جستجو در مقالات منتشر شده


۲۶ نتیجه برای شاخص برداشت

احمد ثباتی، ابوالحسن هاشمی دزفولی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۷۷ )
چکیده

رشد و عملکرد دانه ارقام جو آبی (والفجر، بینام و ریحانه) در ۴ تاریخ کاشت (۱۴ و ۳۰ مهر و ۲۳ و ۲۹ آبان) در منطقه کرج مطالعه شد. تأثیر تاریخ کاشت، ژنوتیپ و اثر متقابل آنها بر عملکرد دانه معنی‌دار بود. کاشتهای زود و دیر باعث افزایش خسارت سرما شد، اما در کاشتهای دیر خسارت شدیدتر بود. برآورد گردید که مناسب‌ترین زمان کاشت، در حدود ۵۰ روز (۶۰۰ درجه روز) پیش از یخبندان می‌باشد و بیشترین خسارت سرما در صورتی رخ می‌دهد که کاشت تا حدود ۲۲ روز (۲۳۰ درجه روز) قبل از یخبندان به تاخیر افتاده باشد و با تاخیر بیش از این در کاشت، از شدت خسارت کاسته می‌شود. بالاترین عملکرد دانه، در تاریخ کاشت دوم و در رقم ریحانه حاصل شد. رقم بینام عملکرد پایدار و نسبتاً بالایی به ویژه در تاریخ کاشتهای نامساعد داشت. در دو تاریخ کاشت نسبتاً مساعد (۱۴ و ۳۰ مهر)، وزن دانه با سرعت رشد خطی دانه و میزان ذخیره سازی و انتقال ذخیره‌ها همبستگی مثبت نشان داد. شاخص سطح برگ، نسبت سطح برگ، سرعت رشد نسبی، سرعت رشد محصول و دوام سطح برگ هر رقم در تاریخ کاشت دوم بالاتر بود. نسبت رشد پس از گلدهی به حداکثر ماده خشک کل همبستگی بالایی با شاخص برداشت داشت. رقم ریحانه از نظر مقاومت به خوابیدگی، شاخص برداشت، ذخیره سازی و انتقال مجدد و سرعت رشد خطی دانه، بالاترین رقم بود. به نظر می‌رسد در تاریخ کاشتهای مساعد، ارقام والفجر و بینام با محدودیت منبع یا اختلال در انتقال و رقم ریحانه با محدودیت مخزن روبرو بوده است.
اسماعیل نیرومند توماج، مجید جامی‌الاحمدی، غلامرضا زمانی ، احمد ریاسی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده

خلّر گیاهی است که می‌تواند در تغذیه دام و طیور به عنوان جایگزین مناسب سویا در مناطق خشک و نیمه‌خشک مطرح شود. هدف از مطالعه حاضر، تعیین تراکم و تاریخ کاشت مناسب خلّر در شرایط آب و هوایی بیرجند بود. به این منظور، آزمایشی در سال زراعی ۸۸- ۱۳۸۷ به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با ۴ تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند اجرا شد. تیمار‌های مورد آزمایش شامل تاریخ کاشت در سه سطح (۱۵ اسفند، ۱ فروردین و ۱۵ فروردین) و تراکم کشت در چهار سطح (۳۰، ۴۰، ۵۰ و ۶۰ بوته در متر‌مربع) بودند. تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، تعداد دانه در بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که با تأخیر در کاشت، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک کاهش یافت. بیشترین عملکرد دانه (۲۵۲۴ کیلوگرم در هکتار) در تاریخ کاشت ۱۵ اسفند مشاهده شد. هم‌چنین صفات فوق با افزایش تراکم تا ۵۰ بوته در متر‌مربع روندی افزایشی داشتند. ولی افزایش بیشتر تراکم به ۶۰ بوته در متر‌مربع، کاهش این صفات را در پی داشت. تعداد دانه در غلاف، وزن صد دانه و شاخص برداشت تحت تأثیر تاریخ و تراکم‌های مختلف کاشت قرار نگرفتند. با توجه به شرایط اقلیمی حاکم بر منطقه بیرجند، کاشت خلّر در اولین زمان ممکن در انتهای زمستان با تراکم متوسط می‌تواند موجب دستیابی به یک محصول قابل قبول شود.
کاظم بهرامی، هادی پیرسته انوشه ، یحیی امام،
دوره ۴، شماره ۱۲ - ( ۵-۱۳۹۳ )
چکیده

به منظور مطالعه پاسخ عملکرد و اجزای عملکرد پنج رقم جو به کاربرد غلظت‌های متفاوت سایکوسل به صورت محلول‌پاشی، پژوهشی مزرعه‌ای در دو سال زراعی ۹۱-۱۳۹۰ و ۹۲-۱۳۹۱ در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز اجرا شد. این پژوهش به صورت آزمایش کرت‌های یک بار خرد شده در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل غلظت سایکوسل در سه سطح صفر (آب به عنوان شاهد)، ۲ و ۴ گرم ماده مؤثره در لیتر به عنوان عامل اصلی و پنج رقم جو ویکتوریا، ریحان، جنوب، گرگان و والفجر به عنوان عامل فرعی بود. محلول پاشی سایکوسل در اواسط مرحله پنجه زنی (ZGS=۲) با استفاده از یک دستگاه محلول پاش دقیق عمال شد. نتایج نشان داد که بوته‌های محلول‌پاشی شده با سایکوسل دارای طول سنبله، وزن هزار دانه، تعداد دانه در سنبله، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و شاخص برداشت بیشتری بودند. سایکوسل با غلظت ۴ گرم در لیتر تأثیر بیشتری بر رشد و عملکرد ارقام جو داشت. تفاوت قابل توجهی در پاسخ ارقام به کاربرد سایکوسل وجود داشت، به طوری که ارقام ریحان و گرگان به ترتیب دارای بیشترین و کمترین پاسخ به محلول‌پاشی سایکوسل بودند. با توجه به نتایج این پژوهش دو ساله مزرعه‌ای می‌توان رقم ریحان را با کاربرد سایکوسل در غلظت ۴ گرم در لیتر برای مناطق اقلیمی مشابه با این پژوهش توصیه کرد.
اکبر وفائی، علی عبادی، قاسم پرمون،
دوره ۵، شماره ۱۷ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

تأثیر کودهای پتاسیم و منیزیم بر عملکرد گلرنگ در آزمایشی به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال ۱۳۹۰ مطالعه شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از کود پتاسیم در سه سطح (صفر، ۶۰ و ۱۲۰ کیلوگرم در هکتار) و کود منیزیم در سه سطح (صفر، ۷۵ و ۱۵۰ کیلوگرم در هکتار). نتایج نشان داد که حداکثر زیست ‌توده (۸۸۹۰ کیلوگرم در هکتار) با کاربرد ۱۲۰ کیلوگرم پتاسیم به‌همراه ۷۵ کیلوگرم منیزیم در هکتار به‌دست آمد. بیشترین شاخص برداشت (۳۲%) از ۶۰ کیلوگرم کود پتاسیم به‌دست آمد. بیشترین وزن صد دانه (۷/۵ گرم) نیز متعلق به اثر متقابل سطح کودی ۶۰ کیلوگرم پتاسیم و ۷۵ کیلوگرم منیزیم بود. بیشترین مقدار عملکرد دانه (۱/۲۷۴۷ کیلوگرم در هکتار) نیز با کاربرد ۱۲۰ کیلوگرم پتاسیم و مصرف ۱۵۰ کیلوگرم منیزیم در هکتار به‌دست آمد. بیشترین محتوای روغن از مصرف ۶۰ کیلوگرم پتاسیم به‌دست آمد. اگرچه بیشترین عملکرد روغن از مصرف ۱۲۰ کیلوگرم پتاسیم (۷۹۰ کیلوگرم در هکتار) و ۷۵ کیلوگرم منیزیم (۷۰۰ کیلوگرم در هکتار) به‌دست آمد ولی با مصرف مقادیر ۶۰ کیلوگرم پتاسیم و ۷۵ کیلوگرم منیزیم اختلاف معنی‌داری نداشت. بنابراین مصرف ۷۵ کیلوگرم منیزیم و ۶۰ کیلوگرم پتاسیم به‌لحاظ کاهش هزینه­های تولید می­تواند به­عنوان مقادیر مناسب این کودها انتخاب شوند.


حمید رضا مهرآبادی، احمد نظامی، محمد کافی ، محمد رضا رمضانی مقدم،
دوره ۵، شماره ۱۷ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

تعیین نحوه و میزان تأثیرگذاری عوامل مؤثر بر عملکرد ارقام پنبه نقش به‌سزایی در ارزیابی عملکرد در شرایط تنش خشکی دارد. لذا این پژوهش به‌منظور تعیین عملکرد، اجزاء عملکرد، ضرایب همبستگی و اثرات مستقیم و غیر مستقیم اجزاء مؤثر بر عملکرد بر روی چهار رقم حساس و متحمل به خشکی پنبه انجام گرفت. ارقام پنبه به‌عنوان کرت‌های فرعی در سه سطح آب مصرفی به‌عنوان کرت‌های اصلی (آبیاری به‌میزان (I۳۳%) ۳۳%، (I۶۶%) ۶۶% و (I۱۰۰%) ۱۰۰% نیاز آبی) به‌صورت کرت‌های خرد شده، در قالب بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه ایستگاه تحقیقات کشاورزی کاشمر در سال ۱۳۹۰ مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد تمامی اجزاء عملکرد پنبه (به‌جزء وزن غوزه) به‌طور معنی­داری تحت تأثیر تنش خشکی قرار گرفتند. نتایج همچنین نشان داد ابقاء تعداد بالاتر غوزه در بوته عامل اصلی اختلاف ارقام در رابطه با عملکرد وش می­باشد. در شرایط تنش همبستگی بالا و معنی­دار بین عملکرد وش با تعداد غوزه در بوته، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت مشاهده شد. درصورتی‌که در شرایط آبیاری کامل این همبستگی تنها بین دو صفت ارتفاع بوته و عملکرد بیولوژیک دیده شد. نتایج تجزیه علیت با استفاده از ضرایب همبستگی ساده نشان داد که مهم‌ترین جزء مؤثر بر عملکرد در شرایط تنش خشکی و آبیاری کامل عملکرد بیولوژیک می­باشد و اجزاء دیگری چون تعداد و وزن غوزه، درصد زود­رسی و شاخص برداشت با تأثیر غیر مستقیم بر این جزء سبب افزایش عملکرد وش می­شوند.


محمد اسماعیل صداقت، یحیی امام،
دوره ۶، شماره ۲۱ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

یکی از راه­های جلوگیری از کاهش عملکرد گندم در شرایط محدودیت رطوبت استفاده از تنظیم‌کننده‌­های رشد می­باشد. به همین منظور تأثیر سه تنظیم‌کننده رشد سایکوسل، سالسیلیک اسید و براسینواسترویید بر عملکرد و اجزای عملکرد چهار رقم گندم (چمران، شیرودی، پیشتاز و سیروان) در شرایط آبیاری مطلوب و تنش خشکی (قطع آبیاری پس از گل‌دهی) مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به‌صورت اسپیلت فاکتوریل در قالب طرح بلوک­های کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی ۹۴ - ۱۳۹۳ در مزرعه پژوهشی در شهرستان سروستان استان فارس اجرا گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که تنش خشکی موجب کاهش معنی­دار وزن سنبله، تعداد دانه در سنبله، وزن دانه هر سنبله، وزن هزار دانه، شاخص برداشت، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه در مقایسه با آبیاری مطلوب گردید. با این حال، کمترین تأثیر تنش خشکی بر وزن هزار دانه (۷ درصد) و بیشترین آن بر تعداد دانه در سنبله (۱۳ درصد) مشاهده گردید. کاربرد تنظیم‌کننده‌­های رشد و به‌ویژه سایکوسل، موجب افزایش وزن سنبله، تعداد دانه در سنبله، شاخص برداشت، وزن هزار دانه و در نهایت عملکرد دانه گردید و پس از سایکوسل، به‌ترتیب براسینواسترویید و سالسیلیک اسید تأثیر مثبتی بر اجزای عملکرد دانه داشتند. در بین ارقام مورد بررسی، رقم سیروان بهترین عملکرد را در هر دو شرایط آبیاری مطلوب و تنش خشکی و رقم شیرودی کمترین عملکرد را در این شرایط به خود اختصاص داد. با توجه به نتایج به‌دست آمده اگرچه تنش خشکی موجب کاهش عملکرد و اجزای آن گردید، لیکن، تأثیر تنظیم‌کننده‌­های رشد توانست بخشی از کاهش عملکرد ناشی از تنش خشکی را جبران نماید. بنابراین، استفاده از این تنظیم‌کننده‌­ها به‌عنوان راهی قابل دسترس جهت افزایش تحمل به شرایط تنش خشکی قابل توصیه می‌باشد.


مهران توکلی، امیرهوشنگ جلالی،
دوره ۶، شماره ۲۱ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

به‌منظور بررسی تأثیر کودهای زیستی و کود نیتروژن بر عملکرد و اجزاء عملکرد گندم، پژوهشی دو ساله (۱۳۸۹ - ۱۳۸۸) در شهرستان اصفهان با استفاده از طرح آزمایشی کرت‌های خرد شده نواری در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با ۳ تکرار انجام شد. در این طرح چهار نوع کود زیستی (شاهد، نیتروکسین، سوپر نیتروپلاس و وکوزیوم سید پلاس) عامل عمودی و چهار سطح کود نیتروژن (شاهد، ۲۵، ۵۰ و ۱۰۰ کیلوگرم در هکتار) عامل افقی را تشکیل می‌دادند. تأثیر کاربرد کود زیستی و کود نیتروژن و هم‌چنین برهمکنش این دو بر عملکرد و اجزای آن از نظر آماری معنی‌دار بود. استفاده از کودهای زیستی نیتروکسین، سوپر نیتروپلاس و وکوزیوم سید پلاس به‌ترتیب باعث افزایش ۱۷، ۳۰ و ۲/۱۱ درصدی عملکرد دانه نسبت به تیمار شاهد شد. با افزایش کود نیتروژن تا ۱۰۰ کیلوگرم در هکتار، عملکرد دانه نسبت به تیمارهای ۵۰ و ۲۵ کیلوگرم نیتروژن در هکتار و تیمار شاهد به‌ترتیب ۸، ۳۲ و ۴/۳۸ درصد افزایش یافت. استفاده از کود زیستی سوپر نیتروپلاس به‌همراه ۵۰ کیلوگرم کود نیتروژن در هر هکتار با تولید عملکرد دانه ۶۴۷۰ کیلوگرم در هکتار و با شاخص برداشتی معادل ۵/۴۲ درصد بهترین تیمار در این پژوهش بود. به‌طور خلاصه نتایج این پژوهش نشان استفاده از تلفیق مناسب کودهای زیستی و نیتروژندار می‌تواند موجب کاهش مصرف کودهای شیمیایی شده و بنابراین در راستای اهداف کشاورزی پایدار باشد.


ایرج طهماسبی، نرگس دولتمندشهری،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده

این مطالعه به­ منظور بررسی تأثیر مقادیر کود نیتروژن و تراکم­ بوته، بر ظرفیت فتوسنتزی (شاخص سطح برگ، تعداد برگ و محتوای کلروفیل)، اجزای عملکرد و عملکرد ذرت به صورت اسپلیت‌پلات در قالب طرح پایه بلوک­ های کامل تصادفی با سه تکرار در کشت تابستانه در سال زراعی ۹۱-۹۰ اجرا گردید. کود نیتروژن در سه سطح (۱۱۵، ۱۸۴ و ۲۵۳ کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) به کرت­های اصلی وتراکم بوته در چهار سطح(۸، ۱۰، ۱۲ و ۱۴ بوته در مترمربع) به کرت­های فرعی اختصاص داده شدند. نتایج آزمایش نشان داد که افزایش کود نیتروژن و تراکم بوته تأثیری بر تعداد برگ نداشت ولی موجب افزایش سطح برگ و محتوای کلروفیل شد که نتیجه آن افزایش عملکرد بیولوژیک، اجزای عملکرد دانه و به تبع آن عملکرد دانه بود. بیشترین عملکرد دانه (۶۹۲۷ کیلوگرم در هکتار) از مصرف ۱۸۴ کیلوگرم نیتروژن در هکتار و تراکم ۱۲ بوته در مترمربع بدست آمد. افزایش نیتروژن و تراکم بوته بیش از مقادیر ذکر شده به­ طور معنی­ داری عملکرد دانه را افزایش نداد. بنابراین؛ به منظور صرفه جویی در هزینه­ های تولید محصول وجلوگیری از آلودگی محیط زیست مصرف بیش از این مقادیر نیتروژن و بذر(تراکم بوته) در منطقه آزمایش و مناطق دارای شرایط مشابه توصیه نمی­ شود.


علی سپهری، حسن شهبازی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده

به‌منظور بررسی اثر تاریخ کاشت و مصرف کودهای زیستی و شیمیایی بر عملکرد دانه و اجزاء عملکرد بادامزمینی آزمایشی به‌‌صورت کرت‌های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در سال ۱۳۹۲در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینا همدان انجام شد. سه تاریخ کاشت اول خرداد، ۱۰ خرداد و ۲۰ خرداد به‌عنوان کرت اصلی و مصرف کود زیستی و شیمیایی در چهار سطح شامل کود شیمیایی فسفردار کامل و ۵۰ درصد کود شیمیایی نیتروژن­دار + کود زیستی نیتروژن­دار، کود شیمیایی نیتروژن­دار کامل و ۵۰ درصد کود شیمیایی فسفات + کود زیستی فسفردار، ۵۰ درصد کود شیمیایی نیتروژن­دار و فسفردار + کاربرد توأم کودهای زیستی نیتروژن­دار و فسفر­دار و استفاده کامل (صد­در­صد) از کودهای شیمیایی به‌عنوان کرت فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد اثر متقابل تاریخ کاشت و کود بر تعداد غلاف در بوته، طول غلاف، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت در سطح یک درصد و برای وزن هزار دانه در سطح پنج درصد معنی‌دار بود. بیشترین عملکرد دانه در تاریخ کاشت اول با مصرف کود شیمیایی کامل به‌مقدار ۱۰۵۴ کیلوگرم در هکتار و سپس مصرف توأم کودهای زیستی و شیمیایی به‌مقدار ۹۶۵ کیلوگرم در هکتار به‌دست آمد. با مصرف مجزای کود زیستی نیتروژندار و کود زیستی فسفردار به‌ترتیب ۵/۴۷، ۹۶/۲۴ درصد کاهش در عملکرد دانه نسبت به مصرف کامل کود شیمیایی مشاهده شد. بنابراین به‌نظر میرسد تاریخ کاشت اول خرداد و مصرف توأم کودهای زیستی نیتروژن­دار و فسفردار به‌همراه ۵۰ درصد کود شیمیایی نیتروژندار و فسفردار برای شرایط همدان احتمالاً مناسب باشد.
 


مریم محمدناصری، محمودرضا تدین،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده

به‌منظور مطالعه اثر سوپر جاذب طبیعی زئولیت بر عملکرد و اجزای عملکرد گیاه بزرک تحت رژیـم‌هـای مختلـف رطـوبتی، آزمایشی به‌صورت کرت‌های خرد شده در قالب طرح بلـوک‌هـای کامـل تصـادفی بـا سه تکـرار در مزرعه پژوهشی دانشگاه شهرکرد در سال ۱۳۹۶ انجام شد. عامل اصلی در چهار رژیم رطوبتی شامل آبیاری پس از ۵۰ (شاهد)، ۸۰، ۱۳۰ و ۱۸۰ میلی‌متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاسA و عامل فرعی، در سه سطح ، عدم کاربرد زئولیت (شاهد)، ۵ تن در هکتار و ۱۰ تن در هکتار زئولیت بودند. نتایج نشان داد که کاربرد زئولیت بر صفات شاخص سبزینگی، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و در سطح احتمال یک درصد معنی‌دار بود ولی بر وزن هکتولیتر معنی‌دار نشد. رژیم‌های مختلف رطوبتی بر کلیه صفات در سطح احتمال یک درصد معنی‌دار بودند. اثر برهم‌کنش عامل‌ها بر تعداد کپسول در بوته در سطح احتمال یک درصد و بر شاخص سبزینگی در سطح احتمال پنج درصد معنی‌دار بود. نتایج نشان داد با افزایش مقادیر سوپرجاذب زئولیت، تحت تیمارهای رژیم رطوبتی، همه صفات افزایش داشتند به‌طوری که کاربرد ۱۰ تن زئولیت در هکتار، بیشترین تأثیر را بر رشد و عملکرد گیاه بزرک در تمامی شرایط آبیاری (آبیاری معمول و یا تحت شرایط تنش خشکی) از خود نشان داد. بیشترین عملکرد دانه بزرک (۱۵۸۱کیلو گرم در هکتار) مربوط به کاربرد ۱۰ تن زئولیت در هکتار و کمترین عملکرد دانه (۱۳۳۱ کیلو گرم در هکتار) مربوط به عدم کاربرد زئولیت بود.

عباس دانایی فر، مهدیه غلامی، مصطفی مبلی، بهرام بانی نسب،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده

به‌منظور امکان‌سنجی کاهش رشد رویشی و بهبود رشد زایشی در توت‌فرنگی، پژوهشی با استفاده از پاکلوبوترازول و پروهگزادیون کلسیم روی توت‌فرنگی رقم پاروس در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در گلخانه انجام شد. پروهگزادیون‌ کلسیم در سه غلظت شامل صفر، ۱۰۰ و ۱۵۰ میلی‌گرم در لیتر و پاکلوبوترازول در چهار غلظت شامل صفر، ۶۰، ۹۰ و ۱۲۰ میلی‌گرم در لیتر در دو نوبت (چهار هفته پس از کاشت و سه هفته پس از نوبت اول) محلول‌پاشی شدند. نتایج نشان داد که کاربرد پاکلوبوترازول، پروهگزادیون‌ کلسیم و همچنین برهمکنش آنها بر ارتفاع گیاه، وزن تر گیاه، طول دمبرگ، وزن ویژه برگ، نسبت وزنی ریشه، تعداد طوقه، تعداد میوه، عملکرد و شاخص برداشت تأثیر معنی‌داری داشت. غلظت ۱۲۰ میلی‌گرم در لیتر پاکلوبوترازول بدون استفاده پروهگزادیون ‌کلسیم کمترین ارتفاع گیاه را داشت. بیشترین تعداد گل و طوقه در تیمار ترکیبی ۱۰۰ میلی‌گرم در لیتر پروهگزادیون‌ کلسیم و ۶۰ میلی‌گرم در لیتر پاکلوبوترازول به‌دست آمد. استفاده از این کندکننده‌ها بر وزن میوه تأثیر معنی‌داری نداشت. اثر پروهگزادیون ‌کلسیم و ترکیب آن با پاکلوبوترازول بر تعداد گل و ترکیب پاکلوبوترازول و پروهگزادیون ‌کلسیم بر درصد میوه‌بندی معنی‌دار شد. تیمار ۱۰۰ میلی‌گرم در لیتر پروهگزادیون‌ کلسیم بدون پاکلوبوترازول مؤثرترین تیمار در افزایش میوه‌بندی بود. به‌طورکلی نتایج نشان داد که استفاده از کندکننده‌ها رشد رویشی را کاهش و رشد زایشی را تسریع می‌کنند که غلظت ۱۰۰ میلی‌گرم در لیتر پروهگزادیون‌کلسیم و ۶۰ میلی‌گرم در لیتر پاکلوبوترازول مؤثرترین تیمار در افزایش رشد زایشی بود.

آتوسا شفارودی، عبدالقیوم قلی پوری، محسن زواره، داوود حسن پناه، برومند صلاحی،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۸ )
چکیده

به‌منظور شناسایی واکنش ژنوتیپ‌های مختلف سیب‌زمینی به رژیم‌های متفاوت آبیاری و ارزیابی بهره‌وری آب آنها، آزمایشی به‌صورت کرت‌های یک‌بار خرد شده در قالب طرح پایه بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی ۹۵- ۱۳۹۴ در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اردبیل اجرا شد. پنج ژنوتیپ سیب‌زمینی (آگریا، کایزر، ساوالان، ۱- ۳۹۷۰۸۱ و ۱۰- ۳۹۷۰۸۲) و سه رژیم متفاوت آبیاری (آبیاری نرمال، ۱۵ و ۳۰ روز قطع آبیاری پس از ۷۵ روز آبیاری نرمال) به‌عنوان تیمارهای آزمایش در‌نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که تأثیر قطع آبیاری روی میانگین وزن تر غده، تعداد غده در بوته، عملکرد غده در واحد سطح، عملکرد غده قابل فروش، عملکرد ماده خشک کل، شاخص برداشت، درصد ماده خشک غده و بهره‌وری مصرف آب در ژنوتیپ‌های مورد آزمایش، معنی‌دار بود. به‌طوری که بهره‌وری مصرف آب بر مبنای عملکرد غده در واحد سطح و عملکرد غده قابل فروش در ژنوتیپ‌های ۱- ۳۹۷۰۸۱، آگریا و ۱۰- ۳۹۷۰۸۲ در شرایط تنش افزایش یافت. بیشترین بهره‌وری مصرف آب بر مبنای شاخص برداشت در ژنوتیپ‌های کایزر و آگریا (۵۴/۲۹ و ۴۹/۲۹ درصد) و نیز بر مبنای درصد ماده خشک غده در ژنوتیپ‌های ۱- ۳۹۷۰۸۱، کایزر و آگریا به‌ترتیب (۶، ۹ و ۲۶ درصد) مشاهده شد. بنابراین درصورتی که هدف تولید بالاترین عملکرد غده و بهره‌وری مصرف آب در شرایط تنش خشکی باشد، ژنوتیپ‌های ۱- ۳۹۷۰۸۱، آگریا و ۱۰- ۳۹۷۰۸۲، استفاده مؤثری از آب می‌کنند و رشد و عملکرد بهتری در شرایط تنش خشکی نشان می‌دهند.

آرمان آذری، محمدرضا خواجه‌پور،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۴ )
چکیده

آرایش کاشت از طریق تغییر در شرایط رشد گیاه بر اجزای عملکرد و در نتیجه بر عملکرد دانه تأثیر می‌گذارد. با توجه با این که آرایش مناسب کاشت تابستانه در اصفهان بررسی نشده است، آزمایشی در تابستان سال ۱۳۷۹ در مزرعه پژوهش کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان با طرح بلوک‌های کامل تصادفی و آرایش تیمارها در چارچوب کرت‌های خرد شده با سه تکرار اجرا ‌گردید. فاکتور اصلی شامل سه فاصله ردیف کاشت (۳۰ سانتی‌متر به صورت مسطح و ۴۵ و ۶۰ سانتی‌متر به صورت جوی و پشته) و فاکتور فرعی شامل سه تراکم ۳۰، ۴۰ و ۵۰ بوته در متر مربع بود. کاشت در تاریخ ۲۳ خرداد انجام شد. نتایج نشان داد که فاصله ردیف کاشت، تأثیر معنی‌داری بر شاخص سطح برگ، شمار طبق در شاخه فرعی، شمار دانه در طبق، وزن هزار دانه، عملکرد تک‌بوته و شاخص برداشت نداشت. افزایش فاصله ردیف کاشت به‌طور معنی‌داری موجب تسریع بیشتر مراحل نمو و افزایش شمار شاخه فرعی در بوته و در متر مربع گردید، ولی موجب کاهش معنی‌دار شمار طبق در بوته و در متر مربع و عملکردهای دانه و گلبرگ شد. بیشترین عملکردهای دانه و گلبرگ (به ترتیب به میزان ۳۸۴۱ و ۳۷۳ کیلوگرم در هکتار) با فاصله ردیف ۳۰ سانتی‌متر به دست آمد. تراکم بوته تأثیر معنی‌داری بر شمار شاخه فرعی در بوته، شمار دانه در طبق، وزن هزار دانه، عملکرد تک‌بوته و عملکرد دانه نداشت. افزایش تراکم بوته به‌طور معنی‌داری سبب تسریع بیشتر مراحل نمو، افزایش شاخص سطح برگ‌، شمار شاخه فرعی و شمار طبق در متر مربع گردید، اما موجب کاهش معنی‌دار شمار طبق در شاخه فرعی و در بوته، عملکرد گلبرگ و شاخص برداشت شد. آثار متقابل عوامل آزمایشی بر کلیه صفات اندازه‌گیری شده معنی‌دار نبود. به هر حال، بیشترین عملکرد دانه بدون گل‌چینی به میزان ۴۳۴۱ کیلوگرم در هکتار در تیمار تلفیق فاصله ردیف ۳۰ سانتی‌متر با تراکم ۵۰ بوته در متر مربع به دست آمد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که کشت تابستانه گلرنگ با آرایش کاشت فوق در شرایط مشابه با مطالعه حاضر ممکن است مناسب ‌باشد.
شکوفه سپهوند، احمد کوچک زاده، علی مشتطی، عبدالرضا سیاهپوش،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده

در بین عوامل خاکی و زراعی مؤثر بر رشد و نمو، تغذیه و تراکم بوته اثر زیادی بر رشد و عملکرد گیاهان زراعی از جمله بزرک (.Linum usitatissimum L) دارند. به‌منظور بررسی واکنش عملکرد دانه و روغن بزرک به سطوح مختلف نیتروژن و تراکم بوته در اهواز، آزمایشی به صورت کرت‌های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک‌های کامل تصادفی با چهار تکرار در سال زراعی ۹۶-۱۳۹۵ در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان اجرا شد. عوامل آزمایشی شامل چهار سطح نیتروژن (صفر، ۷۵، ۱۵۰ و ۲۲۵ کیلوگرم در هکتار) در کرت‌های اصلی و چهار تراکم بوته (۵۰، ۱۰۰، ۱۵۰ و ۲۰۰ بوته در متر مربع) در کرت‌های فرعی بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر نیتروژن و تراکم و همچنین اثر متقابل آنها بر صفات اندازه‌گیری شده معنی‌دار بود. مقایسه میانگین اثر متقابل نیتروژن و تراکم نشان داد که بیشترین عملکرد دانه (۱۳۴۸ کیلوگرم در هکتار) و عملکرد روغن (۳۹۴ کیلوگرم در هکتار) در مصرف ۱۵۰ کیلوگرم در هکتار نیتروژن و تراکم ۲۰۰ بوته در مترمربع و کمترین عملکرد دانه (۵۷۰ کیلوگرم در هکتار) و عملکرد روغن (۱۸۸ کیلوگرم در هکتار) در سطح شاهد نیتروژن و تراکم ۱۵۰ بوته در مترمربع به‌دست آمد.
مرضیه حسنی بلیانی، محمودرضا تدین، علی اکبر فدایی تهرانی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده

کاملینا (.Camelina sativa L) از دسته گیاهان زراعی یکساله است که برای تولید روغن از دانه آن استفاده می‌شود. به‌منظور مطالعه برخی صفات رشدی و عملکردی گیاه کاملینا (.Camelina sativa L) تحت تأثیر کودهای زیستی و شیمیایی نیتروژن، فسفر و گوگرد، آزمایشی به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی ۱۳۹۵ در مزرعه‌ای واقع در کازرون اجرا شد. تیمارها شامل کود زیستی بارور۲ حاوی باکتری حل‌کننده فسفات (باکتری P‏seudomonas putida Strain ۱۳P و Pantoea agglomerans Strain ۵P) به‌عنوان عامل اول در دو سطح (مصرف و عدم مصرف) و کود شیمیایی به‌عنوان عامل دوم شامل تیمارهای شاهد، کودهای نیتروژن، فسفر، گوگرد به‌تنهایی و دو مقدار در حد توصیه شده (به‌ترتیب ۲۰۰، ۵۰ و ۱۰۰ کیلوگرم در هکتار) و ۳۰ درصد کمتر از حد توصیه شده بودند. نتایج نشان داد مصرف کود زیستی بر صفات ارتفاع بوته و تعداد دانه در خورجین و تعداد خورجین در بوته، وزن هزار دانه و شاخص برداشت معنی‌دار بود ولی تعداد شاخه فرعی، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک معنی‌دار نبود. مصرف کود شیمیایی و نیز اثر برهم‌کنش تیمارهای کودهای شیمیایی همراه با کود زیستی بر همه صفات گیاه کاملینا معنی‌دار بود. کاربرد تلفیقی کودهای زیستی با کود شیمیایی نیتروژن+ فسفر+ گوگرد نسبت به شاهد باعث افزایش ۵۰/۵۸ درصدی ارتفاع بوته، ۲۶/۷ درصدی تعداد شاخه فرعی، ۲۹/۸ درصدی تعداد دانه در خورجین، ۸۶/۸۵ درصدی عملکرد دانه، ۶۳/۵۸ درصدی عملکرد بیولوژیک و ۳۲/۳۶  درصدی شاخص سطح برداشت شد. مصرف نیتروژن نسبت به شاهد بر تعداد خورجین در بوته ۲۷/۸۴ درصد و مصرف نیتروژن همراه با گوگرد بر وزن هزار دانه نسبت به شاهد ۵۴/۵۴ درصد افزایش نشان داد. با توجه به نتایج آزمایش بهترین تیمار کودی برای گیاه کاملینا، ترکیب کود شیمیایی حاوی نیتروژن، فسفر و گوگرد به‌همراه مصرف کود زیستی توصیه می‌شود.

خانم رویا محمودیه چم پیری، محمدعلی ابوطالبیان،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده

به‌منظور ارزیابی تأثیر پرایمینگ بذر و تلقیح دو گونه میکوریز بر تعدادی از خصوصیات فیزیولوژیکی، عملکرد و اجزای عملکرد گندم رقم پارسی در شرایط تنش شوری آزمایشی به‌صورت اسپیلیت‌پلات فاکتوریل بر پایه طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در سال‌های زراعی ۹۴-۱۳۹۳ و ۹۵-۱۳۹۴ در مزرعه مرکز آموزش جهاد کشاورزی اصفهان انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل دو سطح آبیاری با آب شور (با هدایت الکتریکی ۳ و ۱۱ دسی‌زیمنس بر متر) در کرت‌های اصلی، سه سطح کاربرد قارچ گلوموس (گونه اینترارادیس، گونه موسه‌آ و بدون کاربرد) و دو سطح پرایمینگ بذر (هیدروپرایمینگ به‌صورت پرایم در مزرعه و پرایم‌نشده) به‌صورت فاکتوریل در کرت‌های فرعی بود. نتایج تجزیه مرکب نشان داد که تنش شوری بر بسیاری از صفات اندازه‌گیری شده مؤثر بود و کاربرد میکوریز موجب کاهش اثرات منفی تنش بر تجمع سدیم در اندام هوایی، شاخص سبزینگی، تعداد سنبله در بوته و وزن هزاردانه شده و دارای برهم‌کنش معنی‌داری با تنش شوری بودند. کاربرد گونه اینترارادایس در مقایسه با موسه‎آ مقدار سدیم برگ را در شرایط شوری حدود ۱۷ درصد کاهش داد. در این پژوهش کاربرد میکوریز و پرایمینگ بذر پرولین برگ را به‌ترتیب ۲۰ درصد افزایش و ۱۸/۵ درصد کم کرد. کاربرد گونه موسه‎آ فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز را نسبت به تیمار عدم تلقیح ۱۵/۶ درصد افزایش داد و عملکرد دانه بیشتری (۹/۵ درصد) ایجاد کرد. در این تحقیق پرایمینگ اثری بر عملکرد و اجزای آن نداشت به‎جز در سال دوم تحقیق که پرایمینگ در شرایط تلقیح با گونه اینترارادایس در تیمار شوری منجر به افزایش ۲۳ درصدی تعداد سنبله در بوته نسبت به تیمار پرایم‌نشده شد. از دیگر نتایج افزایش ۱۴/۵ درصدی شاخص برداشت در اثر کاربرد میکوریز بود. در مجموع کاربرد میکوریز در شرایط شور قابل توصیه است، اما استفاده از پرایمینگ بذر تنها در ترکیب با گونه اینترارادایس می‎تواند سودمند باشد.

محمد جواد ثقه‌الاسلامی، محمد کافی، اسلام مجیدی هروان، قربان نورمحمدی، فرخ درویش،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۶ )
چکیده

به منظور بررسی واکنش ارزن معمولی به تنش خشکی در مراحل مختلف رشد، چهار ژنوتیپ اصلاح شده ارزن معمولی به همراه یک ژنوتیپ از توده محلی بیرجند انتخاب شده، در قالب یک طرح اسپلیت پلات با پنج تیمار آبیاری و سه تکرار در دو منطقه بیرجند و سربیشه (استان خراسان جنوبی) کاشته شد. تیمارهای آبیاری که در کرت‌های اصلی قرار داشت عبارت بود از: شاهد، تنش در مرحله رویشی، تنش در مرحله ظهور خوشه، تنش در مرحله پرشدن دانه و تنش در دو مرحله رویشی و پرشدن دانه. ژنوتیپ‌های ارزن در کرت‌های فرعی قرار داشتند. تنش خشکی در مرحله ظهور خوشه باعث بیشترین کاهش در عملکرد دانه و بازده استفاده از آب شد. کاهش عملکرد عمدتاً از طریق کاهش تعداد دانه در خوشه و کاهش وزن هزار دانه ایجاد شد و تعداد خوشه در متر مربع بین تیمارهای تنش تفاوت زیادی نداشت. اعمال تنش در مرحله رویشی تأثیری بر عملکرد و اجزای عملکرد نداشت. اعمال تنش در مرحله ظهور خوشه به دلیل اثر روی سقط گل‌ها و وزن هزار دانه سبب کاهش شاخص برداشت خوشه در بوته و شاخص برداشت دانه در خوشه گردید. مقایسه ژنوتیپ‌ها نشان می‌دهد ژنوتیپ K-C.M,۴ از طریق تولید تعداد خوشه بیشتر و ژنوتیپ K-C.M.۹ از طریق تولید دانه‌های سنگین تر دارای عملکرد دانه بیشتری بودند. همین ژنوتیپ‌ها بیشترین بازده استفاده از آب را نیز داشتند و شاخص برداشت اجزای مختلف آنها نیز به طور نسبی بیشتر بود. به لحاظ شوری آب مورد استفاده در آبیاری و حاصل‌خیزی کم خاک در بیرجند، عملکرد ژنوتیپ‌های مختلف در این منطقه کمتر از سربیشه بود. در مجموع می‌توان گفت در این آزمایش ژنوتیپ K-C.M.۴ برای هر دو منطقه مناسب تر بود.
رحیم قاعدی، جمشید رزمجو، علی غلامی زالی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده

شناسایی ژنوتیپ‌های متحمل به خشکی می‌تواند نقش مهمی در تعدیل اثرات منفی آن، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل محدود کننده تولیدات کشاورزی در مناطق خشک و نیمه‌خشک، بازی کند. بر این اساس، اثر سه رژیم ‌آبیاری (آبیاری پس از ۵۰ (I۱)، ۱۰۰ (I۲) و ۱۵۰ (I۳) میلی‌متر تبخیر از تشت تبخیر کلاس A) به‌عنوان فاکتور اصلی بر برخی صفات مورفولوژیک، عملکرد و کیفیت دانه ده ژنوتیپ لوبیا‌چیتی (KS-۲۱۱۹۳ ،  KS-۲۱۱۹۱، KS-۲۱۱۸۹، E۱۰، E۹ ، صدری، تلاش، توده‌های بومی خمین، اقلید و فریدون‌شهر) به‌عنوان فاکتور فرعی با سه تکرار به‌صورت کرت‌های یک‌بار خرد شده در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در فریدون‌شهر اصفهان، انجام شد. به‌ موازات تشدید تنش رطوبتی (از سطح I۱ به I۳) روز تا رسیدگی فیزیولوژیک، ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، دانه در غلاف، دانه در بوته، وزن صد دانه، وزن دانه در بوته، عملکرد دانه و بیولوژیک، شاخص برداشت کاهش و درصد پروتئین دانه افزایش یافت، اما تغییرات به استثنای درصد پروتئین دانه تابع ژنوتیپ بود. با تشدید تنش رطوبتی از سطح آبیاری I۱ به I۲، کاهش عملکرد دانه از ۵۴/۴ درصد در ژنوتیپ صدری تا ۶۳/۶ درصد در ژنوتیپ تلاش و از سطح آبیاری I۱ به I۳، از ۸۷/۳ درصد در ژنوتیپ ۲۱۱۹۱- KSتا ۷۴/۹ درصد در ژنوتیپ فریدون‌شهر متغیر بود. می‌توان بیان داشت اگرچه بالاترین عملکرد دانه در سطح آبیاری I۱ در ژنوتیپ KS-۲۱۱۹۱ (۲۳۱۹ کیلوگرم بر هکتار) به‌دست آمد، اما احتمالاً کاشت توأم ژنوتیپ فریدون‌شهر با رژیم آبیاری پس از ۱۵۰ میلی‌متر تبخیر از تشت تبخیر به‌دلیل ثبات عملکرد بالاتر می‌تواند سبب تعدیل تنش خشکی در مناطقی مانند فریدون‌شهر شود.


محمد رضا دهقانی، مژگان هاشمی، علی اکبر محمدی میریک، شهرام محمدی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده

بیان روابط بین ویژگی‌های مورفولوژیکی در پژوهش‌های علمی از اهمیت زیادی برخوردار است. تجزیه مسیر و تجزیه بای‌پلات از روش‌های آماری مؤثر برای انجام این کار هستند. برای مطالعه صفات مورفولوزیکی مؤثر بر عملکرد دانۀ باقلا، ۱۲ ژنوتیپ وارداتی باقلا تحت تأثیر سه غلظت هورمون اسید جیبرلیک به‌صورت کرت‌های خرد شده در قالب طرح آزمایشی بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار در گلخانه پژوهشی دانشگاه شهرکرد مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس از تفاوت معنی‌دار بین همه ژنوتیپ‌ها از نظر ۱۵ صفت مورد بررسی به‌جز صفات تعداد میان‌گره، قطر ساقه، تعداد دانه در غلاف و وزن خشک ریشه حکایت داشت که نشان‌دهنده تنوع ژنتیکی در بین صفات مورد ارزیابی بود. بررسی ضرایب همبستگی نشان داد که بین عملکرد دانه و همه صفات مورد بررسی به‌جز ارتفاع بوته، تعداد میان‌گره، طول میان‌گره و قطر ساقه همبستگی زیاد و معنی‌داری وجود دارد. نتایج رگرسیون چندمتغیره به‌روش گام به گام نشان داد که از بین صفات مورد مطالعه، ۳ صفت تعداد غلاف بارور، طول غلاف و تعداد دانه در بوته به مدل وارد شدند، که در مجموع ۸۶ درصد تغییرات عملکرد دانۀ باقلا را در ژنوتیپ‌های مورد ارزیابی توجیه کردند. نتایج تجزیه مسیر بر مبنای ۲ مدل جمع‌پذیر به‌طور کامل ‌شخص و فرا‌شخص نشان داد که بیشترین تأثیر مستقیم روی عملکرد دانه باقلا مربوط به صفت تعداد غلاف بارور بود. به‌طوری که یک واحد تغییر در این صفت موجب ۰/۷۸ واحد افزایش در صفت عملکرد دانه باقلا می‌شود. به این ترتیب صفت تعداد غلاف بارور در ژنوتیپ‌های مورد بررسی در انتخاب برای عملکرد از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بای‌پلات ۲ مؤلفه اول تغییرات عملکرد و اجزای آن به‌عنوان یک مدل ضرب‌پذیر، ژنوتیپ‌های موفق از نظر عملکرد را به ۳ گروه تقسیم و برای هر گروه صفاتی که بیشترین تأثیر در این موفقیت را داشتند، شناسایی کرد.

سید علی‌اکبر محمدی، دکتر محمودرضا تدین، دکتر هدایت‌اله کریم‌زاده،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده

به‌منظور ارزیابی تأثیر کود سولفات پتاسیم و اسید آسکوربیک بر عملکرد و اجزای عملکرد و رشد گیاه کینوا (Chenopodium quinoa Willd)، آزمایشی در سال زراعی ۹۸-۱۳۹۷ به¬صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار در یک خاک شور در شرق اصفهان اجرا شد. تیمار‌های آزمایشی شامل سولفات پتاسیم در چهار سطح شاهد (عدم مصرف کود)، ۵۰ درصد میزان توصیه شده، ۱۰۰ درصد میزان توصیه شده و ۱۵۰ درصد (۱/۵ برابر) میزان توصیه شده و محلول‏پاشی با اسید آسکوربیک در سه سطح شاهد (محلول‌پاشی با آب مقطر)، ۱۰۰ میلی‌گرم بر لیتر و ۲۰۰ میلی‌گرم بر لیتر بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر کاربرد کود سولفات پتاسیم و محلول‌پاشی اسید آسکوربیک بر تمام صفات اندازه‌گیری شده معنی‌دار بود. در واقع این تیمارها باعث افزایش شاخص سطح برگ و ماده خشک تولیدی شدند. با افزایش مقدار اسید آسکوربیک و سولفات پتاسیم، محتوای نسبی آب برگ، ارتفاع بوته، تعداد خوشه در واحد سطح، تعداد دانه در خوشه و وزن هزار دانه افزایش معنی‌داری داشتند. کاربرد ۲۰۰ میلی‌گرم در لیتر اسید آسکوربیک و مصرف ۱۵۰ درصد میزان توصیه شده سولفات پتاسیم، عملکرد دانه و شاخص برداشت را به‌ترتیب ۷۹ درصد و ۲/۶ برابر نسبت به تیمار شاهد افزایش دادند. از این‏رو، سطح برهم¬کنش مذکور را در صورت تکرار در شرایط آزمایشی مشابه، می‌توان به‌عنوان ترکیب مناسبی در جهت بهبود عملکرد در گیاه کینوا در نظر گرفت.


صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به Isfahan University of Technology - مجله تولید و فرآوری محصولات زراعی و باغی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق