۷ نتیجه برای کرمان
محمد رضا بحرینی بهزادی، فریدون افتخاری شاهرودی، دیل ون ولک،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۴ )
چکیده
در این پژوهش تعداد ۱۱۸۲، ۱۰۹۹ و ۱۰۹۹ رکورد مربوط به صفات وزن تولد، افزایش وزن روزانه از تولد تا شیرگیری و وزن شیرگیری برههای گوسفند کرمانی استفاده شد. این اطلاعات در طی ۵ سال ( ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶) در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند کرمانی شهر بابک جمع آوری شده بود. اثر سال تولد، سن مادر و جنس بره بر کلیه صفات معنی دار بود. نوع تولد تأثیر معنیداری بر وزن تولد برهها نداشت ولی اثر آن بر دو صفت دیگر معنیدار بود. برای برآورد مؤلفههای (کو)واریانس و پارامترهای ژنتیکی از مدل دام یک متغیره و دو متغیره و روش حداکثر درستنمایی محدود شده استفاده شد. براساس مناسبترین مدل دام برازش یافته، وراثتپذیری مستقیم وزن تولد، افزایش وزن روزانه از تولد تا شیرگیری و وزن شیرگیری به ترتیب ۰۶/۰ ± ۱۰/۰ ، ۰۸/۰± ۲۱/۰ و ۰۹/۰ ± ۲۲/۰ و وراثتپذیری مادری برای سه صفت فوق به ترتیب ۰۴/۰± ۲۷/۰، ۰۵/۰ ± ۱۵/۰ و ۰۵/۰ ± ۱۹/۰ برآورد شد. همبستگی ژنتیکی مستقیم و فنوتیپی بین وزن تولد- افزایش وزن روزانه از تولد تا شیرگیری، وزن تولد- وزن شیرگیری و افزایش وزن روزانه از تولد تا شیرگیری- وزن شیرگیری به ترتیب ۸۵/۰ و ۴۱/۰، ۸۲/۰ و ۴۸/۰ و ۹۹/۰ و ۹۹/۰ برآورد شد. عدم حضور اثر مادری در مدل دام سبب برآورد بیش از حد وراثتپذیری مستقیم شد. بنابراین اثر مادری یک منبع مهم تنوع برای صفات رشد اولیه در گوسفند کرمانی است و در صورتی که از آن صرف نظر شود، باعث ارزیابی ژنتیکی ناصحیح برهها میشود.
احمد جلالیان، جواد گیوی، مسعود بازگیر، شمس الله ایوبی،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۵ )
چکیده
در کشور ما، به خاطر رشد روزافزون جمعیت و توسعه شهرها از امکان گسترش سطح زیر کشت به مرور زمان کاسته میشود و در نتیجه نیاز شدیدی به استفاده بهینه از اراضی موجود احساس میگردد. مطالعات تناسب اراضی با بررسی جنبههای فیزیکی و اجتماعی و اقتصادی اراضی، استفاده بهینه و پایدار از هر زمینی را ممکن میسازد. هدف از این مطالعه ارزیابی کیفی، کمّی و اقتصادی تناسب اراضی دشت تالاندشت کرمانشاه برای محصولات گندم، جو و نخود دیم بوده است. منطقه تالاندشت به مساحت تقریبی ۴۵۰۰ هکتار در جنوب غربی شهرستان کرمانشاه واقع شده است. اقلیم منطقه نیمه خشک سرد، دارای زمستانهای سرد و تابستانهای ملایم است. مراحل مختلف تحقیق شامل مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی خاک و ارزیابی کیفی، کمّی و اقتصادی اراضی است. در ارزیابی کیفی، مشخصات اقلیمی، پستی و بلندی زمین و خصوصیات خاک منطقه با نیازهای رویشی هر محصول مقایسه و بسته به میزان تطابق آنها، کلاس تناسب کیفی به روشهای محدودیت ساده ، شدت و تعداد محدودیت و پارامتریک تعیین گردید. مبنای ارزیابی کمّی، میزان عملکرد در واحد سطح و مبنای ارزیابی اقتصادی، میزان سود ناخالص در واحد سطح در نظر گرفته شد. اراضی مذکور از نظر کیفی، برای کشت گندم، جو و نخود دیم تماماً تناسب پائینی دارند. این امر ناشی از کمبود آب در بخشی از مراحل رشد میباشد. با آبیاری تکمیلی محدودیت آب واحدهای اراضی کاملاً رفع میگردد. علاوه بر محدودیتهای اقلیمی محدودیتهای شیب، میکرورلیف و سنگریزه مهمترین عوامل محدود کننده برای رشد نباتات مورد نظر وجود دارد. نتایج ارزیابی کمـّی نشان میدهد که کشت گندم و جو در اغلب واحدهای اراضی مناسب تا نسبتاً مناسب است. از نظر اقتصادی ، نخود به عنوان مناسبترین نبات و در درجات بعدی گندم و جو در منطقه معرفی میگردند.
امیرمظفر امینی، عبدالحسین احمدی، عبدالحمید پاپزن،
دوره ۱۱، شماره ۴۱ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی ویژگیها و دلایل مخالفت بهرهبرداران با اجرای طرحهای یکپارچهسازی زمینهای کشاورزی است. بخشی از اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه و مصاحبه حضوری با ۷۵ نفر از بهرهبرداران ساکن در ۶ روستای ناموفق در اجرای طرح، در شهرستان کرمانشاه و منطقه لنجانات استان اصفهان همراه با بازدید از چند طرح انجام شده و در حال انجام، حاصل شد. بخش دیگر اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه و مصاحبه حضوری با ۴۴ نفر از کارشناسان مطلع و مرتبط با اجرای طرحها در ادارات جهاد کشاورزی به دست آمد. میزان پراکندگی قطعات مالکیت هر بهرهبردار با استفاده از ضریب پراکندگی جانشوفسکی اندازهگیری شد. برای تحلیل اطلاعات از آمارههای ضریب همبستگی و مقایسه میانگین استفاده شد. نتایج نشان داد مخالفت بهرهبرداران مهمترین مانع اجرای یکپارچهسازی زمینهای کشاورزی است و این افراد درصد اندکی از کل بهرهبرداران را تشکیل میدهد. در لنجانات این افراد از وضعیت ساختار زمینهای کشاورزی مناسبتری به لحاظ اندازه و پراکندگی قطعات برخوردار هستند. در هر دو منطقه دلایل مخالفت بهرهبرداران قابل طبقه بندی در سه دسته دلایل منطقی و بحق، دلایل منطقی ولی نابحق و دلایل غیر منطقی است. روشهای مواجهه با مخالفین برای کسب توافق آنها، در سه شکل کدخدامنشانه، با دادن امتیاز و اجباری انجام میشود. جهت کاهش مخالفتها و پیشبرد یکپارچهسازی زمینهای کشاورزی در دو منطقه، آموزش و ترویج، اصلاح روشهای فنی و اجرایی یکپارچهسازی و حمایتهای حقوقی و قضایی از اجرای طرحها، پیشنهاد میشود.
عبدالحسین احمدی، امیر مظفر امینی،
دوره ۱۱، شماره ۴۲ - ( ۱۰-۱۳۸۶ )
چکیده
پژوهش حاضر، مطالعه عوامل موثر بر تقاضای اجرای طرحهای یکپارچهسازی از سوی بهرهبرداران و بررسی مزایا و آثار یکپارچهسازی در واحدهای بهرهبرداری از دیدگاه کارشناسان است. دادههای پژوهش از طریق پرسشنامه و مصاحبه حضوری عمیق با کلیه کارشناسان مطلع و مرتبط با اجرای طرحهای یکپارچهسازی در ادارات و مراکز خدمات جهاد کشاورزی شهرستان کرمانشاه و منطقه لنجانات استان اصفهان و بازدید از چند طرح انجام شده و یا در حال انجام، به دست آمد. نتایج نشان میدهد در کرمانشاه، تأثیرات یکپارچهسازی در بهبود سه عامل تکنولوژی، مدیریت مزرعه و زمین، بیشتر از سایر عوامل تولید است. در لنجانات نیز این تأثیر بر تکنولوژی و مدیریت مزرعه، بیشتر از سایر عوامل تولید میباشد. در هر دو منطقه، روستاهای متقاضی طرح نسبت به سایر روستاها، دارای مالکیتهای بزرگتر، پراکندگی قطعات بیشتر و بهرهبرداران کمتر، باسوادتر و جوانتری میباشند. همچنین این روستاها به مراکز خدمات یا ادارات کشاورزی نزدیکترند و از برنامههای آموزشی- ترویجی بیشتری برخوردار بوده، بهرهبرداران آنها ارتباط بیشتری با مروجان دارند.
داریوش صفائی، سید محمود اخوت، قربانعلی حجارود، حسن یونسی،
دوره ۱۲، شماره ۴۳ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده
به منظور شناسایی، تعیین پراکنش و مقایسه شدت بیماریزایی شبه گونههای شبه جنس Bipolaris در مزارع گندم استان کرمانشاه طی سه سال زراعی (۷۸-۱۳۷۵) از تعداد ۴۱۰ مزرعه گندم در مناطق مختلف استان در مراحل پنجه زنی، ساقه دهی و خوشه دهی نمونه برداری شد. علاوه بر این، ۹۰ مزرعه (هر سال ۳۰ مزرعه) بهطور تصادفی انتخاب و درصد بوتههای بیمار در آنها برآورد گردید. برای جدا سازی قارچهای مورد نظر قطعاتی از بافتهای ریشه، میانگره زیر طوقه، طوقه و پایین ساقه بوتههای بیمار پس از ضدعفونی سطحی روی محیط کشتهای MEA، PDA و CMA قرار داده شدند. نتایج نشان داد که بیماری پوسیدگی ریشه و طوقه با درصد آلودگی متفاوت (از صفر تا ۲۴ درصد) و با میانگین ۲/۳% در اغلب مناطق استان وجود دارد. در مجموع ۴۳ جدایه قارچ از شبه جنس Bipolaris جدا شد که به شبه گونههای B. sorokiniana ، B. cynodontis و B. spicifera تعلق دارند. درصد فراوانی نسبی آنها به ترتیب ۵/۷۴ ، ۹/۲۰ و ۷/۴ درصد برآورد شد. بیماریزایی هر سه شبه گونه در شرایط گلخانه به اثبات رسید و مشخص شد که شدت بیماریزایی B. sorokiniana بیش از دو شبه گونه دیگر است. شدت بیماریزاییB. cynodontis و B. spicifera با هم برابر و اختلاف آنها با شاهد معنیدار بود.
حسین مهرابی بشر آبادی،
دوره ۱۲، شماره ۴۴ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده
استان کرمان بزرگترین تولید کننده خیار و گوجهفرنگی گلخانهای در کشور است. در این تحقیق با استفاده از نمونه تصادفی ۳۰۹ تایی در سال ۱۳۸۴، نرخ بازده و دوره بازگشت سرمایه در سبزی و صیفی، توتفرنگی و گلهای بریده در گلخانههای استان کرمان محاسبه و با کشت سبزی و صیفی در فضای باز، مقایسه شده است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که متوسط نرخ بازده در گلخانههای سبزی و صیفی، گلهای بریده و توتفرنگی بهترتیب حدود ۲۰، ۱۴ و ۲۳درصد و در سبزی و صیفی فضای باز حدود ۸/۴۵ درصد است. دوره بازگشت سرمایه در گلخانههای سبزی و صیفی، گلهای بریده و توتفرنگی بهترتیب حدود ۸/۲۹ و ۷ سال است. مقایسه سبزی و صیفی گلخانهای با فضای باز نشان میدهد که تولید در گلخانه، داری اشتغالزایی بیشتر، عملکرد بهتر، استفاده بهتر از منابع تولید و قیمت فروش بهتراست اما دارای بازده اقتصادی کمتر، هزینه تولید بیشتر، باقیمانده سموم بیشتر و نیازهای سرمایهای زیادتری در مقایسه با فضای باز است. افزایش میزان و دوره باز پرداخت اعتبارات، گسترش گلخانههای فلزی، توسعه تحقیقات در زمینه بهبود عملکرد و گسترش گلخانهها در ناحیه ۵، از عمدهترین توصیههای سیاستی این تحقیق است.
غلام خداکرمیان، ژان سوینگز،
دوره ۱۲، شماره ۴۵ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده
الگوی پروتئین الکتروفورز شده ۲۱ استرین Xanthomonas axonopodis pv. citri جدا شده از مرکبات دو استان هرمزگان و کرمان به همراه استرینهای استاندارد نماینده X. a. pv. citri و X.a. pv. aurantifoli توسط نرم افزار Gel Compar version ۴,۲ با ۲۴۶ استرین از گونههای:X. a. pv. citri, X. a. pv. glycins, X. a. pv. manihotis, X. campestris pv. campestris, X. a. pv. phaseoli, X. cassavae, X. vesicatoria, X. c. pv. euphorbia, X. c. pv. arracaciae, X. a. pv. malvacearum, X. a. pv. clitoriae, X. a. pv. citrumelo, X. a. pv. aurantifolii, X. a. pv. alfalfae, X. cucurbitae, X. a. pv. dieffenbachiae, X. vasicola. pv. holcicola, X. melonis, X. hortorum. pv. pelargonii, X. a. pv. poinsettiicola, X. arboricola pv. pruni, X. c. pv. raphani, X. a. pv. ricini, X. a. pv. vasculorum, X. a. pv. X.c.vignicola, X. c. pv. armoraciaeو X. c. pv. barbareae مقایسه و میزان شباهت آنها محاسبه شد. نتایج نشان داد که شباهت استرینهای مورد بررسی به طور متوسط بیش از ۸۶% بود. استرینهای جدا شده از استانهای هرمزگان و کرمان دارای بیشترین شباهت(۱۰۰% ) به استرینهای X. a. pv. citri LMG ۹۱۷۶ و X. a. pv. citri LMG ۹۶۵۴ و کمترین شباهت(۹۰/۸۴%)به استرینهای X. c. pv. euphorbia LMG ۷۴۰۲ و X. a. pv. ricini LMG ۷۴۴۴ بودند. شباهت کامل الگوی پروتئین الکتروفورزشده استرینهای جدا شده از استانهای هرمزگان و کرمان به برخی استرینهای پاتوتیپ A یا X. a. pv. citri با الگوی بیماریزایی آن که در مطالعات پیشین ما تعیین شده بود، مطابقت دارد.