۱۰۶ نتیجه برای عملکرد دانه
محمود رضا تدین، علی جعفر قربانینژاد،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر آبیاری تکمیلی و مقادیر مختلف کمپوست جامد شهری بر رشد و عملکرد دو رقم نخود تحت شرایط دیم، آزمایشی مزرعهای در خرم آباد در سال ۸۸-۱۳۸۷ به اجرا درآمد. آزمایش به صورت کرتهای دوبار خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. چهار سطح آبیاری به عنوان عامل اصلی شامل: شرایط دیم به عنوان شاهد، آبیاری تکمیلی در مرحله گلدهی، پرشدن دانه و گلدهی + پرشدن دانه، سه سطح کمپوست جامد شهری به عنوان عامل فرعی شامل: صفر، ۱۰ و ۱۵ تن در هکتار و دو رقم نخود گریت و فیلیپ به عنوان عامل فرعی فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که بیشترین تعداد شاخه فرعی (۰۸/۱۴)، تعداد غلاف در بوته (۳۷/۳۲)، ارتفاع بوته (۵۲/۳۷ سانتیمتر)، وزن هزار دانه (۵/۲۸۲ گرم)، عملکرد دانه (۱۴۷۵ کیلوگرم در هکتار) و عملکرد بیولوژیک (۴۱۵۵ کیلوگرم در هکتار) از تیمار آبیاری تکمیلی در مراحل گلدهی + پر شدن دانه به دست آمد. رقم گریت در تیمارهای آبیاری تکمیلی عملکرد بیشتری داشته و در تمام مراحل بیشترین عملکرد دانه از تیمار ۱۵ تن کمپوست در هکتار به دست آمد. نتیجهگیری آزمایش این بود که کاربرد آبیاری تکمیلی به همراه ۱۵ تن در هکتار کمپوست جامد شهری و رقم مناسب میتواند منجر به عملکرد بیشتر ارقام نخود تحت شرایط دیم شود.
مسعود وفاپور، شاهرخ جهانبین، علیرضا یدوی، محمدحسن فلاح هکی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر محلولپاشی فسفر و قطع آبیاری بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه در گندم زمستانه رقم الوند، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی ۸۸-۱۳۸۷ در مزرعه تحقیقاتی ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی شهرستان بویراحمد واقع در ۱۳ کیلومتری غرب یاسوج اجرا شد. فاکتور اصلی شامل رژیم آبیاری در سه سطح (آبیاری کامل، قطع آبیاری از ابتدای ظهور ساقه تا مرحله ظهور سنبله و قطع آبیاری از مرحله ظهور سنبله تا انتهای دوره رشد گیاه) و فاکتور فرعی شامل پنج سطح کود فسفر به مقدار صفر، ۳، ۶، ۹ و ۱۲ کیلوگرم در هکتار KH۲PO۴ از طریق محلولپاشی برگی بود. نتایج نشان داد که اثر رژیمهای مختلف آبیاری و محلولپاشی فسفر بر کلیه صفات و برهمکنش رژیم آبیاری و محلولپاشی فسفر برای صفات ارتفاع بوته، تعداد دانه در سنبله، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک معنیدار بود. تیمار رژیم آبیاری کامل و محلولپاشی ۶ کیلوگرم در هکتار فسفر دارای بیشترین عملکرد دانه و بیولوژیک (به ترتیب ۶۰۰۰ و ۱۴۱۷۰ کیلوگرم در هکتار) بود و تیمار قطع آبیاری از ابتدای ظهور ساقه تا مرحله ظهور سنبله و سطح صفر محلولپاشی فسفر کمترین عملکرد دانه و بیولوژیک (به ترتیب ۲۹۲۰ و ۸۲۱۹ کیلوگرم در هکتار) را تولید کردند. محلولپاشی فسفر تنها در تیمارهای تحت تنش خشکی اثر معنیدار بر صفات مورد ارزیابی ایجاد کرد و در تیمار رژیم آبیاری کامل اثر محلولپاشی فسفر معنیدار نشد. بهطور کلی، محلولپاشی فسفر تا سطح ۹ کیلوگرم در هکتار تا حدود زیادی باعث جبران خسارت ناشی از تنش خشکی در گندم شد.
مصطفی حیدری، علیرضا رضاپور،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
به منظور بررسی اثر تنش خشکی و مقادیر مختلف کود گوگرد بر عملکرد دانه، غلظت عناصر غذایی و میزان کلروفیل گیاه دارویی سیاهدانه، آزمایشی به صورت کرتهای خرده شده و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال ۱۳۸۸ در شهرستان قائن اجرا گردید. سطوح آبیاری به صورت آبیاری پس از ۵۰ ، ۱۰۰ و۱۵۰ میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر کلاس A به عنوان عامل اصلی و چهار سطح کود گوگرد شامل صفر، ۷۵، ۱۵۰ و ۲۲۵ کیلوگرم در هکتار از منبع گوگرد بنتونیتدار به عنوان عامل فرعی بودند. نتایج تجزیه آماری دادهها نشان داد که تنش خشکی تأثیر معنیداری بر عملکرد دانه و درصد اسانس گیاه دارویی سیاهدانه دارد. عملکرد دانه در تیمار۱۵۰ میلیمتر در مقایسه با تیمار ۵۰ میلیمتر تبخیر از تشت ۸/۲۲ درصد و اسانس ۶/۲۷ درصد کاسته شدند. کاربرد کود گوگرد سبب افزایش عملکرد دانه شد. مصرف ۲۲۵ کیلوگرم در هکتار کود گوگرد عملکرد دانه را ۲/۷ درصد افزایش داد. تنش خشکی و تیمار کود گوگرد تأثیر معنیداری تنها بر میزان کلروفیل a داشتند. در این بین، تنش خشکی سبب کاهش و به کارگیری کود گوگرد تا سطح ۲۲۵ کیلوگرم در هکتار سبب افزایش کلروفیل a گردیدند. در این آزمایش، تنش خشکی از مقدار پتاسیم کاست و بر میزان تجمع سدیم و کلسیم در برگهای گیاه سیاه دانه افزود. استفاده از کود گوگرد هر چند دارای تأثیر معنیداری بر میزان پتاسیم و منیزیم در اندامهای هوایی بود، اما بر جذب و تجمع عناصر سدیم و کلسیم تأثیر معنیداری نداشت.
علیرضا عیوضی، ماریه جوانی، محمد رضایی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۰ )
چکیده
سرمازدگیهای زودرس پاییزه و دیررس بهاره اغلب خسارتهایی را به تولید گندم شمال غرب ایران تحمیل میکنند. برای بررسی تحمل به تنش سرما در ﮊنوتیپهای گندم، آزمایشی تحت شرایط گلخانه در قالب طرح کامل تصادفی و مزرعهای با طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تاریخ کاشت ۲۰ مهر و ۱۰ و ۳۰ آبان ماه در سال زراعی ۸۷-۱۳۸۶ در ایستگاه تحقیقات کشاورزی ساعتلوی ارومیه روی ۱۵ ژنوتیپ گندم با سه تیپ رشد پاییزه، بینابین و بهاره انجام گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین میزان نشت یونی بهترتیب مربوط به ژنوتیپهای با تیپ رشد بهاره و بینابین بود. در مرحله شش برگی (۶۰ روز پس از کاشت)، ژنوتیپهای با تیپ پاییزه شامل سایسون، مارتن، گاسکوﮊن، C-۸۲-۱۲ ، C-۸۱-۱۴ ، به همراه الوند، مهدوی و زرین با تیپ رشد بینابین در مرحله رشد رویشی بوده ولی ژنوتیپهای بهاره به اسامی شیراز، پیشتاز، M-۷۹-۷ ، M-۸۱-۱۳ و کویر با دو ژنوتیپ بینابین مرودشت و طوس وارد فاز زایشی و حساس به سرما شدند. ژنوتیپهای با تیپ بهاره از حداقل عملکرد دانه و اجزای آن نسبت به سایر تیپهای رشد برخوردار بودند. ژنوتیپهای با تیپ رشد بینابین، ماده خشک کل بیشتر و ارتفاع زیادتری داشتند. ژنوتیپ C-۸۲-۱۲ از نشت یونی کم و حداقل دمای لازم برای زنده ماندن ۵۰% بوتهها با ۳۵- درجه سلسیوس از میانگین عملکرد دانه و ماده خشک بالایی برخوردار بود. در مقابل، ژنوتیپ M-۷۹-۷ بیشترین نشت یونی، دامنه تغییرات و انحراف معیار برای صفات عملکرد دانه و ماده خشک را در سه تاریخ کاشت داشت و حداقل دمای لازم برای زنده ماندن ۵۰% بوتهها ۳۰- درجه سلسیوس بود. در بین اجزای عملکرد، صفت تعداد سنبله در مترمربع همبستگی مثبت معنیداری با عملکرد دانه داشت. بهطور کلی، داشتن همبستگی منفی معنیدار بین نشت یونی با ماده خشک کل و عملکرد دانه میتواند به عنوان معیار غیرمستقیمی برای غربال ژنوتیپهای گندم متحمل به تنش سرما به کار برده شود.
احمد ثباتی، ابوالحسن هاشمی دزفولی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۷۷ )
چکیده
رشد و عملکرد دانه ارقام جو آبی (والفجر، بینام و ریحانه) در ۴ تاریخ کاشت (۱۴ و ۳۰ مهر و ۲۳ و ۲۹ آبان) در منطقه کرج مطالعه شد. تأثیر تاریخ کاشت، ژنوتیپ و اثر متقابل آنها بر عملکرد دانه معنیدار بود. کاشتهای زود و دیر باعث افزایش خسارت سرما شد، اما در کاشتهای دیر خسارت شدیدتر بود. برآورد گردید که مناسبترین زمان کاشت، در حدود ۵۰ روز (۶۰۰ درجه روز) پیش از یخبندان میباشد و بیشترین خسارت سرما در صورتی رخ میدهد که کاشت تا حدود ۲۲ روز (۲۳۰ درجه روز) قبل از یخبندان به تاخیر افتاده باشد و با تاخیر بیش از این در کاشت، از شدت خسارت کاسته میشود. بالاترین عملکرد دانه، در تاریخ کاشت دوم و در رقم ریحانه حاصل شد. رقم بینام عملکرد پایدار و نسبتاً بالایی به ویژه در تاریخ کاشتهای نامساعد داشت. در دو تاریخ کاشت نسبتاً مساعد (۱۴ و ۳۰ مهر)، وزن دانه با سرعت رشد خطی دانه و میزان ذخیره سازی و انتقال ذخیرهها همبستگی مثبت نشان داد. شاخص سطح برگ، نسبت سطح برگ، سرعت رشد نسبی، سرعت رشد محصول و دوام سطح برگ هر رقم در تاریخ کاشت دوم بالاتر بود. نسبت رشد پس از گلدهی به حداکثر ماده خشک کل همبستگی بالایی با شاخص برداشت داشت. رقم ریحانه از نظر مقاومت به خوابیدگی، شاخص برداشت، ذخیره سازی و انتقال مجدد و سرعت رشد خطی دانه، بالاترین رقم بود. به نظر میرسد در تاریخ کاشتهای مساعد، ارقام والفجر و بینام با محدودیت منبع یا اختلال در انتقال و رقم ریحانه با محدودیت مخزن روبرو بوده است.
پیمان جعفری، امیرهوشنگ جلالی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر تنش خشکی و تراکم بوته بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت رقم KSc ۳۰۱، پژوهشی دو ساله (۱۳۸۷-۱۳۸۶) در مرکز تحقیقات کشاورزی ورامین با استفاده از طرح آزمایشی کرتهای خرد شده نواری در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در ۳ تکرار انجام شد. در این طرح چهارسطح تنش رطوبتی (قبل از گلدهی، هنگام گلدهی و در مرحله پر شدن دانهها و بدون تنش ) فاکتور عمودی و سه سطح تراکم گیاهی (۶۰، ۷۵ و ۹۰ هزار بوته در هکتار) فاکتور افقی را تشکیل میدادند. تأثیر تنش رطوبتی و تراکم بر عملکرد و اجزای آن از نظر آماری معنیدار بود. تنش رطوبتی در مرحله گلدهی عملکرد دانه را ۴۲% نسبت به تیمار شاهد کاهش داد. تنش رطوبتی قبل از گلدهی و هنگام پر شدن دانهها اگرچه به طور معنیدار نسبت به تیمار شاهد عملکرد پایینتری داشتند، اما بین این دو تیمار تفاوت معنیداری مشاهده نگردید. تراکم ۷۵ هزار بوته در هکتار بهترین تراکم از نظر عملکرد دانه تشخیص داده شد. برهمکنش تنش رطوبتی و تراکم بوته نیز در سطح ۱% آماری معنیدار بود. بیشترین و کمترین مقدار عملکرد دانه به ترتیب مربوط به تیمار بدون تنش و تراکم ۷۵ هزار بوته (۹۱۰۰ کیلوگرم در هکتار) و تیمار تنش در مرحله گلدهی و تراکم ۹۰ هزار بوته در هکتار(۳۷۰۰ کیلوگرم در هکتار) بود. تنش رطوبتی در مرحله گلدهی و تراکمهای کمتر و بالاتر از ۷۵ هزار بوته در هکتار باعث کاهش معنیدار شاخص برداشت گردید. نتایج این پژوهش نشان داد با استفاده از تراکم ۷۵ هزار بوته در هکتار و اجتناب از تنش رطوبتی به ویژه در مرحله گلدهی میتوان عملکردهای مناسبی را از هیبرید KSc ۳۰۱ انتظار داشت.
اسماعیل نیرومند توماج، مجید جامیالاحمدی، غلامرضا زمانی ، احمد ریاسی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
خلّر گیاهی است که میتواند در تغذیه دام و طیور به عنوان جایگزین مناسب سویا در مناطق خشک و نیمهخشک مطرح شود. هدف از مطالعه حاضر، تعیین تراکم و تاریخ کاشت مناسب خلّر در شرایط آب و هوایی بیرجند بود. به این منظور، آزمایشی در سال زراعی ۸۸- ۱۳۸۷ به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با ۴ تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند اجرا شد. تیمارهای مورد آزمایش شامل تاریخ کاشت در سه سطح (۱۵ اسفند، ۱ فروردین و ۱۵ فروردین) و تراکم کشت در چهار سطح (۳۰، ۴۰، ۵۰ و ۶۰ بوته در مترمربع) بودند. تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، تعداد دانه در بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که با تأخیر در کاشت، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک کاهش یافت. بیشترین عملکرد دانه (۲۵۲۴ کیلوگرم در هکتار) در تاریخ کاشت ۱۵ اسفند مشاهده شد. همچنین صفات فوق با افزایش تراکم تا ۵۰ بوته در مترمربع روندی افزایشی داشتند. ولی افزایش بیشتر تراکم به ۶۰ بوته در مترمربع، کاهش این صفات را در پی داشت. تعداد دانه در غلاف، وزن صد دانه و شاخص برداشت تحت تأثیر تاریخ و تراکمهای مختلف کاشت قرار نگرفتند. با توجه به شرایط اقلیمی حاکم بر منطقه بیرجند، کاشت خلّر در اولین زمان ممکن در انتهای زمستان با تراکم متوسط میتواند موجب دستیابی به یک محصول قابل قبول شود.
مهدی مهرپویان، بهمن ذکاوتی ، جلیل اجلی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
طی دو آزمایش جداگانه در سال زراعی ۸۸-۸۷ تعداد ۸ ژنوتیپ پیشرفته گندم با تیپهای رشدی زمستانه و بینابین، تحت شرایط نرمال آبیاری و تنش خشکی انتهایی، در مقایسه با رقم شهریار و لاین C-۸۰-۴ جهت بررسی عملکرد و سهم انتقال مجدد ماده خشک از اندامهای هوایی، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار مورد ارزیابی قرارگرفتند. بیشترین میزان ماده خشک انتقالی به دانه(DMT)، در شرایط تنش رطوبتی مربوط به ژنوتیپهای ۶ و ۱۰ بود در حالی که کمترین میزان ماده خشک انتقالی در شرایط نرمال و در رقم شهریار، لاین C-۸۰-۴ و ژنوتیپهای ۳ و ۷ دیده شد. بیشترین و کمترین کارایی انتقال مجدد (RE) به ترتیب از ژنوتیپ ۶ تحت شرایط تنش رطوبتی و ژنوتیپ ۷ تحت شرایط نرمال به دست آمد، همچنین ژنوتیپهای ۶ و ۱۰ در شرایط تنش رطوبتی، بدون تفاوت آماری بیشترین سهم از ماده خشک انتقال یافته (CPAAG) از کل گیاه به دانه را به خود اختصاص دادند، در حالی که ژنوتیپ ۷ کمترین مقدار از این پارامتر را در شرایط نرمال داشت. در مجموع میزان، کارایی و سهم ماده خشک انتقال یافته از اندامهای هوایی گیاه، در شرایط تنش، بیش از شرایط نرمال میباشد که میتواند ناشی از کاهش فتوسنتز، به واسطه بسته شدن روزنهها و عدم تبادلات گازی باشد. کمترین درصد افزایش میزان، کارآیی و سهم ماده خشک انتقالی نسبت به شرایط غیرتنش مربوط به تیمارهای شاهد (شهریار و C-۸۰-۴) بود در حالی که سه لاین خواهری ۴،۵، ۶ و ژنوتیپ ۱۰ بالاترین درصد افزایش را نشان دادند و به نظر میرسد این لاینهای امید بخش بتوانند در شرایط تنش انتهایی در اقالیم سرد کشور، نتیجه رضایتبخشتری را حاصل نمایند
محمدحسن فلاح هکی، علیرضا یدوی ، محسن موحدی دهنوی ، مهران بنیادی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۱ )
چکیده
به منظور بررسی خصوصیات فیزیولوژیک و مورفولوژیک ارقام کلزا در تاریخ کاشتهای مختلف، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در سال زراعی ۸۸-۱۳۸۷ در مزرعه ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی یاسوج اجرا شد. فاکتورهای آزمایش شامل چهار تاریخ کاشت (۲۱ شهریور، ۳۱ شهریور، ۱۰ مهر و ۲۰ مهر) و چهار رقم کلزای پاییزه (زرفام، اکاپی، الایت، SLM-۰۴۶) بودند. نتایج نشان داد که ارقام و تاریخهای مختلف کاشت در اکثر صفات مورد بررسی تفاوت کاملاً معنیداری با هم داشتند. همچنین برهمکنش تاریخ کاشت و رقم بر صفات ارتفاع بوته، ارتفاع تا پایینترین خورجین، تعداد شاخه فرعی در بوته، شاخصهای رشد و عملکرد دانه معنیدار بود. ارقام زرفام و الایت دارای فلورسانس حداقل(Fo) کمتر و فلورسانس حداکثر (Fm) و حداکثر ظرفیت فتوشیمیایی فتوسیستم II (Fv/Fm) بیشتری نسبت به ارقام اکاپی و SLM-۰۴۶ بودند. بیشترین ارتفاع بوته (۱۷۳ سانتیمتر) و ارتفاع تا پایینترین خورجین (۵/۸۷ سانتیمتر) مربوط به رقم الایت در تاریخ کاشت ۲۱ شهریور و کمترین آنها (به ترتیب با ۹۱ و ۷/۴۳ سانتیمتر) مربوط به رقم اکاپی در تاریخ کاشت ۲۰ مهر بود. در تاریخ کاشت ۲۱ شهریور، رقم الایت بیشترین شاخص سطح برگ (۲۱/۵) و بیشترین عملکرد دانه (۵۲۳۱ کیلوگرم در هکتار) را داشت. در تاریخ کاشتهای بعدی، رقم زرفام به دلیل برتری در شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول و ماده خشک کل، از بالاترین عملکرد دانه نسبت به سایر ارقام برخوردار بود. به طور کلی به نظر میرسد واکنش رقم الایت در تاریخ کاشت ۲۱ شهریور و رقم زرفام در کاشت تأخیری از سایر ارقام برتر بودند.
مهران رنجبر، محمودرضا تدین، علی تدین ، رحیم ابراهیمی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۱ )
چکیده
به منظور بررسی اثر مقادیر کود نیتروژن و کودهای سولفات پتاسیم، سولفات منیزیم و سولفات روی بر بیودیزل تولیدی از گلرنگ، پژوهشی مزرعهای در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در سال ۱۳۸۹ در مزرعه پژوهشی دانشگاه شهرکرد اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل کود نیتروژن در سه سطح (۱۵۰، ۲۰۰ و ۳۰۰ کیلوگرم در هکتار) و کودهای سولفات پتاسیم، سولفات منیزیم و سولفات روی به ترتیب به میزان ۵۰، ۱۰۰ و ۱۵۰ کیلوگرم در هکتار و شاهد بودند. با ایجاد شرایط تغذیهای برای گیاه گلرنگ، عملکرد دانه و درصد روغن و همچنین صفات بیودیزل شامل: چگالی، عدد یدی و عدد صابونی مطالعه شدند. نتایج نشان داد که عملکرد دانه در تیمار ۳۰۰ کیلوگرم در هکتار نیتروژن (۹۱۳ کیلوگرم در هکتار) بیش از سایر تیمارها بوده است. کودهای سولفات منیزیم و سولفات پتاسیم بیشترین افزایش درصد روغن (به ترتیب ۸۴/۳۲ و ۵/۳۲) را داشتهاند. بیودیزل تولیدی از تیمار سولفات پتاسیم دارای چگالی، عدد یدی و عدد صابونی (به ترتیب ۲۵/۸۶۷ کیلوگرم بر مترمکعب، ۷/۱۳۹ میلیگرم ید بر ۱۰۰ گرم روغن و ۶/۱۹۰ میلیگرم هیدروکسید سدیم بر گرم روغن) بیشتری نسبت به سایر تیمارهاست. نتیجهگیری کلی این تحقیق نشان داد که کاربرد کودهای ریزمغذی سولفاتدار (مخصوصاً سولفات پتاسیم)، باعث بهبود ویژگیهای روغن و بیودیزل تولیدی از دانه گلرنگ میشود.
نازنین پورسخی، محمدرضا خواجهپور،
دوره ۲، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
این آزمایش به منظور ارزیابی تأثیر فاصله ردیـف کاشت و فاصله بـوته در روی ردیف کاشت بر عملکرد و اجزای عملکرد آفتابگردان، هیبرید هایسان-۳۶، در بهار ۱۳۸۵ در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان با آرایش کرتهای یکبار خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. فاصله ردیـف کاشت (۶۰ و ۷۵ سانتیمتـر) به عنـوان فاکتور اصلی و فاصله بـوته در روی ردیف کاشت (۱۲، ۱۴، ۱۶ و ۱۸ سانتیمتر) به عنوان فاکتور فرعی منظور گردیدند. نتایج نشان داد که با افزایش فاصله ردیـف کاشت، تعداد دانه در طبق و وزن هـزار دانه افزایش یـافت، ولی این افزایش معنیدار نبود. عملکرد دانه هر بوته با افزایش فاصله ردیـف کاشت بهطور معنیداری افزایش یافت. با افزایش فاصله ردیف کاشت، عملکرد دانه در واحد سطح کاهش یافت که این کاهش معنی-دار بود. درصد روغن نیز با افزایش فاصله ردیف کاشت افزایش پیدا کرد. عملکرد روغن در واحد سطح نیز با افزایش فاصله ردیف کاشت کاهش یافت. تعداد دانه در طبق، وزن هـزار دانه و عملکـرد دانـه هر بوتـه با کـاهش فـاصله بوتـه از ۱۸ به ۱۲ سانتیمتر بهطور معنیداری کـاهش یـافت. درصد روغـن نیز با کاهش فاصله بوته از ۱۸ به ۱۲ سانتیمتر کاهش یافت. با کاهش فـاصله بوته از ۱۸ به ۱۲ سانتیمتر، عملکرد دانه در واحد سطح بهطور معنیداری کاهش یافت. عملکرد روغن در واحد سطح نیز با کاهش فـاصله بوته از ۱۸ به ۱۲ سانتیمتر کاهش یـافت. براساس نتایج این مطالعه، ترکیب فـاصله ردیف کاشت ۶۰ سانتیمتر و فاصله بوته در روی ردیف کاشت ۱۴ سانتیمتر (تراکم ۹/۱۱ بوته در مترمربع) ممکن است برای دستیابی به حداکثر عملکرد آفتابگردان، هیبرید هایسان-۳۶ (۵۰۴۷ کیلوگرم در هکتار) در شرایط مشابه با مطالعه حاضر مناسب باشد.
رضا جمشیدیان، محمدرضا خواجه پور،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۷۸ )
چکیده
محدودیت زمان برای پوسیدگی بقایای محصول قبلی و انجام عملیات کامل تهیه بستر در کشت مضاعف، سبب ضرورت کاهش خاکورزی و بروز مشکلات مرتبط با آن میگردد. از آن جایی که در ارتباط با مسایل تهیه بستر در کشت متوالی گندم – ماش در اصفهان اطلاعاتی در دست نیست، اثرات روشهای مختلف تهیه بستر در کشت متوالی گندم – ماش بر رشد، عملکرد و اجزاء عملکرد ماش (لاین آزمایشی ۱۶-۶۱-۱)، در سال ۱۳۷۵ در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان مورد بررسی قرار گرفت. دو تیمار حفظ و سوزاندن بقایا با چهار روش تهیه بستر و کاشت، به ترتیب تحت نامهای گاوآهن برگرداندار، دیسک، خیشچی و عدم خاکورزی، با بهکارگیری طرح کرتهای نواری در قالب بلوکهای کامل تصادفی، در چهار تکرار ارزیابی شد. بهبود وضعیت استقرار و شرایط رشد گیاهان در شرایط سوزاندن بقایا، سبب افزایش معنیدار تعداد بوته در واحد سطح، وزن خشک اندامهای هوایی، تعداد گره در ساقه فرعی، ارتفاع بوته، تعداد غلاف در ساقه اصلی، در بوته و در متر مربع، تعداد دانه در غلاف ساقه اصلی و ساقههای فرعی، تعداد دانه در ساقه اصلی، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت گردید. تراکم بوته زیادتر در این شرایط، سبب کاهش معنیدار تعداد ساقههای فرعی و تعداد غلاف در ساقههای فرعی شد. شرایط مطلوب استقرار و رشد در تیمارهای دیسک و گاوآهن برگرداندار، سبب افزایش معنیدار تراکم بوته، وزن خشک اندامهای هوایی، تعداد گره در ساقه فرعی، ارتفاع بوته، تعداد غلاف در ساقه اصلی و در متر مربع، تعداد دانه در غلاف ساقه اصلی و ساقههای فرعی، تعداد دانه در ساقه اصلی، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت گردید. تیمار عدم خاکورزی کمترین مقادیر را برای خصوصیات فوق داشت. بر اساس نتایج حاصله، استفاده از دیسک تحت شرایط سوزاندن بقایا، ممکن است مطلوبتر از بقیه روشهای تهیه بستر از نظر عملکرد دانه، در شرایط مشابه با آزمایش حاضر باشد.
میترا معراجی پور، محسن موحدی دهنوی،
دوره ۳، شماره ۷ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
به منظور بررسی اثر سایکوسل، نیتروژن و تراکم بر میزان، انتقال مجدد و کارایی مصرف نیتروژن گلرنگ رقم اصفهان ۱۴ (صفه)، آزمایشی به صورت فاکتوریل خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزری دانشگاه یاسوج در تابستان ۱۳۸۹ انجام شد. عامل اصلی شامل سطوح نیتروژن (۵۰، ۱۰۰ و ۱۵۰ کیلوگرم در هکتار) و سطوح تنظیمکننده رشد سایکوسل در دو سطح (صفر و ۶-۱۰ مولار) به صورت فاکتوریل و عامل فرعی شامل تراکم کشت (۲۰، ۲۵ و ۳/۳۳ بوته در متر مربع) بود. نتایج نشان داد که بیشترین میزان انتقال مجدد نیتروژن (۲۱/۱%) در تیمار کاربرد سایکوسل از مصرف بیشترین میزان نیتروژن و تراکم به دست آمد. بیشترین میزان نیتروژن مصرفی در تراکم ۲۵ بوته در متر مربع با بیشترین درصد پروتئین دانه (۱۴%) و بیشترین مقدار میزان نیتروژن اندام هوایی در مرحله گلدهی (۱۵/۲%) همراه بود. در تیمار کاربرد سایکوسل، از مصرف کمترین میزان نیتروژن و تراکم ۲۵ بوته در متر مربع، بیشترین عملکرد دانه (۳۱۴۶ کیلوگرم در هکتار) و کارایی مصرف نیتروژن (۹/۶۲ کیلوگرم در کیلوگرم) بهدست آمد. به طور کلی، افزایش نیتروژن و بذر مصرفی همراه با کاربرد سایکوسل، میزان نیتروژن اندام هوایی و انتقال مجدد نیتروژن را افزایش میدهند. هرچند در چنین شرایطی، کاهش مصرف نیتروژن با افزایش کارایی مصرف نیتروژن و عملکرد دانه همراه است.
ناهید جعفری، مسعود اصفهانی، علیرضا فلاح، غلامرضا محسن آبادی، علی کافی قاسمی،
دوره ۳، شماره ۷ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
به منظور بررسی اثر مصرف توأم کودهای نیتروژن، سولفات روی و کود بیولوژیک حاوی ازتوباکتر و آزوسپیریلیوم بر عملکرد و ویژگیهای رشد کلزا (Brassica napus L.) رقم هایولا ۳۰۸، آزمایشی بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی ۸۷-۱۳۸۶ در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه گیلان اجرا شد. چهار سطح کود نیتروژن (صفر، ۵۰، ۱۰۰ و ۱۵۰ کیلوگرم در هکتار) به عنوان عامل اصلی و کود سولفات روی در دو سطح (صفر و ۵۰ کیلوگرم در هکتار) و کود بیولوژیک در دو سطح (با و بدون کود بیولوژیک) به عنوان عوامل فرعی به صورت فاکتوریل در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که زیادترین و کمترین شاخص سطح برگ در مرحله گلدهی (به ترتیب با میانگین ۲۹/۱ و ۹۵/۰) در تیمار ۱۵۰ کیلوگرم در هکتار نیتروژن+ کود سولفات روی+ کود بیولوژیک و در تیمار ۵۰ کیلوگرم در هکتار نیتروژن، بدون کود سولفات روی و کود بیولوژیک، بهدست آمد. بیشترین و کمترین سرعت رشد گیاه در مرحله گلدهی (به ترتیب با میانگین ۸۹/۵ و ۱۹/۳ گرم در متر مربع در روز- درجه رشد) در تیمارهای ۱۵۰ کیلوگرم نیتروژن+کود سولفات روی+کود بیولوژیک و شاهد حاصل شد. بیشترین و کمترین عملکرد دانه (به ترتیب ۲۵۶۸، ۲۴۶۸ و ۵۴۳ کیلوگرم در هکتار) در تیمارهای ۱۵۰ کیلوگرم نیتروژن+ (با و بدون) کود سولفات روی+ کود بیولوژیک و تیمار بدون کود (شاهد) بهدست آمد. بیشترین و کمترین میزان روغن دانه (به ترتیب ۸/۴۲ و ۳/۳۷ درصد) در تیمار صفر کیلوگرم نیتروژن+ کود سولفات روی+ کود بیولوژیک و تیمار۱۵۰ کیلوگرم نیتروژن بدون کود سولفات روی و کود بیولوژیک اندازهگیری شد. با توجه به عدم وجود تفاوت معنیدار بین عملکرد و ویژگیهای رشد کلزا در تیمارهای ۱۵۰ و ۱۰۰ کیلوگرم در هکتار نیتروژن+ کود سولفات روی+ کود بیولوژیک، به نظر میرسد که مصرف کود بیولوژیک حاوی ازتوباکتر و آزوسپیریلیوم با کاهش ۵۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار، بدون کاسته شدن از عملکرد، باعث افزایش تولید بذر، میزان محتوای روغن و صرفهجویی در مصرف کود نیتروژن میشود. کود بیولوژیک حاوی ازتوباکتر و آزوسپیریلیوم در کنار روی و گوگرد با تولید فیتوهورمونها و کود نیتروژن نیز با افزایش تبدیل کربوهیدات به پروتئین، به افزایش تجمع ماده خشک و شاخص سطح برگ کمک کرده و منابع کودی را برای مدت طولانیتری در دسترس گیاه قرار دادند.
ناهید خدائیان ، مرتضی زاهدی،
دوره ۳، شماره ۸ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر فاصله ردیف کاشت و تراکم بوته بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت شیرین رقم KSC۴۰۳ آزمایشی در سال ۱۳۸۶ در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان بهصورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا در آمد. دو فاصله ردیف (۶۰ و ۷۵ سانتیمتر) بهعنوان فاکتور اصلی و چهار تراکم بوته (۵۰، ۷۰، ۹۰ و ۱۱۰ هزار بوته در هکتار) بهعنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که با کاهش فاصله ردیف کاشت از ۷۵ به ۶۰ سانتیمتر، شاخص سطح برگ، وزن خشک اندام هوایی، وزن تر ۱۰۰ دانه و عملکرد دانه تر بهطور معنیدار افزایش یافت؛ ولی ارتفاع گیاهان کاهش یافت. اثر فاصله ردیف کاشت بر تعداد ردیف دانه در بلال، تعداد دانه در ردیف و تعداد دانه در بلال معنیدار نبود. با افزایش تراکم بوته ارتفاع گیاه، شاخص سطح برگ و وزن خشک اندام هوایی در مترمربع افزایش یافت. تعداد ردیف دانه در بلال، تعداد دانه در ردیف، تعداد دانه در بلال، وزن تر ۱۰۰ دانه و عملکرد دانه تر در تراکمهای ۹۰ و ۱۱۰ نسبت به تراکم های ۵۰ و ۷۰ هزار بوته در هکتار به-طور معنی داری کمتر بود. برهمکنش فاصله ردیف کاشت و تراکم بوته بر شاخص سطح برگ، وزن خشک اندام هوایی، تعداد دانه در بلال، وزن تر ۱۰۰ دانه و عملکرد دانه تر از نظر آماری معنی دار بود. در کلیه تراکمهای کاشت، میزان عملکرد دانه تر در فاصله ردیف ۶۰ سانتیمتر نسبت به ۷۵ سانتی متر بیشتر بود. اما تفاوت بین دو فاصله ردیف در تراکمهای ۵۰ و ۱۱۰ هزار بوته در هکتار معنیدار نبود. بیشترین عملکرد دانه تر (۳۳۹۴۰ کیلوگرم در هکتار) در فاصله ردیف ۶۰ سانتی متر و تراکم ۷۰ هزار بوته در هکتار و کمترین آن (۲۰۷۵۰ کیلوگرم در هکتار) در تراکم ۱۱۰ هزار و فاصله ردیف ۷۵ سانتی متر بهدست آمد. با توجه به نتایج بهدست آمده از این آزمایش، برای حصول حداکثر عملکرد تر دانه ذرت شیرین در شرایط آب و هوایی اصفهان، فاصله ردیف ۶۰ سانتی متر و تراکم ۷۰ هزار بوته در هکتار پیشنهاد می شود.
مهدیه عسکری، علی اکبر مقصودی مود، وحید رضا صفاری،
دوره ۳، شماره ۹ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
بخش وسیعی از اراضی زیر کشت ذرت در مناطقی قرار گرفتهاند که به درجات مختلف دچار مشکل شوری هستند. این تحقیق به منظور بررسی اثر سطوح مختلف تنش شوری بر عملکرد و برخی خصوصیات فیزیولوژیک هیبریدهای مختلف ذرت با انجام دو آزمایش در گلخانه (بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با ۳ تکرار) و مزرعه (بهصورت کرتهای خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با ۳ تکرار)، در دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان اجرا گردید. تیمارهای آزمایش شامل چهار سطح شوری آب آبیاری (۲، ۴، ۶ و ۸ دسیزیمنس بر متر) و ۷ هیبرید ذرت (۷۰۰-SC، SC-۵۰۰، SC-۴۰۴، SC-۷۰۴، SC-۶۴۷، SC-۳۰۱ و ماکسیما) بودند. در طول دوره رشد، نمونههای برگی اخذ و در آنها صفات فیزیولوژیک مثل فلورسانس کلروفیلی و نشت یونی اندازهگیری شد. عملکرد دانه ذرت در کرتهای مزرعه نیز اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که تنش شوری، شاخص کلروفیل بافتهای برگی و کارایی فتوشیمیایی فتوسیستم II را بهدلیل افزایش فلورسانس مبدأ (FO) و کاهش فلورسانس ماکزیمم (Fm) کاهش میدهد. از طرف دیگر، با افزایش سطح شوری، میزان نشت یونی زیاد شد. همچنین، در اثر افزایش شوری، عملکرد دانه کاهش یافت. بهطوریکه بیشترین عملکرد دانه در کرتهایی حاصل گردید که کمترین سطح شوری را داشتند. بررسی ضرایب همبستگی نشان داد که پارامترهای FO و Fm همبستگی معنیداری با تحمل به شوری از لحاظ عملکرد ندارند. در حالیکه شاخص Fv/Fm رابطه مثبتی با تحمل به شوری از نظر همبستگی با عملکرد نشان داد. بیشترین شاخص کلروفیل، کارایی فتوشیمیایی فتوسیستم II، پایداری غشا و عملکرد دانه در هیبرید ۷۰۴- SC بهدست آمد و از این جهات نسبت به سایر هیبریدها از تحمل بیشتری نسبت به شوری برخوردار بود و بهعنوان رقم مقاوم به تنش شوری معرفی گردید.
عسل کشاورزنژاد قادیکلایی، سید عبدالرضا کاظمینی، محمد جعفر بحرانی،
دوره ۳، شماره ۱۰ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
به منظور بررسی اثر مقادیر مختلف نیتروژن و بقایای گیاهی بر رشد، عملکرد و کارایی مصرف نیتروژن در گندم، آزمایشی در سال زراعی
۹۰-۱۳۸۹ در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز (منطقه باجگاه) بهصورت کرتهای دو بار خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با ۴ تکرار انجام شد. تیمارها شامل نیتروژن (۴۵، ۹۰، ۱۳۵ و۱۸۰ کیلوگرم در هکتار) بهعنوان عامل اصلی، نوع بقایای گیاهی (بدون بقایا، ذرت، کلزا، آفتابگردان و گندم) بهعنوان عامل فرعی و مقدار بقایا (۲۵ و ۵۰ درصد وزن بقایا) بهعنوان عامل فرعی فرعی بود. نتایج نشان داد که اثر مقادیر نیتروژن، نوع و میزان بقایای گیاهی بر ارتفاع بوته، عملکرد و اجزای عملکرد، و کارایی مصرف نیتروژن معنیدار بود. بیشترین میزان عملکرد دانه و اجزای عملکرد در سطح ۱۸۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار و بیشینه کارایی مصرف نیتروژن در سطح ۴۵ کیلوگرم نیتروژن در هکتار بهدست آمد. با افزایش میزان بقایا از ۲۵ به ۵۰ درصد کلیه صفات بهجز ارتفاع بوته و تعداد سنبله در واحد سطح کاهش یافت. بیشینه عملکرد دانه گندم و کارایی مصرف نیتروژن در تیمار بدون بقایا بهدست آمد و کاربرد بقایا، باعث کاهش معنیداری در این صفات شد که این کاهش در تیمار بقایای آفتابگردان در مقایسه با سایر بقایای گیاهی کمتر بود.
محمدرضا خواجه پور، فرامرز سیدی،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۷۹ )
چکیده
حصول عملکردهای بالایی از دانه و روغن آفتابگردان، مستلزم انطباق مراحل رشد رویشی و زایشی گیاه با شرایط جوی مساعد، از طریق انتخاب تاریخ کاشت مناسب میباشد. از آن جایی که تاریخ کاشت مطلوب ارقام آفتابگردان تحت شرایط اقلیمی اصفهان تعیین نشده است، این آزمایش با استفاده از طرح کرتهای یک بار خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعه تحقیقات کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان، در سال ۱۳۷۵ به اجرا در آمد. تیمار اصلی شامل پنج تاریخ کاشت (۷ و ۲۲ اردیبهشت، ۶ و ۲۲ خرداد و ۸ تیر)، و تیمار فرعی شامل سه رقم آزاد گردهافشان آفتابگردان به نامهای رکورد، ونیمیک ۸۹۳۱ و آرماویرس بود.
تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، درصد روغن و در نتیجه عملکردهای دانه و روغن، به طور معنیداری با تأخیر در کاشت کاهش یافتند. کاهش در خصوصیات فوق به برخورد دوران رشد رویشی و زایشی با دماهای بالاتر، در اثر تأخیر در کاشت نسبت داده شد. رقم ونیمیک ۸۹۳۱، با داشتن تعداد دانه بیشتر در طبق و وزن هزار دانه زیادتر، به طور معنیداری عملکرد دانه بیشتری تولید کرد. ونیمیک ۸۹۳۱ درصد روغن دانه کمتری نسبت به رقم رکورد داشت، اما به دلیل عملکرد دانه بالاتر، مقدار روغن بیشتری در واحد سطح تولید نمود. رقم آرماویرس کمترین مقدار را برای خصوصیات فوق (به استثنای تعداد دانه در طبق، که رکورد کمی از آن پایینتر بود) داشت. تعداد دانه در طبق بالاترین سهم را در تولید عملکرد دانه نشان داد و عملکرد دانه بیشترین نقش را در تشکیل عملکرد روغن داشت. اثر متقابل تاریخ کاشت با رقم، بر تعداد دانه در طبق و بر عملکردهای دانه و روغن معنیدار شد. در مجموع، بالاترین مقدار برای خصوصیات فوق از ونیمیک ۸۹۳۱، در تاریخ کاشت اول به دست آمد.
راضیه مقامی، مرتضی زاهدی، مهدی قیصری،
دوره ۴، شماره ۱۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی اثرات سطوح مختلف آب آبیاری و کود نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد گلرنگ انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در ۴ تکرار با در نظر گرفتن سه سطح آبیاری کامل، آبیاری بر اساس ۸۰ درصد نیاز آبی گیاه )کم آبیاری ملایم) و آبیاری بر اساس ۶۰ درصد نیاز آبی گیاه (کم آبیاری شدید) و سه سطح نیتروژن صفر ، ۵۰ و ۱۰۰ کیلوگرم در هکتار در تابستان سال ۱۳۸۹ در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا شد. با کاربرد نیتروژن محتوای کلروفیل و پرولین، راندمان فتوشیمیایی، محتوای نسبی آب برگ، ارتفاع گیاه، تعداد شاخه فرعی، سطح برگ، وزن خشک گیاه، تعداد طبق در بوته، تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، شاخص برداشت و راندمان مصرف آب افزایش یافت. با کاهش رطوبت خاک راندمان فتوشیمیایی، محتوای نسبی آب برگ، ارتفاع، تعداد شاخه فرعی، سطح برگ، وزن خشک گیاه، تعداد طبق در بوته، تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و شاخص برداشت کاهش یافت، ولیکن محتوای کلروفیل، پرولین و راندمان مصرف آب افزایش یافت. بیشترین عملکرد دانه با کاربرد ۱۰۰ کیلوگرم نیتروژن در تیمار های آبیاری کامل و آبیاری بر اساس ۸۰ درصد نیاز آبی گیاه به دست آمد. در حالیکه بالاترین راندمان مصرف آب با کاربرد ۱۰۰ کیلوگرم نیتروژن در تیمار های آبیاری بر اساس ۸۰ و ۶۰ درصد نیاز آبی گیاه حاصل شد. با توجه به نتایج این آزمایش و با در نظر گرفتن هر دو فاکتور عملکرد و راندمان مصرف آب، تیمار کاربرد ۱۰۰ کیلوگرم نیتروژن و آبیاری بر اساس ۸۰ درصد نیاز آبی گیاه نسبت به دیگر تیمارهای آزمایشی برتری داشت.
سیدهاشم موسوی، سیدعطاءاله سیادت، خلیل عالمیسعید، اسکندر زند، عبدالمهدی بخشنده،
دوره ۴، شماره ۱۲ - ( ۵-۱۳۹۳ )
چکیده
بهمنظور مطالعه مکانیسم تحمل ارقام گندم نان بهاره به رقابت یولافوحشی، آزمایشی بهصورت بلوکهای نواری (استریپ بلوک) با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین (خوزستان) در سال زراعی ۹۰-۱۳۸۹ اجرا شد. در این آزمایش ده رقم گندم (چمران، باز، دز، اترک، اروند، مارون، شعله، چناب، ویریناک و فلات) در تراکم مطلوب خود، با و بدون یولاف در کرتهای عرضی کشت شدند. تراکم علفهرز ۸۰ بوته در مترمربع در کرتهای طولی در نظر گرفته شد. بر اساس استفاده از شاخص رقابت، ارقام مورد آزمایش در چهار طبقه نیمهحساس، متوسط، نیمهمتحمل و متحمل قرار گرفتند. همچنین مدلسازی نحوه رقابت ارقام گندم با یولافوحشی نشان داد، بین صفات اندازهگیری شده، صفت بیوماس علفهرز دارای بیشترین اثر مستقیم کاهشی (۶۰۹/۰-) بر شاخص رقابت بود. علاوه بر آن صفات گندم از جمله تعداد دانه در سنبلچه، بیشترین اثر مستقیم کاهشی (۴۹۸/۰-) و پس از آن درصد بوتههای مرده، بیشترین اثرات غیرمستقیم کاهشی (۳۰۷/۰-) را بر شاخص رقابت نشان دادند. اما صفت بیوماس گندم علاوه بر آثار غیرمستقیم افزایشی از طریق اثرگذاری بر بیوماس علفهرز و وزن هزار دانه گندم، بیشترین آثار مثبت و مستقیم (۳۹۵/۰) بر شاخص رقابت داشت. صفت مؤثر دیگر وزن هزار دانه گندم بود که با اثرگذاری مستقیم و مثبت (۲۷۰/۰) موجب تقویت شاخص رقابتی ارقام شد.