خالص دو گونه بود. این امر احتمالاً بهدلیل اثرات تسهیل و تکمیلکنندگی دو گونه و نقش مؤثرتر کودهای زیستی دارای باکتریهای تأمین کننده نیتروژن، فسفر و پتاسیم در تغذیه سیاهدانه و لوبیا در کشت مخلوط است. با توجه به عملکرد بالاتر (عملکرد کمی و کیفی هر دو گونه) و اهداف کشاورزی پایدار، نسبت کشت ۵۰:۵۰ با کاربرد کود زیستی مناسب و قابل توجیه است.
عبدالمجید مسکوکی، سیدعلی مرتضوی،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۳ )
چکیده
در یک پژوهش آزمایشگاهی و میدانی و به دنبال تعیین نوع و مقدار مؤثر اسانسهای طبیـعی بر علیه رشد قارچ Aspergillus parasiticus اسانسهای آویشن و زنیان که هردو دارای مقادیرمتفاوتی از ترکیبات ضد میکروبی مانند ترکیبات فنولی و از جمله تیمول وکارواکرول میباشند, آویشن به میزان ۲۰۰ میکروگرم در لیتر و زنیان ۳۰۰ میکروگرم در لیترانتخاب شدند. از سویه خالص قارچ Aspergillus parasiticus ATCC۱۵۵۱۷ پس از تهیه هاگ فعال در شرایط استریل نخست سوسپانسیون ml/spor ۱۰۶ تهیه و پس از تلقیح هاگ قارچ مقادیر یاد شده اسانسهای فوق روی گلابی اسپری گردیدند و سپس به مدت سه ماه در سردخانه ۱ ± ۰ درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی ۵ ± ۸۵ % نگهداری و هر ماه از نظر میزان رشد قارچ مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج پس از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که علیرغم وجود ماده مؤثر تیمول که یک میکروب کش قوی است به مقدار بیشتر در اسانس زنیان ولی اسانس آویشن بهتر توانست از رشد قارچ جلوگیری نموده که این امر ممکن است به علت وجود آثار سینرژیستی ترکیبات فنولی دیگر مانند کارواکرول باشد که در اسانس آویشن به میزان بیشتری وجود دارد. در بررسی آثار طعم اسانسها بر طعم میوه در آزمون چشایی مشخص شد که نمونههای تیمار شده با اسانس زنیان از نمونههای دیگر حتی شاهد دارای طعم بهتری تشخیص داده شدند. نتایج فوق نشاندهنده این است که میتوان از دو اسانس فوق به عنوان دو منبع قارچکش قوی، طبیعی بدون ضرر برای انسان و محیط زیست بهجای قارچ کشهای شیمیایی و مضر که آثار سوء مصرف آنها ثابت شده است استفاده نمود.
جهانشیر شاکرمی، عیدی بازگیر، محمد فیضیان،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده
در جستجو برای کشف مواد ضد قارچ جدید که تجدید شونده و سازگار با محیط زیست باشند، اثر اسانس پنج گونهگیاه شامل: Myrtus communis ، Mentha aquatica ، Vitex agnus-castus ، Thymus daenensis و Artemisia aucheri بر رشد میسلیومی قارچهای بیماریزای گیاهی Rhizoctonia solani ، Gaeumannomyces graminis ، Fusarium oxysporum و Pythium ultimum مورد بررسی قرار گرفت. اثر اسانسها در قالب طرح کاملاً تصادفی و آزمایش فاکتوریل در سه غلظت و سه تکرار در ۲۵ درجه سانتیگراد روی محیط کشت PDA انجام گردید. نتایج نشان داد که قارچ R. solani با ۸۳/۴۸% مهار رشد مقاومترین و P . ultimum با ۶۲/۸۹% حساسترین گونه در برابر اسانسهای گیاهی مورد آزمایش بودهاند. همچنین مشخص شد که اسانس M . aquatica و T. daenensis به ترتیب با ۷۰/۹۳ و ۷۴/۹۲% مهار رشد میسلیومی قارچهای مورد مطالعه، بیشترین اثر و V. agnus-castus با ۸۸/۳۳% مهار رشد، کمترین تأثیر را داشتهاند. در غلظت ۲۰ میکرولیتر بر تشتکپتری (قطر ۹ سانتیمتر)، اسانس گیاهان M. aquatica و T. daenensis باعث ۱۰۰درصد مهار رشد میسلیومی قارچهای مورد مطالعه شدهاند. با توجه به اثر قارچکشی قابل توجه اسانس گیاهان بررسی شده و کم خطر بودن آنها برای انسان و محیط زیست به نظر میرسد اسانسهای گیاهی احتمالاً میتوانند برای کنترل قارچهای بیماریزای گیاهی و یا حداقل به عنوان مدلی برای ساخت قارچکشهای جدید مورد استفاده قرار گیرد.
علی حاتمی، عبدالحسین ابوطالبی جهرمی،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر زمان برداشت، دمای انبار و تیمارهای پوترسین، اسیدسالیسیلیک و اسانسهای آویشن و میخک بر ویژگیهای کیفی و کمّی پس از برداشت لیموآب جهرم، این پژوهش بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل دمای انبارداری در سه سطح؛ دمای ۳±۲۲ (دمای اطاق)، ۱±۸ و۱±۴ درجه سلسیوس، تیمارها شامل پوترسین در غلظتهای ۱، ۲ و ۳ میلیمولار، اسیدسالیسیلیک در غلظتهای ۲۰۰، ۴۰۰ و ۶۰۰ میلیمولار، اسانسهای آویشن و میخک هر کدام در غلظتهای ۱۵۰، ۳۰۰ و ۴۵۰ میلیگرم در لیتر و آب مقطر بهعنوان شاهد و زمان برداشت شامل مرحله بلوغ (اوایل تغییر رنگ) و مرحله رسیدن (رنگ زرد) بودند. هر تیمار دارای چهار تکرار بود که برای مدت دو ماه نگهداری شدند. اثر زمان برداشت، دمای انبار و نوع تیمار بر درصد کاهش وزن میوه، درصد پوست میوه، درصد گوشت میوه، درصد آب میوه، مقدار مواد جامد محلول، pH آب میوه، میزان اسیدیته کل قابل تیتراسیون، میزان ویتامین «ث» و درصد پوسیدگی در سطح یک درصد معنیدار بود ولی اثرهای متقابل زمان برداشت و دمای انبار، زمان برداشت و نوع تیمار، دمای انبار و نوع تیمار و بالاخره اثر متقابل زمان برداشت، دمای انبار و نوع تیمار بر خصوصیات مورد بررسی در سطح یک درصد معنیدار نبودند. بهطور کلی مرحله برداشت سبز بهترین هنگام برای برداشت، دمای ۴ درجه سلسیوس به بالا برای افزایش عمر پس از برداشت این میوه مفیدترین دما بوده و کارآمدترین تیمار از بین تمامی تیمارها، پوترسین با غلظتهای ۲ و ۳ میلیمولار بود.
فاطمه حیدری، سعید زهتاب سلماسی، عزیز جوانشیر، هوشنگ آلیاری، محمدرضا دادپور ،
دوره ۱۲، شماره ۴۵ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده
به منظور بررسی اثر تراکم بوته بر عملکرد و میزان اسانس گیاه دارویی نعناع فلفلی آزمایشی با سه تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریزدر سالهای ۱۳۸۳و۱۳۸۴ اجرا شد. در این بررسی اثر تراکم کاشت در چهار سطح (۸، ۱۲، ۱۶ و۲۰ بوته در متر مربع) ارزیابی شد. نتایج حاصل از هر سال به صورت اسپلیت پلات در زمان و نتایج حاصل از دوسال به صورت تجزیه مرکب دو ساله تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تراکم بوته، عملکرد تر، عملکرد خشک، درصد اسانس بوته و عملکرد اسانس را تحت تأثیر قرار داده ولی اثری بر درصد اسانس برگ نداشته است. بیشترین عملکرد تر، عملکرد خشک، درصد اسانس برگ، درصد اسانس بوته و عملکرد اسانس در سال دوم تولید شد. بیشترین عملکرد اسانس در تراکم ۲۰ بوته در مترمربع و در سال دوم به میزان ۱۵/۲۱ لیتر در هکتار حاصل شد.