۱۴ نتیجه برای سود
محیل پورابراهیمی، محسن زواره، سید محمد رضا احتشامی،
دوره ۳، شماره ۱۰ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر مایه تلقیح باکتری سودوموناس فلورسنس جدایه ۹۳ و قارچ گلوموس اسکولنتوم بر عملکرد کمی و کیفی دو رقم ذرت علوفهای ۷۰٤SC و ٦٤٧SC، آزمایشی در سال زراعی ۸۹-۱۳۸۸ در مزرعه پژوهشی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با ۳ تکرار انجام شد. آزمایش با چهار تیمار کودی (کود شیمیایی فسفر، تلقیح بذر با قارچ میکوریزای گلوموس اسکولنتوم، تلقیح بذر با باکتری سودوموناس فلورسنس جدایه ۹۳، تلقیح بذر با ترکیبی از باکتری سودوموناس و قارچ میکوریزا) و دو رقم ذرت علوفهای (سینگل کراس ۷۰٤ و سینگل کراس رقم ٦٤٧) انجام شد. عدم استفاده از کود شیمیایی فسفر و عدم تلقیح بذر به عنوان شاهد در نظر گرفته شدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که ارتفاع و سطح برگ بوته، عدد اسپد و عملکرد بیولوژیک بوتهها تحت تأثیر معنیدار برهمکنش رقم× تیمار کودی قرار گرفت. ارتفاع بوته(۳۰/۲۴۹ سانتی متر)، عدد SPAD (۳۰/۵۲) و عملکرد بیولوژیک (۵۱/۲۵۱ گرم ماده خشک) رقم ۷۰۴ در تیمارهای استفاده از فسفر شیمیایی به تنهایی و تیمار ترکیبی قارچ و باکتری بیشترین مقدار را داشت. بیشترین سطح برگ بوته به ترتیب مربوط به تیمار کود شمیایی فسفر و ترکیب قارچ و باکتری بود. بیشترین میزان قابلیت هضم ماده خشک (۳۷/۷۷ درصد) و پروتئین خام (۶۱/۱۲ درصد) مربوط به تیمار ترکیبی قارچ و باکتری بود. در حالی که بیشترین میزان فیبر در تیمار شاهد (۴۱/۵۴ درصد) و کمترین میزان در تیمار ترکیبی قارچ و باکتری (۳۸/۳۴ درصد) بهدست آمد. همچنین از نظر صفات مورد اندازهگیری، رقم سینگل کراس ۷۰۴ نسبت به رقم ۶۴۷ برتری داشت. بنابراین، برای کاهش استفاده از کودهای فسفره و افزایش عملکرد کمی و کیفی علوفه ذرت پیشنهاد میشود که از کاربرد تلفیقی باکتری سودوموناس فلورسنس و قارچ گلوموس اسکولنتوم در کشت ذرت سینکل کراس ۷۰۴ استفاده شود.
زهرا امیندلدار، سید محمدرضا احتشامی، عباس شهدیکومله، کاظم خاوازی،
دوره ۴، شماره ۱۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
بهمنظور مطالعه اثر باکتریهای محرک رشد (PGPB) بر خواص شیمیایی- زیستی خاک، عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم برنج خزر و هاشمی، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در ۴ تکرار در سال زراعی ۱۳۸۸ در مؤسسه تحقیقات برنج کشور به اجرا درآمد. در این تحقیق، عامل رقم در ۲ سطح (هاشمی و خزر) و تلقیح بذر با باکتری در ۸ سطح (P. fluorescens strain ۹۳ , P. fluorescens strain ۱۰۳, P.fluorescens strain ۱۳۶, P.fluorescens strain ۱۶۸, P. fluorescens strain ۱۶۹, P. fluorescens strain ۱۷۷ P.fluorescens strain ۴, به همراه یک تیمار شاهد (بدون باکتری)) در نظر گرفته شدند. صفات مورد مطالعه عبارت بودند از: نیتروژن خاک، فسفر خاک، پتاسیم خاک، اسیدیته خاک، هدایت الکتریکی خاک، تعداد ریزجانداران موجود در خاک، تعداد دانه در بوته، تعداد دانه در خوشه، وزن هزاردانه، عملکرد زیستی و عملکرد دانه. در این آزمایش، اثر رقم و اثر باکتری بر اکثر صفات مورد مطالعه معنیدار بود. نتایج آزمایش، نشاندهنده تأثیر باکتریها بر ارقام بود. در اکثر ویژگیهای مورد مطالعه، رقم خزر نسبت به رقم هاشمی واکنش بهتری نشان داد. بهطورکلی نتایج این آزمایش مشخص نمود که تلقیح بذر با باکتریها باعث بهبود جذب عناصر غذایی، عملکرد و اجزای عملکرد برنج شد. در بین سطوح مختلف باکتری نیز، تیمار تلقیح بذر با سویههای ۱۶۸، ۱۷۷ و ۹۳ نسبت به بقیه سویهها اثر فاحشتری بر صفات مورد ارزیابی داشت.
عبدالله جوانمرد، عادل دباغ محمدی نسب، یوسف نصیری، فریبرز شکاری،
دوره ۴، شماره ۱۲ - ( ۵-۱۳۹۳ )
چکیده
به منظور بررسی اثرات کشت مخلوط بر عملکرد علوفه، آزمایشی در دو سال زراعی ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ به صورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز اجرا شد. تیمارها کشت خالص شبدر برسیم، ماشک گل خوشه ای، لوبیا، گاودانه و دو هیبرید ذرت (هیبرید سینگل کراس ۷۰۴ و ۳۰۱) در تراکم مطلوب و همچنین کشت مخلوط هیبرید ذرت ۷۰۴ و ۳۰۱ با هر یک از این لگومها به صورت افزایشی کامل را شامل میشد. نتایج نشان داد که عملکرد علوفه ذرت در کشت مخلوط با لگومها بویژه ماشک گل خوشهای و گاودانه کاهش مییابد. میزان کاهش عملکرد علوفه خشک ذرت در مقایسه با کشت خالص ذرت ۸۰/۱۵ درصد بود. همچنین، عملکرد علوفه خشک همه لگومها در کشت مخلوط نسبت به کشت خالص آنها کاهش چشمگیری داشتند. در مجموع عملکرد کل علوفه بر اثر مخلوط ذرت با لگومها به غیر از مخلوط ذرت با گاودانه افزایش معنی-داری را در مقایسه با کشت خالص ذرت نشان داد. بیشترین عملکرد کل علوفه در کشت مخلوط ذرت ۳۰۱ با ماشک گل خوشهای و بعد از آن در مخلوط ذرت ۷۰۴ با ماشک گل خوشهای حاصل شد که نشاندهنده تأثیر بیشتر ماشک گل خوشهای در افزایش عملکرد کل علوفه است. نسبت برابری زمین در هر دو سال و برای همه ترکیبهای کشت مخلوط بیشتر از یک بود. بالاترین LER به تیمار کشت مخلوط ذرت ۳۰۱ با ماشک گل خوشهای (۴۵/۱) و ذرت ۷۰۴ با ماشک گل خوشهای (۳۶/۱) مربوط بود. همچنین بیشترین سودمندی اقتصادی در کشت مخلوط ذرت ۳۰۱ با ماشک گل خوشهای (۰۹۸/۱) حاصل شد.
امین حسین نعیم، محمود اطرشی،
دوره ۴، شماره ۱۳ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
مطالعه ریزموجودات خاکزی و برهمکنش روابط همزیستی مفید بین اجزاء مختلف زنجیره غذایی از جمله مباحث نوین در کشاورزی پایدار میباشد. از اینرو بهمنظور بررسی تأثیر تلقیح قارچها و باکتریهای محرک رشد بر عملکرد مینیتیوبر سه رقم سیبزمینی آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در ۱۰ تکرار در گلخانه تحقیقاتی پژوهشکده بیوتکنولوژی منطقه مرکزی کشور اجرا شد. سه رقم سیبزمینی (آگریا، مارفونا و آریندا) در طول دوره رویشی تحت تأثیر ۱۱ تیمار بیولوژیک مختلف شامل باکتری باسیلوس (Bacillus polymixa)، باکتری سودوموناس (Pseudomonas putida)، باکتری ازتوباکتر (Azotobacter chroococcum)، قارچ گلوموس (Glomus intraradicies)، ترکیبهای باسیلوس + گلوموس، سودوموناس+گلوموس، ازتوباکتر+گلوموس، ازتوباکتر+ باسیلوس، ازتوباکتر+ سودوموناس، ازتوباکتر+ باسیلوس+گلوموس، ازتوباکتر+ سودوموناس+گلوموس قرار گرفت. شاخصهای رشدی گیاه مانند ارتفاع و وزن خشک گیاهچه و همچنین صفات مربوط یه مینی تیوبر مانند عملکرد، وزن خشک و تعداد مینی تیوبر سه ماه پس از اعمال تیمارهای آزمایشی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تأثیر تیمارهای بیولوژیک روی صفات مربوط به غده مانند تعداد مینی تیوبر، عملکرد مینی تیوبر و وزن خشک کل مینی تیوبر در سطح احتمال ۱% معنیدار شد. اما تفاوت معنیداری از لحاظ طول و وزن مینی تیوبر دیده نشد. اثر متقابل رقم و تیمارهای بیولوژیک نیز بر عملکرد و وزن خشک کل مینیتیوبر نیز معنیدار شد. بهطوریکه بیشترین عملکرد و وزن خشک مینی تیوبر در گیاهان رقم آریندا تلقیح شده با ازتوباکتر+ سودوموناس+گلوموس دیده شد. نتایج همچنین حاکی از آن بود که تیمار آزتوباکتر+گلوموس و آزتوباکتر بهترتیب دارای بیشترین طول ساقه و بیشترین تعداد ساقه فرعی در مقایسه با سایر تیمارهای آزمایشی بودند. بهطورکلی نتایج بهدست آمده از این آزمایش حاکی از آن است که کاربرد قارچها و باکتریهای محرک رشد گیاه نقش مفید و مؤثری در رشد و افزایش عملکرد مینی تیوبر سیبزمینی داراست و میتواند بهعنوان جایگزینی مناسب برای کودهای شیمیایی در تولید ارگانیک این محصول مطرح باشد.
افسانه شول، محمد حسین شمشیری، عبدالرضا اخگر، مجید اسماعیلیزاده،
دوره ۴، شماره ۱۳ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
پسته یکی از محصولات مهم صادراتی کشور است و با توجه به میزان کم بارندگی در ایران تولید آن با مشکل کمبود آب روبرو شده است. یکی از راههایی که در سالهای اخیر برای مقابله با کم آبی و تنش خشکی در گیاهان مورد استفاده قرار گرفته، استفاده از قارچ-های میکوریز و باکتریهای حلکننده فسفات است. بنابراین به منظور بررسی اثر همزیستی قارچ میکوریز آربوسکولار Glomus mosseae و باکتری سودوموناس فلورسنس سویه P۵۲ بر جذب عناصر غذایی توسط نهالهای پسته رقم قزوینی در شرایط تنش خشکی، یک آزمایش گلخانهای با چهار سطح تنش خشکی (۱۰۰درصد ظرفیت مزرعه (FC) بهعنوان شاهد و سطوح ۷۵، ۵۰ و ۲۵ درصد FC) و چهار سطح از کود زیستی (گیاهان بدون میکوریز و باکتری بهعنوان گیاهان شاهد، میکوریز بهتنهایی (۱۰۰ گرم مایه تلقیح میکوریز در هر گلدان)، باکتری بهتنهایی (دو میلیلیتر از سوسپانسیون باکتری در هر گلدان) و ترکیب میکوریز و باکتری (۱۰۰ گرم مایه تلقیح میکوریز و دو میلیلیتر از سوسپانسیون باکتری در هر گلدان)) بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. این آزمایش بین سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۰ روی نهالهایی با سن سه ماه انجام شد و تعداد نهالها در هر گلدان سه عدد بود. در این آزمایش کاربرد باکتری در شرایط خشکی روی درصد آلودگی ریشه اثر معنیداری نداشت. صرفهنظر از اثر تیمار باکتری، افزایش خشکی سبب افزایش آلودگی ریشه شد. میزان فسفر با کاربرد کود زیستی افزایش یافت و در بیشتر موارد بیشترین میزان فسفر در تیمار میکوریز و تیمار ترکیبی باکتری و میکوریز در تنش خشکی ۵۰ و ۲۵ درصد ظرفیت مزرعه بهدست آمد. بیشترین محتوای پتاسیم شاخساره در تیمار ترکیبی میکوریز و باکتری مشاهده شد. بیشترین میزان کلسیم ریشه در تنش خشکی ۲۵ درصد ظرفیت مزرعه ثبت شد. تنش خشکی سبب افزایش معنیدار عناصر کم مصرف در سطح ۲۵ درصد ظرفیت مزرعه نسبت به شاهد شد درحالیکه در ریشه بیتأثیر بود. در نهایت، نتایج این مطالعه نشان داد که در بیشتر موارد تیمار ترکیبی میکوریز و باکتری با افزایش عناصر و بهخصوص فسفر در تنش خشکی شدید، سبب افزایش مقاومت به خشکی در نهالها شد.
مرتضی زاهدی، حمید رضا عشقیزاده، فرزاد مندنی،
دوره ۵، شماره ۱۷ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
این بررسی بهمنظور ارزیابی شاخصهای انرژی و بهرهوری تولید در نظامهای کشت متداول مزارع سیبزمینی و چغندرقند استان اصفهان در سال زراعی ۹۰ - ۱۳۸۹ در دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. دادهها با استفاده از آمار و اطلاعات سازمان جهاد کشاورزی استان و تهیه پرسشنامه از زارعین سیبزمینی و چغندرکار تخمین زده شد. نتایج نشان داد که کل انرژی عوامل و نهادههای بهکار برده شده در نظام تولید سیبزمینی برابر ۸۴۶۳۳ مگاژول در هکتار (۴/۵۶% انرژی مستقیم، ۷/۴۳% انرژی غیر مستقیم، ۹/۳۳% انرژی قابل تجدید و ۱/۶۶% انرژی غیرقابل تجدید) و میزان انرژی خروجی ۱۱۹۹۱۷ مگاژول در هکتار تخمین زده شد. کل انرژی در نظام تولید چغندرقند برابر ۶۱۸۶۲ مگاژول در هکتار (۴/۶۶% انرژی مستقیم، ۶/۳۳% انرژی غیر مستقیم، ۲/۲۳% انرژی قابل تجدید و ۸/۷۶% انرژی غیر قابل تجدید) و میزان انرژی خروجی ۵۶۳۶۴۵ مگاژول در هکتار برآورد شد. بیشترین انرژی مصرفی در نظام تولید سیبزمینی بهترتیب سوخت دیزل ۷/۳۳%، آب آبیاری ۳/۱۴% ، کود نیتروژن ۱/۱۴%، بذر سیبزمینی ۲/۱۳% و بیشترین انرژی مصرفی در نظام تولید چغندرقند بهترتیب سوخت دیزل ۵/۴۰%، آب آبیاری ۴/۱۶%، کود نیتروژن ۹/۱۵ بود. میزان کارایی انرژی (نسبت ستاده به نهاده) در نظام تولید سیبزمینی ۴۲/۱ و در نظام تولید چغندرقند ۱۱/۹ محاسبه شد. درآمد ناخالص و خالص در مزارع سیبزمینی برابر ۵۴۸۶ و ۴۲۷۰ دلار در هکتار و در مزارع چغندرقند برابر ۲۱۲۶ و ۹۵۸ دلار در هکتار بود. نسبت سود به هزینه در مزارع سیبزمینی ۲/۲ و در چغندرقند ۳۳/۱ و بهرهوری تولید در مزارع سیبزمینی ۲/۷ و در مزارع چغندرقند ۶/۱۱ کیلوگرم بر دلار محاسبه شد.
کامران منصورقناعی پاشاکی، غلامرضا محسن آبادی، مجید مجیدیان، علی رضا فلاح نصرت آباد،
دوره ۶، شماره ۲۲ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
بهمنظور مطالعه تأثیر کاربرد کودهای نیتروژن، فسفر بههمراه کود زیستی بر عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا (توده بومی پاچباقلا)، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در لاهیجان در سال ۱۳۹۲ اجرا شد. تیمارها شامل: کود نیتروژن (اوره) در سه سطح صفر، ۶۰ و ۱۲۰ کیلوگرم در هکتار، کود شیمیایی فسفر در سه سطح صفر، ۴۰ و ۸۰ کیلوگرم در هکتار و کود زیستی ریزوبیوم، باسیلوس و سودوموناس در دو سطح کاربرد و عدم کاربرد بود. نتایج نشان داد که برهمکنشهای کود نیتروژن در کود فسفر و کود فسفر در کود زیستی بر عملکرد دانه و برهمکنش کود نیتروژن در کود فسفر در کود زیستی بر صفات تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، تعداد دانه در بوته و وزن صد دانه معنیدار بود. مقایسه میانگینها نشان داد که بیشترین عملکرد دانه در برهمکنش ۱۲۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار و ۸۰ کیلوگرم فسفر در هکتار (۱۵۵۶ کیلوگرم در هکتار) و کمترین آن در تیمار شاهد (۴۵۱ کیلوگرم در هکتار) بهدست آمد. بیشترین مقدار صفات تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف و وزن صد دانه در ترکیب تیماری۱۲۰ کیلوگرم کود نیتروژن و ۴۰ کیلوگرم کود فسفر در هکتار بههمراه استفاده از کود زیستی بهدست آمد. با توجه به نتایج فوق احتمال میرود تلفیق کودهای زیستی فسفره و شیمیایی توأم با کود شیمیایی نیتروژن قادر به تأمین بخشی از نیازهای غذایی لوبیا باشد که نیاز به تحقیقات بیشتر در این زمینه است.
محمد مظهری، سعید یزدانی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۲ )
چکیده
پژوهشهای مربوط به سود حاصل از به کارگیری نوآوریهای مختلف (تغییر تکنیکی) عمدتاً در چارچوب بازارهای رقابتی انجام گرفته است. این پژوهشها نشان میدهد که چنانچه ساختار بازار مورد بررسی غیر رقابتی باشد، تعیین سود حاصل از تغییر تکنیکی در چارچوب رقابتی، تحریف نتایج را برای گروههای مختلف در بر خواهد داشت. در همین زمینه، با توجه به ساختار غیر رقابتی بازار خرید گوجهفرنگی در استان خراسان، میزان سود حاصل از به کارگیری نوآوری بیولوژیک برای کشاورزان، تبدیل کنندگان و کل جامعه، با استفاده از روش مازاد اقتصادی، محاسبه گردیده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که در شرایط غیر رقابتی حاکم بر بازار خرید گوجهفرنگی خام در استان خراسان، به دلیل قدرت بازار تبدیل کنندگان در خرید گوجهفرنگی خام، سود بالقوه ناشی از به کارگیری ارقام هیبرید، برای کشاورزان و کل جامعه به ترتیب در حدود ۵۸ درصد و ۵/۱۲ درصد نسبت به بازار رقابتی کاهش مییابد. طبعاً به دلیل ساختار غیر رقابتی بازار خرید گوجهفرنگی خام و کاهش سود کشاورزان نسبت به حالت رقابتی، انگیزه آنها برای پذیرش نوآوری کاهش پیداخواهد کرد.
محسن برجی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده
اخیراً، کاربرد میکروارگانیسمها برای تبدیل بیوماس گیاهی به بسیاری از فراوردههای با ارزش تجاری مورد بررسی قرار گرفته است. تعدادی از نمونههای خاک، مواد گیاهی در حال پوسیدگی و کودهای دامی پوسیده شده از بخشهای مختلف استان مرکزی به منظور جداسازی و تعیین هویت باکتریهای هوازی که قادر به استفاده از نمونههای لیگنین به عنوان تنها منبع کربن بودند، جمع آوری شدند. باکتریها با استفاده از سه نمونه لیگنین، کلش گندم و خاک اره عصارهگیری شده با آب داغ جداسازی شدند. دو باکتری جداسازی شده که از جنسهای استرپتومایسز (.Streptomyces sp) و سودوموناس (.Pseudomonades sp) شناسایی شدند، قادر به تجزیه لیگنین و پلیساکاریدهای کلش گندم و خاک اره بودند. میزان رشد استرپتومایسز و سودوموناس در محیط دارای کلش گندم بیشتر از محیط حاوی خاک اره بود. نتایج دیگر نشان داد که فراوری باکتریایی مواد لیگنوسلولزی و استفاده از مکمل ازت در محیط کشت، آثار قابل توجهی بر ترکیب شیمیایی کلش و خاک اره داشته است. هر دو جنس باکتری موجب افزایش پروتئین خام، لیگنین پلیمری قابل رسوب در اسید، لیگنین محلول و کاهش کربوهیدراتها و لیگنین نامحلول کلش گندم و خاک اره در مقایسه با شاهد بدون باکتری شدند (۰۱/۰ >P). استرپتومایسز به خصوص در محیط کشت دارای کلش توان تجزیهای بیشتری نسبت به سودوموناس نشان داد. استفاده از عصاره مخمر (به عنوان منبع ازت) توان تجزیهای باکتریها را بهبود بخشید. نتیجه این پژوهش نشان داد که این باکتریها میتوانند برای بهینه سازی بیولوژیکی بازماندههای کشاورزی به منظور تغذیه دام، مورد استفاده قرار گیرند.
علی نصیری، مهرداد یارنیا، داود حسن پناه، فرهاد فرح وش، ابراهیم خلیلوند،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده
در سیستم هواکشت، بهینهسازی مواد مغذی مهمترین عامل برای تولید با کیفیت و عملکرد بالای بذر سیبزمینی سالم است. ایﻦ پژوهش طی دو سال (۱۳۹۸-۱۳۹۷) در گلخانه و مزرعه ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اردبیل با هدف تعیین بهینهسازی تغذیه سیبزمینی در سیستم هواکشت بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار اجرا شد. فاکتور اول شامل گیاهچههای سه رقم سیبزمینی (آگریا، کایزر و بانبا)، فاکتور دوم در دو سطح شامل عدم مصرف و مصرف کود شیمیایی و فاکتور سوم در دو سطح شامل عدم کاربرد و کاربرد ترکیب سه نوع باکتری (Azospirillum lipoferum OF، Pseudomonas putida ۱۶۹، Azetobacter chroococcum ۵) بودند. در سال دوم، آزمایش در مزرعه بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار و با دو فاکتور انجام شد. فاکتور اول مینیتیوبرهای تولیدی از سیستم هواکشت در سه رقم آگریا، کایزر، بانبا و فاکتور دوم در چهار سطح عدم مصرف و مصرف باکتریهای Azospirillum lipoferum، Pseudomonas putida، Azetobacter chroococcum بودند. نتایج آزمایش هواکشت نشان داد بیشترین تعداد و وزن مینیتیوبر در بوته در رقم بانبا و بیشترین تعداد استولون و تعداد روز تا غدهزایی در رقم کایزر تحت تأثیر تغذیه با کود شیمیایی بهدست آمدند. کاربرد ترکیب سه نوع باکتری، اثر معنیدار بر افزایش ارتفاع بوته نسبت به کاربرد کود شیمیایی داشت. در بررسی بین ارقام، بیشترین ارتفاع بوته در رقم کایزر و بیشترین تعداد استولون در رقم بانبا بهدست آمد. بررسی نتایج آزمایش مزرعه نیز نشان داد کاربرد باکتریهای Azospirillum در ارقام اگریا و بانبا و باکتری Pseudomonas در رقم بانبا تأثیر معنیداری در افزایش تعداد غده داشتهاند. بیشترین وزن غده در ارقام اگریا و کایزر و همچنین بیشترین وزن خشک غده در رقم اگریا با کاربرد باکتری Azospirillum حاصل شد. در مقایسه بین ارقام، بیشترین تعداد ساقه در بوته متعلق به رقم کایزر بود. با توجه به نتایج این پژوهش، تغذیه با کود شیمیایی در سیستم هواکشت و استفاده از باکتری Azospirillum lipoferum در مزرعه میتواند سبب افزایش عملکرد سیبزمینی شود.
شیراحمد سارانی، عباس شریفی تهرانی، مسعود احمدزاده، محمد جوان نیکخواه،
دوره ۱۱، شماره ۴۲ - ( ۱۰-۱۳۸۶ )
چکیده
هدف از انجام تحقیق دستیابی به روشهای سالم و غیر شیمیایی مبارزه با بیماریهای گیاهی بهخصوص امکان کنترل بیولوژیکی بیماری مرگ گیاهچه کلزا با استفاده از باکتریهای آنتاگونیست و جداسازی مؤثرترین جدایههای باکتری و مطالعه تولید متابولیتهای ضد قارچی آنها میباشد. ۲۵۷ جدایه باکتری از ریزوسفر و ریشه کلزا سالم و آلوده به قارچ Rhizoctonia solani در استانهای گلستان، مازندران، گیلان و تهران جدا شد. با استفاده از روش کشت متقابل، توانایی آنتاگونیستی جدایههای باکتریایی علیه قارچ بررسی شد و نتایج نشان داد ۶۰ جدایه، دارای خاصیت آنتاگونیستی میباشند. با استفاده از آزمونهای فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و مورفولوژیکی، جدایههای P۱ ، P۲ و P۳ تحت عنوان Pseudomonas fluorescens شناسایی شدند. این جدایهها با تولید آنتی بیوتیک و مواد فرار، مانع از رشد میسلیوم قارچ شدند. همچنین این جدایهها برخی متابولیتهای ضد میکروبی دیگر از جمله سیانید هیدروژن، پروتئاز و سیدروفور را تولید مینمایند. جدایه P۳ بهترین تأثیر را در جلوگیری از رشد قارچ در شرایط آزمایشگاهی نشان داد. تأثیرجدایهها بر کاهش بیماری در شرایط گلخانه در مقایسه با شاهد دارای تفاوت معنیدار در سطح پنج درصد داشت. جدایه P۳ بیشترین تأثیر را در کاهش بیماری در شرایط گلخانه نشان داد. روش آغشته سازی خاک با سوسپانسیون باکتری نسبت به روش آغشته سازی بذر نتیجه بهتری داد.
کامبیز رستمی، محمد رضا مصدقی، علی اکبر محبوبی ، علی اکبر صفری سنجانی،
دوره ۱۲، شماره ۴۴ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده
انتقال و پالایش باکتریهای بیماریزا در محیطهای متخلخل و آبهای زیرزمینی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در سال های اخیر بررسی عوامل مؤثر بر پالایش و انتقال باکتریها مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش اثر مقادیر مختلف سولفات کلسیم و کربنات کلسیم بر جذب و پارامترهای پالایش باکتری سودوموناس فلورسنس در ستونهای شنی تحت شرایط رطوبتی اشباع بررسی شد. چهار سطح صفر، ۵ ،۱۰ و ۲۰ درصد کربنات کلسیم و سه سطح صفر، ۵ و ۱۰ درصد سولفات کلسیم در مخلوط با شن (۲۵/۰-۱۵/۰ میلیمتر) بهعنوان تیمارهای اصلی (بهصورت فاکتوریل) و در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار اعمال گردید. مخلوطهای مذکور در سیلندرهای پیرکس به طول ۲۰ و قطر ۷ سانتی متر ریخته و شرایط جریان اشباع ماندگار با شدت جریان یکسان در آنها ایجاد شد. سوسپانسیون با غلظت ۱۰۶ باکتری سودوموناس فلورسنس در سانتیمتر مکعب (C۰) بهصورت تزریق پلهای روی ستونها اعمال شد. آزمایش تا خروج زهآب از زیر ستون برابر پنج حجم آب منفذی (PV) ادامه یافت. هنگام آبشویی، غلظت باکتری (C) در زهآب با فواصل ۰/۲۵PVاندازه گیری شد. پس از پایان آبشویی، فراوانی باکتری در لایه های ۵-۰، ۱۰-۵، ۱۵-۱۰ و ۲۰-۱۵ سانتیمتر از ستونها نیز اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که اثر مقادیر کربنات کلسیم بر نگهداری و پالایش باکتری در لایههای ۱۰-۵ و ۱۵-۱۰ سانتی متری در سطح آماری ۱ درصد و در لایه۲۰-۱۵ در سطح آماری ۵ درصد معنیدار شد. همچنین اثر مقادیر سولفات کلسیم در لایه های ۱۵-۱۰ و ۲۰-۱۵ سانتیمتری در سطح آماری ۵ درصد معنیدار شد. اثر متقابل سولفات کلسیم X کربنات کلسیم بر پالایش باکتری در لایههای ۱۰-۵ ، ۱۵-۱۰ و ۲۰-۱۵ سانتی متری در سطح آماری ۱ درصد معنیدار گردید. نیمرخ غلظت باقی مانده و ضریب پالایش به خوبی نشاندهنده کاهش میزان پالایش باکتری با افزایش عمق در تیمارها بود. بنابراین می توان گفت معنی دار بودن اثر تیمارهای بهکار رفته در لایه های سطحی نشان دهنده پالایش فیزیکی بیشتر در این لایه ها می باشد. بنابراین ظرفیت پالایش بالای کانی های کربناته و سولفاته می تواند از انتقال باکتری در محیطهای متخلخل اشباع و بهدنبال آن آلودگی آب های زیرزمینی بکاهد.
سکینه عبدی،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۸-۱۴۰۲ )
چکیده
به¬منظور بررسی الگوهای مختلف کشت مخلوط کینوا و لوبیا، آزمایش مزرعه¬ای به¬¬صورت بلوک¬های کامل تصادفی با هشت تیمار و سه تکرار در سال زراعی ۱۳۹۹-۱۳۹۸ در شهرستان اهر اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل نسبت¬های جایگزینی یک ردیف لوبیا+ یک ردیف کینوا (۱:۱)، دو ردیف لوبیا+ یک ردیف کینوا (۱:۲)، سه ردیف لوبیا+ یک ردیف کینوا (۱:۳)، یک ردیف لوبیا+ دو ردیف کینوا (۲:۱)، سه ردیف لوبیا+ دو ردیف کینوا (۲:۳)، یک ردیف لوبیا+ سه ردیف کینوا (۳:۱)، دو ردیف لوبیا+ سه ردیف کینوا (۳:۲) و کشت خالص لوبیا و کینوا بود. نتایج نشان داد که الگوی کاشت بر کلیه صفات مورد بررسی کینوا و لوبیا اثر معنی¬دار داشت. بیشترین عملکرد دانه کینوا (۱۱۲۳ کیلوگرم در هکتار) از نسبت کشت (۱:۳) به¬دست آمد و بیشترین عملکرد بیولوژیک از کشت خالص (۲۶۲۵ کیلوگرم در هکتار) حاصل شد. عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک لوبیا در کشت خالص بیشتر از کشت مخلوط بود. مقادیر شاخص افت عملکرد واقعی کینوا در الگوهای مختلف کشت مخلوط بیشتر از عملکرد واقعی لوبیا بود که نشان¬دهنده این است که کینوا در کشت مخلوط مقاومت بیشتری نسبت به کاهش عملکرد در مقایسه با لوبیا دارد. بیشترین نسبت برابری زمین کل (۱/۸۴) از کشت مخلوط با نسبت (۲:۳) به¬دست آمد که معادل ۸۴ درصد افزایش در بهره¬وری استفاده از زمین نسبت به کشت خالص دو گونه بود و این نشان¬دهنده برتری کشت مخلوط در مقایسه با کشت خالص است.
منصور زیبایی، رهام رحمانی،
دوره ۱۳، شماره ۴۸ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده
در این مطالعه روابط علی بین متغیرهای موجود در بازار گوشت مرغ و گاو در فاصله سال های ١٣٥٣ تا ١٣٨٣ در ایران بررسی شد . برای این منظور آلگور یتم های علیت حاصل از گراف های غیر چرخشی سودار، بر اساس ماتر یس هم بستگی جملات اختلال الگو ی تصحیح براساس هم بستگی جزئی و آلگور یتم PC خطای بردار ی و استفاده مستقیم از داد ه ها به کار برده شد . در بررسی جریان علیت، آلگوریتم با استفاده از الگوی شبکه ای بیزین مورد استفاده قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد بین مقادیر مصرف گوشت مرغ و گاو و GES شاخص های قیمت آنها رابطه علی مشخصی وجود ندارد . بنابراین به نظر می رسد دخالت دولت و متغیرها ی دیگری در این بازارها تأثیرگذار باشند . در نتیجه این الگو می تواند ابزار ی بر ای پیش بینی اثر این متغیرها باشد. البته در بازار این دو کالا، روابط علی بین مقادیر مصرف، قیمت و متغیرهای د یگر وجود دارد . شاخص قیمت گوشت گاو به عنوان متغیر درونزا تحت تأ ثیر شاخص قیمت گوشت مرغ، شاخص قیمت مواد خوراکی غیر گوشتی، شاخص قیمت مواد غیر خوراکی، مخارج مصر فی سرانه و مقاد یر مصرف گوشت مرغ می باشد . مقدار مصرف گوشت گاو متغیر برونزا بوده و کمتر تحت تأ ثیر متغیرهای د یگر قرار گرفته است . شاخص قیمت گوشت مرغ درونزا بوده و تحت تأ ثیر شاخص قیمت گوشت گاو ، مخارج مصر فی سرانه و شاخص قیمت مواد غیر خوراکی است . مقدار مصرف گوشت مرغ نیز درونزا بوده تحت تأ ثیر مقدار مصرف گوشت گاو و شاخص قیمت مواد خوراکی غیر گوشتی بوده است . با توجه به نتا یج بر ای بهبود بازارهای مختلف گوشت سیاست های متفاوتی می تواند مؤثر باشد و روش گراف های سودار راهنمایی در این زمینه می باشد.