جستجو در مقالات منتشر شده


۱۲ نتیجه برای کود زیستی

معصومه نمروری، قدرت‌اله فتحی، عبدالمهدی بخشنده، محمد حسین قرینه، سیروس جعفری،
دوره ۲، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده

به منظور بررسی تأثیر تنش خشکی در مراحل مختلف رشد و سیستم‌های مختلف تغذیه‌ای بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم رقم چمران، آزمایشی در سال زراعی ۸۹-۱۳۸۸ به‌صورت کرت‌های خرد شده در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با ۳ تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان انجام شد. در این آزمایش، آبیاری در سه سطح شامل I۱ (قطع آبیاری در مرحله سنبله‌دهی کامل تا زمان برداشت- ۵۵ زادکس تا بعد از آن)، I۲ (قطع آبیاری در مرحله گرده‌افشانی تا زمان برداشت- ۶۵ زادکس تا بعد از آن) و I۳ (آبیاری کامل، شاهد) در کرت‌های اصلی، و سیستم‌های کودی شامل کود شیمیایی (NPK)، کود دامی (M)، کود زیستی (B) و کود زیستی همراه با کود دامی (MB) در کرت‌های فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تنش خشکی و سیستم‌های تغذیه‌ای بر عملکرد دانه و عملکرد زیستی (در سطح ۱%) و سیستم کود بر شاخص برداشت (در سطح ۵%) معنی‌دار گردید. بیشترین عملکرد دانه در تیمار I۳ به مقدار ۵۳۰۴ کیلوگرم در هکتار و کمترین عملکرد دانه در تیمار I۱ به میزان ۳۴۱۳ کیلوگرم در هکتار بود. هم‌چنین بیشترین عملکرد دانه مربوط به تیمار MB به میزان ۵۰۸۱ کیلوگرم در هکتار و کمترین آن مربوط به تیمار B به میزان ۳۱۴۲ کیلوگرم در هکتار بود. با توجه به نتایج به‌دست آمده در این پژوهش و برای حصول عملکرد مطلوب، استفاده از کود دامی به همراه کود زیستی حتی در شرایط تنش خشکی پایان دوره، می‌تواند برای زراعت گندم مفید باشد.
عبدالله حسن‌زاده قورت‌تپه، حامد جوادی،
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده

به‌منظور بررسی اثر کاربرد کودهای زیستی و نیتروژن بر عملکرد، اجزای عملکرد و روغن کلزا، آزمایش مزرعه‌ای در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دکتر نخجوانی ارومیه به‌صورت اسپلیت‌ پلات در قالب بلوک‌های کامل تصادفی در چهار تکرار بر روی کلزای رقم بهاره هایولا ۴۰۱ اجرا شد. فاکتور اصلی شامل سه سطح کود نیتروژن (صفر، ۷۵ و ۱۵۰ کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار از منبع اوره) و فاکتور فرعی شامل چهار سطح کود بیولوژیک (تلقیح بذر با باکتری ازتوباکتر، تلقیح بذر با باکتری آزوسپریلوم، تلقیح بذر با باکتری ازتوباکتر و آزوسپریلوم و عدم تلقیح بذر با باکتری) بودند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده‌ها نشان داد که تأثیر تیمارهای کود نیتروژن، تأثیر تلقیح بذر با باکتری و هم‌چنین اثر متقابل آنها بر صفات مهم زراعی از جمله عملکرد دانه، شاخص برداشت، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف و عملکرد روغن در سطح احتمال یک درصد اختلاف معنی‌داری داشتند. ترکیب کودی تلقیح بذر با ازتوباکتر و آزوسپریلوم و کود نیتروژن (۱۵۰ کیلوگرم در هکتار)، بیشترین عملکرد دانه (۲/۳۱۴۲ کیلوگرم در هکتار) را تولید کرد که نسبت به تیمار شاهد یا عدم مصرف نیتروژن و عدم تلقیح بذر با باکتری ۵۸/۱۷۰ درصد افزایش داشت. بیشترین میزان عملکرد روغن نیز از ترکیب کودی نیتروژن (۱۵۰ کیلوگرم در هکتار) + تلفیح با ازتوباکتر و آزوسپریلوم با عملکرد ۵۵/۱۳۳۴ کیلوگرم در هکتار حاصل شد، که نسبت به تیمار شاهد ۰۲/۱۵۱ درصد افزایش داشت. با توجه به نتایج حاصله، کاربرد کودهای زیستی ازتوباکتر و آزوسپریلوم توأم با کود شیمیایی نیتروژنه می‌تواند در افزایش عملکرد دانه و روغن کلزا مؤثر باشد.


جواد حمزه‌ئی، مجید بابائی ،
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده

مایکوریزا می­تواند در مدیریت تلفیقی خاک در جهت دست­یابی به سیستم­های کشاورزی پایدار کم­هزینه مورد استفاده قرار گیرد. از این‌رو، اثر عدم کاربرد (M۱) و کاربرد مایکوریزا (M۲) بر کاهش مصرف کود فسفر، رشد و عملکرد ذرت تحت سطوح مختلف کود شیمیایی فسفر (P۱: صفر، P۲: ۲۰، P۳: ۴۰، P۴: ۶۰، P۵: ۸۰ و :P۶ ۱۰۰ درصد توصیه شده) به­صورت آزمایش فاکتوریل در قالب بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار بررسی شد. اثر فسفر بر تمامی صفات معنی­دار شد. اثر مایکوریزا نیز بر کلیه صفات به‌جز طول بلال معنی­دار گردید. بیشترین تعداد دانه در ردیف (۶۷/۲۸) و بیشترین مقدار ارتفاع بوته (۲۱۵ سانتی­متر) به­ترتیب از تیمارهای  P۶و P۵ و کمترین مقدار آنها (به­ترتیب با ۶۸/۲۰ و ۴۵/۲۱ درصد کاهش نسبت به حداکثر) از تیمار P۱ حاصل شد. برهمکنش M × P نیز برLAI ، CGR، طول بلال، تعداد ردیف دانه در بلال، وزن صد دانه، عملکرد دانه و بیولوژیک معنی­دار بود. بیشترین مقدار LAI، CGR، طول بلال، تعداد ردیف دانه در بلال، وزن صد دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک به تیمار M۲P۳ و کمترین میزان این ویژگی­ها به تیمار شاهد (M۱P۱) تعلق گرفت. بنابراین، تیمار M۲P۳ ممکن است برای افزایش عملکرد دانه ذرت قابل توصیه باشد.


محمدعلی ابوطالبیان، گودرز احمدوند ، محبوبه خلیلی،
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده

به‌منظور بررسی تأثیر کودهای زیستی بر برخی از شاخص‌های فیزیولوژیکی رشد رقم سویا تحت شرایط تنش رطوبتی، آزمایشی به‌صورت کرت‌های خرد شده در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینای همدان در بهار سال ۱۳۹۱ اجرا گردید. در کرت‌های اصلی سه سطح آبیاری شامل ۵۰، ۱۰۰ و ۱۵۰ میلی‌متر تبخیر از تشت تبخیر کلاس A و در کرت‌های فرعی کود بیولوژیک در چهار سطح (تلقیح بذرها با برادی‌رایزوبیوم‌ جاپونیکوم، کاربرد میکورایز آربوسکولار، تلقیح و کاربرد هم‌زمان هر دو کود زیستی و عدم استفاده از کودهای زیستی) بودند. نتایج نشان داد با افزایش شدت تنش رطوبت تمامی شاخص‌های رشد اندازه‌گیری شده به‌ویژه حداکثر سرعت رشد محصول، حداکثر ماده خشک کل و دوام ماده خشک کل کاهش یافتند. میزان کاهش سه شاخص مذکور در حالت تنش شدید رطوبت در مقایسه با شرایط عدم تنش به‌ترتیب ۶۳، ۸/۵۰ و ۶/۴۷ درصد بود. کاربرد کودهای زیستی به‌خصوص میکورایز در حالت عدم تنش عموماً سبب کاهش شاخص‌های اندازه‌گیری شده گردید، اما در شرایط تنش شدید رطوبتی آبیاری پس از ۱۵۰ میلی‌متر تبخیر، کاربرد هم‌زمان هر دو کود زیستی در مقایسه با تیمار عدم مصرف کودهای زیستی، منجر به افزایش قابل توجه بیشتر شاخص‌های رشد از جمله حداکثر سرعت رشد محصول، حداکثر شاخص سطح برگ و دوام ماده خشک کل به‌ترتیب به‌میزان ۵۰، ۶/۲۸ و ۸/۴۵ درصد گردید.


سیاوش حشمتی، مجید امینی دهقی، کیوان فتحی امیرخیز ،
دوره ۶، شماره ۱۹ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده

به‌منظور بررسی اثر کـودهای زیستی و شیمیایی فسفر بر فعالیـت آنزیم‏های آنتی‌اکسیدان گلرنگ در تنش خشکی آزمایشی به‌صورت اسپلیت - فاکتوریل در قالب طرح بلوک‏های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی ۹۱ - ۱۳۹۰، در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه شاهد اجرا گردید. عامل اصلی شامل تنش خشکی در سه سطح: آبیاری کامل یا بدون تنش (آبیاری براساس تخلیه ۵۰ درصد رطوبت ظرفیت زراعی)، تنش خشکی در مراحل رشد رویشی و زایشی (آبیاری براساس تخلیه ۷۵ درصد رطوبت ظرفیت زراعی) و عامل فرعی به‌صورت فاکتوریل شامل ۶ تیمار که سه سطح آن کود شیمیایی فسفر با مقادیر (صفر، ۵۰ و ۱۰۰ کیلوگرم سوپر فسفات تریپل در هکتار) و کود زیستی فسفر بارور-۲، در دو سطح (تلقیح و بدون تلقیح با بارور-۲) بود. براساس نتایج فعالیت آنزیم‏های آنتی‌اکسیدان تحت تأثیر مصرف بالای کود فسفر در تیمار عدم به‌کارگیری کود زیستی در شرایط تنش رویشی و زایشی افزایش یافت. نتایج نشان داد تلقیح کود زیستی فسفر بارور-۲ بدون استفاده از کود فسفر باعث افزایش فعالیت آنزیم کاتالاز و میزان پروتئین‏های محلول برگ در شرایط تنش در مراحل رویشی و زایشی گردید. در همین شرایط، مصرف کود فسفر در سطوح کود زیستی بیشترین تأثیر را در افزایش فعالیت آنزیم‏های پلی‌فنل اکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز داشت. مقایسه میانگین‏ها نشان داد که تلقیح کود زیستی فسفر بارور-۲ در شرایط تنش زایشی بدون استفاده از کود فسفر سبب کاهش معنی‏دار میزان مالون دآلدهید شد. در این بررسی می‏توان بیان داشت که تلقیح گلرنگ بهاره با کود زیستی فسفر بارور-۲ همراه با کود فسفر در سطوح تنش خشکی می‏تواند اثرات سوء ناشی از تنش را کاهش دهد.


علی سپهری، حسن شهبازی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده

به‌منظور بررسی اثر تاریخ کاشت و مصرف کودهای زیستی و شیمیایی بر عملکرد دانه و اجزاء عملکرد بادامزمینی آزمایشی به‌‌صورت کرت‌های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در سال ۱۳۹۲در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینا همدان انجام شد. سه تاریخ کاشت اول خرداد، ۱۰ خرداد و ۲۰ خرداد به‌عنوان کرت اصلی و مصرف کود زیستی و شیمیایی در چهار سطح شامل کود شیمیایی فسفردار کامل و ۵۰ درصد کود شیمیایی نیتروژن­دار + کود زیستی نیتروژن­دار، کود شیمیایی نیتروژن­دار کامل و ۵۰ درصد کود شیمیایی فسفات + کود زیستی فسفردار، ۵۰ درصد کود شیمیایی نیتروژن­دار و فسفردار + کاربرد توأم کودهای زیستی نیتروژن­دار و فسفر­دار و استفاده کامل (صد­در­صد) از کودهای شیمیایی به‌عنوان کرت فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد اثر متقابل تاریخ کاشت و کود بر تعداد غلاف در بوته، طول غلاف، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت در سطح یک درصد و برای وزن هزار دانه در سطح پنج درصد معنی‌دار بود. بیشترین عملکرد دانه در تاریخ کاشت اول با مصرف کود شیمیایی کامل به‌مقدار ۱۰۵۴ کیلوگرم در هکتار و سپس مصرف توأم کودهای زیستی و شیمیایی به‌مقدار ۹۶۵ کیلوگرم در هکتار به‌دست آمد. با مصرف مجزای کود زیستی نیتروژندار و کود زیستی فسفردار به‌ترتیب ۵/۴۷، ۹۶/۲۴ درصد کاهش در عملکرد دانه نسبت به مصرف کامل کود شیمیایی مشاهده شد. بنابراین به‌نظر میرسد تاریخ کاشت اول خرداد و مصرف توأم کودهای زیستی نیتروژن­دار و فسفردار به‌همراه ۵۰ درصد کود شیمیایی نیتروژندار و فسفردار برای شرایط همدان احتمالاً مناسب باشد.
 


مصطفی احمدی، محمد جواد زارع، یحیی امام،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۷ )
چکیده


به‌منظور بررسی تأثیر کاربرد دو سطح غلظت کلرمکوات کلراید (صفر و ۵/۲ گرم در لیتر)، مصرف خاکی سولفات روی در سه میزان (صفر، ۲۵ و ۵۰ کیلوگرم در هکتار) و پیش‌تیمار نیتروکسین در دو سطح (تلقیح و عدم تلقیح با بذر) بر ویژگی­های مورفو- فیزیولوژیک و عملکرد دانه گندم نان رقم کوهدشت، دو آزمایش مزرعه­ای و گلخانه‌ای به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک­های کامل تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. دو آزمایش مزرعه‌ای در سال زراعی ۹۳- ۱۳۹۲ در دو مکان شامل مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام و ایستگاه تحقیقات کشاورزی کاکی بوشهر بررسی شد. آزمایش دیگری در گلخانه برای مطالعه صفات ریشه گندم در دو مرحله گرده­افشانی و رسیدگی فیزیولوژیک دانه تحت کاربرد تیمارهای مذکور، انجام شد. نتایج نشان داد که محلول‌پاشی کلرمکوات کلراید نسبت به شاهد، موجب افزایش تعداد سنبله در بوته، تعداد دانه در سنبله و عملکرد دانه به‌ترتیب به‌میزان ۱/۱۴، ۶/۱۳ و ۵/۲۸ درصد شد. بالاترین عملکرد دانه (۱۷۱۰ کیلوگرم در هکتار) و میزان پروتئین دانه (۸/۱۲ درصد) از تیمار محلول‌پاشی کلرمکوات کلراید در غلظت ۵/۲ گرم در لیتر و کاربرد ۵۰ کیلوگرم در هکتار سولفات روی و تلقیح بذر با نیتروکسین حاصل شد. نتایج نشان داد که تیمار محلول‌پاشی کلرمکوات کلراید در غلظت ۵/۲ گرم در لیتر و مصرف خاکی۵۰ کیلوگرم در هکتار سولفات روی و پیش‌تیمار بذر با نیتروکسین در مقایسه با شاهد، باعث افزایش طول ریشه (۷/۱۷ درصد)، وزن تر (۹/۲۱ درصد) و خشک ریشه (۳/۳۰ درصد) و نسبت وزن خشک ریشه به شاخساره (۸/۳۲ درصد) در مرحله گرده‌افشانی شد. به‌طورکلی، بهترین عملکرد دانه گندم از تیمار محلول‌پاشی کلرمکوات کلراید در غلظت ۵/۲ گرم در لیتر، کاربرد خاکی۵۰ کیلوگرم در هکتار سولفات روی و تیمار بذر با نیتروکسین به‌دست آمد.
 


نیر حضرتی گجلار، جلال جلیلیان، علیرضا پیرزاد،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده

به‌منظور بررسی تأثیر کودهای بیولوژیک (ریزوبیوم و مایکوریزا) بر عملکرد و خصوصیات کیفی لوبیا چیتی در شرایط کمآبیاری، آزمایشی در سال زراعی ۱۳۹۵ به‌صورت اسپیلت پلات در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ارومیه اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل رژیم آبیاری با دو سطح (آبیاری کامل و کمآبیاری) به‌عنوان کرت اصلی و کرت‌های فرعی شامل کود بیولوژیک با شش سطح )شاهد (C ریزوبیوم (R. phaseoli)، قارچ‌های گونه Rhizophagus intraradices (IFunneliformis mosseae (M تلفیقی ۱ (R. intraradices و ریزوبیوم- تلفیقی ۲
(F. mosseae و ریزوبیوم-) بودند. تیمار کودی F. mosseae بیشترین تأثیر را در افزایش وزن هزار دانه در شرایط کمآبیاری داشت. گیاهان تحت تیمار کودی R. intraradices افزایش ۲۸ درصدی عملکرد دانه نسبت به شاهد را داشتند. بیشترین مقدار پروتئین دانه (۱۹/۸۶ درصد) در تیمار کودی ریزوبیوم در شرایط آبیاری کامل و کمترین میزان آن(۱۳/۷۷ درصد) از گیاهان شاهد در شرایط کمآبیاری حاصل شد. بالاترین میزان پروتئین خام (۲۱/۴۵ درصد) و ماده خشک قابل هضم (۷۱/۱۵ درصد) بقایا در گیاهان تیمار شده با R. intraradices در شرایط کمآبیاری بهدست آمد و کمترین میزان آنها (۱۶/۷۲ و ۵۸/۹۴ درصد) از تیمار شاهد و به‌ترتیب در شرایط آبیاری کامل و کمآبیاری به‌دست آمد. گیاهان تحت تیمار کودی F. mosseae در شرایط کمآبیاری بیشترین میزان پرولین و کلروفیل کل را داشتند. بهطورکلی، گونههای قارچ F. mosseae و R. intraradices در شرایط کمآبیاری منجر به بهبود خصوصیات مهم کمی و کیفی لوبیا چیتی شدند که قابل توصیه برای استفاده در کشت لوبیا چیتی هستند.

صلاح الدین مرادی، جمال شیخی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده

این پژوهش به‌منظور بررسی اثر کود زیستی و قارچ میکوریز آربوسکولار در چهار سطح (بدون کود زیستی، ریزوفاگوس ایرگولاریس، فانلی‌فورمیس موسه و ورمی‌کمپوست) بر رشد و ترکیب عناصر معدنی اندام هوایی دو رقم توت‌فرنگی (پاروس و کردستان) به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانه‌ای اجرا شد. نتایج نشان داد که کاربرد ورمی‌کمپوست و قارچ میکوریز آربسکولار میانگین وزن خشک اندام هوایی توت‌فرنگی را نسبت به شاهد به‌طور معنی‌داری افزایش داد ولی دو گونه قارچ اختلاف معنی‌داری با هم نداشتند. مایه‌زنی توت‌فرنگی با قارچ میکوریز آربوسکولار جذب کل عناصر را در مقایسه با شاهد به‌طور معنی‌داری افزایش داد ولی اثر معنی‌داری روی غلظت عناصر غذایی اندام هوایی نداشت. کاربرد ورمی‌کمپوست جذب و غلظت کل عناصر غذایی فسفر، پتاسیم، آهن، روی، و مس اندام هوایی را در مقایسه با شاهد به‌طور معنی‌داری افزایش داد. وزن خشک، غلظت و جذب کل روی، جذب کل فسفر، منگنز و مس اندام هوایی رقم کردستان در مقایسه با رقم پاروس به‌طور معنی‌داری بالاتر بود ولی ارقام از لحاظ درصد کلونیزاسیون ریشه اختلاف معنی‌داری با هم نداشتند. درصد وابستگی میکوریزی رقم پاروس نسبت به رقم کردستان با کاربرد قارچ ریزوفاگوس ایرگولاریس به‌طور معنی‌داری بالاتر بود ولی با کاربرد قارچ فانلی‌فورمیس موسه درصد وابستگی میکوریزی رقم کردستان بالاتر از رقم پاروس بود. در یک نتیجه‌گیری کلی، کاربرد کودهای زیستی از طریق افزایش جذب عناصر غذایی رشد گیاه توت‌فرنگی را افزایش خواهند داد که در این بین نقش ورمی‌کمپوست به‌دلیل دارا بودن عناصر غذایی و موجودات مفید خاکزی بارزتر است


معصومه مکوندی، عبدالمهدی بخشنده، آیدین خدایی جوقان، علی مشتطی، محمدرضا مرادی تلاوت،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۰ )
چکیده

به‌منظور بررسی اثر تلقیح قارچ مایکوریزا و کمپوست کود دامی غنی‌ شده با زئولیت بر رنگدانه‌های فتوسنتزی و خصوصیات کیفی دانه تریتیکاله، آزمایشی به‌صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان طی سال زراعی ۹۷-۱۳۹۶ اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل کاربرد مایکوریزا در دو سطح (تلقیح و بدون تلقیح) و مقدار ترکیب زئولیت با کود دامی در شش سطح (صفر، ۵، ۱۰، ۱۵، ۲۰ و ۲۵ درصد وزنی کود دامی زئولیت) بود. بر اساس نتایج، در شرایط کاربرد قارچ مایکوریزا با افزایش مصرف زئولیت تا سطح ۱۵ درصد شاخص سبزینگی برگ افزایش یافت اما پس از آن با کاهش مواجه شد. بیشترین میزان کلروفیلa  (۲/۶۸ میلی‌گرم در گرم وزن تر برگ) از تیمار ۱۵ درصد زئولیت و کمترین آن (۱/۸۲ میلی‌گرم در گرم وزن تر برگ) از شاهد به‌دست آمد. تلقیح قارچ مایکوریزا سبب افزایش ۱۴ درصدی کاروتنوئید نسبت به عدم تلقیح شد. تلقیح قارچ مایکوریزا موجب افزایش مقدار فسفر دانه (۰/۴۳ میلی‌گرم بر کیلوگرم نسبت به عدم تلقیح (۰/۳۷ میلی‌گرم بر کیلوگرم ) شد. در شرایط تلقیح مایکوریزا بیشترین عملکرد دانه (۳۵۱۱ کیلوگرم در هکتار) از تیمار کاربرد ۱۰ درصد زئولیت به‌دست آمد درحالی که در شرایط عدم کاربرد قارچ مایکوریزا برای افزایش عملکرد دانه به زئولیت بیشتری نیاز بود و با افزایش میزان زئولیت تا ۲۰ درصد عملکرد دانه افزایش یافت. بیشترین عملکرد پروتئین (۳۳۰۰ کیلوگرم در هکتار) از تیمار عدم تلقیح مایکوریزا و ۱۵ درصد زئولیت و کمترین عملکرد پروتئین (۱۱۶ کیلوگرم در هکتار) از تیمار تلقیح مایکوریزا با ۲۵ درصد زئولیت حاصل شد. درنهایت یافته‌های این پژوهش نشان داد که با کاربرد زئولیت در کود دامی و تلقیح قارچ مایکوریزا می‌توان غلظت رنگدانه‌های فتوسنتزی و کیفیت دانه تریتیکاله را افزایش داد.

اسما اصلانی، دکتر مهرو مجتبایی زمانی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده

به‌منظور ارزیابی توانایی ارقام گندم در تجمع ذخایر در ساقه و انتقال این ذخایر به دانه در شرایط تنش گرمای ناشی از تأخیر در کاشت و بررسی تأثیر باکتری‌های حل کننده فسفات بر این توانایی، این پژوهش در سال زراعی ۹۸-۱۳۹۷ در مزرعه‌ای در منطقه هفتکل (استان خوزستان)، به‌صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. عامل اصلی شامل تاریخ کاشت در دو سطح (اول آذر و ۱۲ دی) و عامل فرعی به‌صورت فاکتوریل شامل پنج رقم گندم نان (چمران۲، مهرگان، سیروان، شوش و برات) و دو سطح کاربرد باکتری‌های حل کننده فسفات Pseudomonas putida سویه P۱۳ و Pantoea agglomerans سویه P۵ (عدم تلقیح و تلقیح بذر) بود. نتایج نشان داد که کاهش وزن مخصوص ساقه (۲۸/۵ درصد)، کاهش رشد طولی ساقه (۱۸/۷ درصد) و کاهش شدید طول دوره مؤثر پر شدن دانه (۳۸/۳ درصد) مهم¬ترین دلایل کاهش میزان انتقال مجدد ماده خشک به ساقه و کارایی این انتقال در تاریخ کاشت تأخیری بود. در هر دو تاریخ کاشت، کارایی انتقال مجدد ماده خشک ساقه، در شرایط تلقیح بذر با باکتری، به‌طور متوسط ۸/۵ درصد کمتر از شرایط عدم تلقیح بود. در تاریخ کاشت مناسب، ارتباط وزن سنبله با انتقال مجدد ماده خشک مثبت و معنی‌دار بود، ولی در تاریخ کاشت تأخیری وزن سنبله و عملکرد دانه با انتقال مجدد ماده خشک و کارایی آن ارتباط معنی داری نداشت. در مجموع، وزن مخصوص ساقه به‌عنوان مهم¬ترین عامل تأثیرگذار بر میزان تجمع ذخایر در ساقه شناخته شد و رقم مهرگان با توانایی بهره‌گیری از ذخایر ساقه، به‌عنوان رقمی مناسب برای کشت تأخیری در منطقه معرفی شد.

امین نامداری، ابوالفضل باغبانی آرانی، ظهراب اداوی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده

به‌منظور بررسی اثرات کاربرد گوگرد و نیتروژن بر ویژگی‌های رشد و عملکرد دانه کلزا هایولا ۵۰ رقم پائیزه در کشت دیم با میانگین بارندگی سالیانه ۴۳۱ میلی‌متر، آزمایشی به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گچساران طی دو سال زراعی ۹۸-۱۳۹۷ و ۹۹-۱۳۹۸ اجرا شد. تیمارهای آزمایشی (کود گوگرد (S) در سه نوع شامل S۰: عدم مصرف گوگرد؛ SC: مصرف ۴۰ کیلوگرم گوگرد خالص از سولفات آمونیوم؛ SB: گوگرد زیستی به مقدار ۴۰ کیلوگرم در هکتار گوگرد خالص و کود نیتروژن (N) در سه سطح شامل N۰: عدم مصرف نیتروژن؛ N۵۰: مصرف ۵۰ و N۱۰۰: مصرف ۱۰۰ کیلوگرم در هکتار نیتروژن به‌صورت کود اوره) بودند. نتایج نشان داد عملکرد و اجزای عملکرد به‌طور معنی‌داری تحت تأثیر کاربرد کود گوگرد و نیتروژن قرار گرفتند و کاربرد گوگرد چه در نوع شیمیایی و چه زیستی، موجب افزایش معنی‌دار عملکرد دانه و ماده خشک کلزا شد. کاربرد ۴۰ کیلوگرم در هکتار گوگرد در هر دو شکل زیستی و شیمیایی و ۱۰۰ کیلوگرم نیتروژن با افزایش معنی‌دار وزن خشک هنگام گلدهی و متعاقباً انتقال مجدد ماده خشک همراه بود به گونه‌ای که در شرایط عدم کاربرد گوگرد، مصرف نیتروژن در سطوح ۵۰ و ۱۰۰ به‌ترتیب موجب افزایش ۱۶ و ۳۳ درصدی انباشت ماده خشک در زمان گلدهی شد. درحالی‌که این نسبت‌ها با کاربرد گوگرد شیمیایی ۱۷ و ۵۰ و با کاربرد گوگرد زیستی، ۲۹ و ۵۲ درصد بودند. همچنین، دو عنصر گوگرد و نیتروژن موجب افزایش اثر یکدیگر در رابطه ‌با انتقال ماده خشک، تعداد دانه در خورجین و عملکرد دانه کلزا شدند. اثر گوگرد بر وزن هزار دانه معنی‌دار نبود ولی با افزایش سطح نیتروژن، وزن هزار دانه به‌طور معنی‌داری افزایش یافت به‌طوری¬که در سطح صفر نیتروژن، وزن هزار دانه ۳/۲۷، در سطح ۵۰ کیلوگرم در هکتار، ۳/۳ و در سطح ۱۰۰ کیلوگرم در هکتار، ۳/۳۴ گرم بود. در مجموع با توجه ‌به تأثیر تقریباً یکسان دو نوع گوگرد و با در نظر گرفتن اثرات بلندمدت بر خاک، کاربرد ۱۰۰ کیلوگرم در هکتار نیتروژن به همراه ۴۰ کیلوگرم در هکتار گوگرد در نوع زیستی مناسب‌ترین تیمار قابل توصیه، است.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به Isfahan University of Technology - مجله تولید و فرآوری محصولات زراعی و باغی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق